#سلیمانی_عزیز
#کتاب_ماه_مادرانه
#مامان_باید_اهل_مطالعه_باشه
یک وقتهایی که دور هم مینشستیم حرف از شهادت حاجی هم پیش میآمد. طبیعی بود. یک بار از سر شوخی گفتم: «حاجی ما عصبانی بشیم دعا میکنیم شهید بشید.» بلافاصله گفتم: «بعد از صد و بیست سال ها.» خوشش آمده بود.
ـ چرا بعد از صد و بیست سال؟ دعا کن الان شهید بشم.
ـ حاجی حیفم میاد. حضرت آقا به شما نیاز داره، جبهه مقاومت به شما نیاز داره، جمهوری اسلامی به شما نیاز داره، دنیای اسلام به شما نیاز داره. باشید و خدمت کنید، بعد از صد و بیست سال. حاجی ول کن ماجرا نبود.
نه، اون اثری که خون من الان داره، توی آینده نداره، اون اثری که خون من الان در بین جوونها داره توی آینده نداره. یک سال و نیم گذشت تا به حرفش رسیدم. وقتی میلیون میلیون جمعیت ریختند توی خیابانها، برای تشییع پیکرش. جوانها عکس حاجی به دست، اشک میریختند. حرف حاجی قدم به قدمِ تشییع همراهم بود.
- خون من الان اثر داره...
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [روبیکا](https://rubika.ir/madare_madari)*
#کتاب_ماه_مادرانه
#مامان_باید_اهل_مطالعه_باشه
سلام دوستان 🌻
إن شاالله قرار هست در کنار هم،
*اسفند* ماه، کتاب #تفسیر_سوره_جمعه و
*فروردین* ماه، کتاب #شهاب_دین رو بخونیم و در مورد نکاتی که به نظرمون جالب هستند و بهرههایی که از کتابها بردیم، با دوستان و اقوام و آشنایان صحبت کنیم.
برای خرید کتابهای *#تفسیر_سوره_جمعه* و *#شهاب_دین* از نرمافزار *فراکتاب* ، میتونید از کد تخفیف *madarane* هم استفاده کنید.
امیدواریم زودتر از فرصت استفاده کنید برای تهیه کتابها، تا این دو ماه هم همراهِ هم باشیم و از مطالعه و به اشتراک گذاشتن و عملی کردن دانستههای جدید لذت ببریم.
#شهاب_دین
#تفسیر_سوره_جمعه
#کتـاب_مـاه_مـادرانه
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [روبیکا](https://rubika.ir/madare_madari)*
#روایت_در_متن
درخلال جلسه تلفیقی تفسیر قرآن و تشکیلاتی مادرانه، گوشهای از تفسیر سوره جمعه خونده شد، نکته خاصی ذهنم رو مشغول کرد، در شأن نزول آیهای که زمان رو مشخص میکرد که چون صدای فراخوان نماز جمعه رو شنیدین بیاین نماز بعدش تشریف ببرین بازار و غیره (برای دیدن اصل موضوع به قرآن و تفسیراش، مثلا #کتاب_ماه_مادرانه ، تفسیر سوره جمعه از مقام معظم رهبری مراجعه کنید که نخواد من زحمت بکشم!) در بحبوحه قحطی یا کمبود بوده، پیامبر در حال خطبهخوانی نماز جمعه بودن اعلام میشه که کاروان تجاری رسیده، مردم تو صف نماز از پای منبر رسول خدا پراکنده میشن به سمت کالاهای رسیده، جز دوازده مرد و یک زن. و حضرت رسول(ص) میفرمایند: اگر این سیزده نفرم میرفتن از آسمون سنگ میبارید به همه شون. هر طرف رو نگاه میکنم خداوند عدد چهارده رو بهم یادآوری میکنه که ازشون غافل نشم، مثل انگشتای دستمون که چهارده بند داره، انگار دست آویز همه زندگیمون چهارده معصوم باید باشن. یا همینجا که دوازده مرد و خود حضرت رسول و اون یک زن جمعا میشه چهارده تا که حتما به چهارده معصوم تلمیح داره، اون یک زن که نشانه حضرت فاطمه است برای من. زنی که بهانه خلقت هست. به حق چهارده معصوم از خدا میخوام هرگز مشغولیات دنیایی ما رو از وظایف دنیایی مون غافل نکنه که در آخرت بیچاره نباشیم. آمین.
