بحثی است كه در تفسير سوره‌ى هُمَزَة به آن اشاره كرده‌ام. در جامعه‌اى كه آدم‌ها پيوندشان از يكديگر قطع و تكيه‌گاه‌ها كنار و اهداف دگرگون شود و رو به سوى جمع‌آورى امكانات و اموال آورند، در جامعه‌اى كه روابط، روابط ايمانى و عاطفى نباشد و در ميان آدم‌ها، عشق و محبتى نباشد و آنجا كه آدم‌ها از جام محبّت خدا ننوشند و به یکدیگر مشتاق نباشند؛ در یک چنین جامعه‌ای اشاره کردن و نیش زدن و شکستن و کنار گذاشتن شکل می‌گیرد. هَمز و لَمز مى آيد. به تدريج چنين توهّم و گمانى پيش مى‌آيد كه مالْ كارگشا است و خلود مى آورد و اين مال است كه از پيش كليد پيروزى بوده است. تعبيرى است در قرآن: يا ايُّهَا الَّذِينَ آمَنَوُا لَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضَاً؛ يعنى تا زمينه‌ى ايمان و محبتى در تو نباشد، خواه ناخواه غيبت صورت مى‌گيرد. آنجا كه عشق و محبتى نيست و آدم‌ها به هم مشتاق نيستند، قطعاً عيوب يكديگر را آشكار مى‌كنند تا جاى بيشترى براى خود و منافع‌شان، داشته باشند. اين طبيعى است كه چنين جريانى از غيبت و هَمز و لَمز گرفته تا اشرافيت و بدعت و انحراف، در جامعه‌اى شكل مى‌گيرد كه روابط ايمانى از بين رفته و وحدت در هدف و اشتياق به اهداف كنار رفته و گم شده است. دیگر اشتياقى به رسول‌(ص) باقى نمى‌ماند، ديگر رسول(ص) در فاطمه(س) محفوظ نمى‌ماند و نگهدارى نمى‌شود و ديگر اشتياقى به فاطمه(س) نيست. سيلى مى‌خورد، پهلويش شكسته مى‌شود و...، ديگر اشتياقى به على(ع) نيست؛ خصوصاً آنجايى كه حساب منافع در پيش باشد. اینجاست که از درون می‌سوزند و از درون پوک می‌شوند. و با آتش پیوند می‌خورند. و در بستر چنین جریان و جامعه‌ای است که لباس دین کهنه و دریده می‌شود و از دين به عنوان اهرم، نه مبنا؛ و وسيله و ابزار، نه پايه‌اى استوار و محكم، سوءاستفاده مى‌شود و ديگر جايى براى خدا و رسولش باقى نمى‌ماند تا چه رسد به اولياء او. (سلام‌الله‌علیها) *"مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [روبیکا](https://rubika.ir/madare_madari)*