🖊عزیزی
#مادرانه_مشهد
#کتاب_ماه_مادرانه
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
✓ شرط حکومت الهی با رعایت دو شرط
«خدا باید اداره بکند» یعنی چه؟ یعنی اوّلاً قانون را خدا وضع کند و قانون وضع شدهی خدا عمل بشود؛ ثانیاً رجالی که این قانون را اجرا میکنند، که قوّهی مجریّه و حاکم در کشور هستند، با معیارها و ضوابط الهی منطبق باشند؛ مطلب این است. اگر در یک کشوری قانون الهی عمل نشود ولو مردم خوبی سر کار باشند، اینجا خدا حکومت نمیکند. اگر در یک کشوری قانون الهی عمل بشود به دست آدمهای بد، اینجا هم خدا حکومت نمیکند. خدا آنجا حکومت میکند که قوانین الهی عمل بشود به دست انسانهایی که منطبق با ضابطهها و معیارهای الهی هستند؛ این دو شرط، لازم است. حالا اگر چنانچه به فرض یک جا حکم الهی هم عمل شد به دست شیاطین، به دست آدمهایی که دلشان مؤمن به خدا نیست، اینجا هم باز خدای متعال حاکم نیست؛ این را بدانید. ما در این خط هستیم و در این راه هستیم و دلمان میخواهد که قوانین الهی را حاکم کنیم و مالکیّت امور جامعه را از طریق قوانین به خدا بدهیم؛ و کسانی را هم سر کار بیاوریم و اجرای امر را هم به دست آن کسانی بدهیم که آنها هم با معیارهای الهی و ضابطه های الهی هماهنگ باشند؛ ما میخواهیم این دو شرط را عمل بکنیم. ... مَلِکِ مردم، خدا است؛ هرکسِ دیگر بگوید من مَلِکم، غلط زیادی کرده؛ هیچ مَلِک دیگری نداریم. این شاه و شاهنشاهی و پادشاهی یا ریاست جمهوریهایی که از آن قبیل است و هر نوع حکومتی که به معنای مالکیّت و پادشاهی بر امر مردم باشد و سلطنت بر امور مردم باشد حرف مفتی است. بر طبق قوانین الهی نیست؛ اصلا بر طبق طبیعت بشر هم نیست. بشر برای این آفریده نشده که زیر بار بشری دیگر برود و بشری سلطهی بر امور او داشته باشد و مالک امر او باشد؛ خدا مالک امر انسان است.
#تفسیر_سوره_جمعه
#یک_برش_از_کتاب
#کتاب_ماه_مادرانه
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
✓ ضرورت مواظبت از انحراف و پسرفت جامعه
بنده و جنابعالی هم که امروز در دوران حرکت و نَشو جدید اسلام و حیات دوبارهی اسلام زندگی میکنیم، باید حواسمان جمع باشد که به این بلا دچار نشویم؛ این بلا برای ما هم هست. فضیلت یک عده انسان به عبادت خدا است. وقتی که خدا را عبادت کردند، خدای متعال از آنها سستی را، حزن را، عقبماندگی را، ذلّت را میگیرد؛ اگر از عبودیّت خدا دست برداشتند، اگر در دام گناه افتادند، اگر همان غلطی را که دیگران میکردند، آنها هم کردند، دیگر مورد لطف خدا قرار نمیگیرند، سستی و غم و ذلّت و بدبختی به سراغ آنها هم خواهد آمد. نبایستی خیال کنیم که ولو مجاهدت نکنیم، ولو با نَفْسمان مبارزه نکنیم، ولو در خط اسلام و انقلاب نمانیم، ولو ملّت ما آن فداکاری را از دست بدهد، در عین حال ما همان بندگان خوب خدا خواهیم بود و همان ملّت برجستهای که انقلاب آن برجستگی را به ما داد باقی خواهیم ماند؛ ابداً. *یک ملّت میتواند قرنها و تا آخر دنیا مورد لطف پروردگار باقی بماند و ملّت برگزیده و نمونه باشد و ملّتهای دیگر را به طرف خود جلب کند، مشروط بر اینکه عبودیّت خدا را برای خودش همواره نگه بدارد،* و اِلّا اگر عبودیّت خدا از دست رفت، دیگر هیچیک از این ارزشها باقی نخواهد ماند. اشتباه یهود این بود که این را نمیفهمیدند. اینها میگفتند که ما بچههای خدا هستیم، ما دوستان خدا هستیم؛ در حالی که آن نقطه و مرکز اساسی «یعنی آن ایمان و توجه و اطاعت و عبودیّت» که نزدیکی آنها به خدا را به وجود آورده بود، از دست داده بودند.
#تفسیر_سوره_جمعه
#یک_برش_از_کتاب
#کتاب_ماه_مادرانه
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
#روایت_در_متن
توی محلهی وزینمون (محله قرنی) یک دوره قرآن کوچولویی برقراره. تقریبا هفتهای دو روز خونهی یک نفر میریم، یک جزء قرآن رو با هم میخونیم.
باور نکردنی هست که خیلی زود میگذره، و خودمون هم وقتی جزء تموم میشه، کلی تعجب میکنیم که چه ساده موفق شدیم یک جزء رو بخونیم و دست خداوند واقعا همراه جماعته. بعد از ختم قرآن، چند صفحهای از کتاب تفسیر سوره جمعه رو با هم میخونیم، و از قلم حضرت آقا فیض میبریم و با زاویه نگاه رهبرمون آشنا میشیم و رشد میکنیم. برنامهی فوق لذت بخشی هست که البته حضور همسران تو این دو روز تعطیلی باعث شده دلتنگ حضور دوباره بشم.
🖊فریبا عزیزی فرد
#مادرانه_مشهد
#کتاب_ماه_مادرانه
#تفسیر_سوره_جمعه
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
#روایت_در_متن
امروز اولین جلسه قرائت قرآن و تفسیر سوره جمعه محلهی رازی بود. یکی از هممحلهایهای عزیز جلسه رو در منزل با صفاشون برگزار کرد. دیدن دوستان خوبم بعد از چند هفته واقعا برام شیرین بود. تصمیم گرفتیم این جلسه، باهم سوره واقعه رو به همراه توحید و هفت یاالله برای آزادی قدس تلاوت کنیم. بعد از اتمام تلاوت قرآن و هدیه کردن اون به شهدای کنسولگری ایران در سوریه، نوبت به تفسیر سوره جمعه رسید. انقدر این تفسیر جذاب و دلنشین بود که اصلا متوجه گذر زمان نشدیم. حضرت آقا چقدر زیبا ستایش موجودات و جمادات عالم رو وصف کردند. چقدر عالی حکومت الهی رو توضیح دادند. واقعا نشستن پای صحبتهای رهبر عزیزم شیرین بود و از اون شیرینتر، قرار گرفتن در حلقهی نورانی هممحلهایهای عزیز بود. بعد از تفسیر، نوبت به معرفی کتاب دوست داشتنی شهاب دین رسید. دیروز موفق شدم چند فصلی از کتاب رو مطالعه کنم خوشبختانه در جمع ما، هم مادر باردار بود و هم مادر شیرده. سعی کردم توصیههای کتاب رو به دوستان منتقل کنم. إن شاالله که روح آیت الله مرعشی عزیز، جمع مومنانه ما رو مورد عنایت و لطف خودشون قرار بدند و برای همهمون دعا کنند.
🖊وجیهه توسلیان
#مادرانه_مشهد
#کتاب_ماه_مادرانه
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
#روایت_در_متن
خدا رو شاکرم که رزق امروزم رو برام از پیش فرستاد. خدا رو شاکرم من رو تو این جمع قرار داد و به من توفیق مطالعه داد. صبح سری به کتابخونه زدم و چشمم به جلد زیبای کتاب شهاب دین افتاد. از خدا خواستم رزق امروزم مطالعه این کتاب باشه. با خواندن هر صفحه از کتاب احساس کردم سینهام تنگ تر میشه و افسوس میخوردم که چرا این کتاب رو زودتر نخوندم. این کتاب پر بود از رزقهای معنوی. هر مادری که دوست داره فرزندی نورانی به دنیا بیاره و پرورش بده حتما باید زندگینامه بزرگان و روش مادرانشون برای تربیت درست رو مطالعه کنه. این وظیفهی ما هست که هویت گم شده رو به مادرها یادآوری کنیم و با کتاب چه خوب میشه سر صحبت رو باز و حرفها رو منتقل کرد. فصل اول کتاب شهاب دین، مربوط به دوران پر از نور و سعادت آیت الله شهابالدین مرعشی نجفی هست و نویسندهی بزرگوار، خیلی زیبا لحظه لحظهی رشد این مجتهد عالی قدر رو بیان کردند.
🖊وجیهه توسلیان
#مادرانه_مشهد
#کتاب_ماه_مادرانه
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
#روایت_در_متن
قبل از اینکه ببینمش، اسمش و تعریفش را شنیده بودم. کتاب شهاب دین رو میگویم. قرار بود کتاب ماه فروردین مادرانه باشد، خریده بودمش ولی قصد خواندنش را به این زودی نداشتم. این قدر دوستان مادرانهای از نکتههایش گفتند که زودتر رفتم سراغش. جلدش پر از شهاب بود، توصیف شهاب دین را میکرد، که اسمش شهابالدین بود.
خود کتاب از تعریفش خیلی قشنگتر بود. این قدر زیبا که سه روزه تمامش کردم. سه عصر ماه مبارک رمضان مهمانم بود و من را به دنیای خودش برد. از بعد تولدش که مادرش بدون وضو شیرش نمیداد نوشته بود. ای کاش زودتر این کتاب را میخواندم. زهرا باقری نویسنده این کتاب لابد خودش مادر است و چه خوب برای ما مادرها زندگانی شهابالدین را به تصویر کشیده است که با لحظه لحظهاش زندگی میکنیم و چه خوب میدانست با کتاب میشود حرفها را منتقل کرد، که این چنین به جان ما نشست. روح شهابالدین در تمام زندگیاش ما را با خود برد. از سختیهایش در جوانی و در گرمای نجف، از خریدن کتاب با خواندن نماز قضای دیگران، این همه عشق و علاقه به کتاب تلنگری بود به ما که کتاب خریدن را در سبد خرید روزانه قرار نمیدهیم. از تلاشش برای خرید جنس ایرانی حتی دکمه. از دیدن مولایش در سرداب. از سفرش به هند و دیدگاهش نسبت به مرتاض هندی. از خندهروییاش. همه و همه من را یاد کتاب انسان کامل شهید مطهری میانداخت. آیت الله شهابالدین مرعشی نجفی که همهی ارزشهای انسانی را باهم داشت.
🖊منصوره خالقی
#مادرانه_کرمان
#کتاب_ماه_مادرانه
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
(کتاب ماه مادرانه، به روایت من)
پدرم خیلی اهل مطالعه بودن و همیشه شبها وقتی که همه خواب بودن در سکوت مطالعه میکردن. گاهی انقدر جذب کتاب میشدند که تا صبح بیدار میموندن و کتاب رو کامل میخوندن. گاهی اوقات خلاصهای از یک کتاب و یا نکات ناب یک کتاب رو برامون میگفتن. یه بار در مورد یکی از علمای دین گفتن که وقتی خردسال بوده و میره پدرش رو بیدار کنه، از سر مهر و محبت دلش نمیاد پدرش رو بیدار کنه و برمیگرده اما مادرش اصرار میکنه که پدرت رو بیدار کن، به ذهنش میرسه که صورتش رو کف پای پدر بکشه و مستقیما پدرش رو بیدار نکنه. وقتی پدر از خواب بیدار میشه براش دعا میکنه که از علمای دین بشه. یه بار دیگه هم از شهریار گفتن که قبل از خوندن شعرش یکی از علما خواب میبینن که شهریار در حضور حضرت علی(ع) داره شعر همای رحمت رو میخونه. همیشه برام سوال بود که کدوم عالم دین بودن و باز هم برام سوال بود که واقعا چرا گاهی اوقات پدرم شبها تا صبح بیداره برای خوندن یه کتاب. هر بار که پدرم رو میدیدم انقدر حرف تو حرف میشد که یادم میرفت سوالاتم رو بپرسم تا اینکه پدرم از دنیا و رفت و من موندم و سوالات بی جوابم. حدود یک سال گذشت و توی یکی از گروههای مجازی فرصت کتابخوانی برام پیش اومد. کتابهایی معرفی شدن و من هم تو گروه، کتابها رو خریدم و همراه گروه پیش میرفتم تا نوبت به کتاب این ماه رسید. کتابی که جواب سوالاتم در اون بود، چه کتاب زیبایی. شبها فقط میخواستم هر چه زودتر بچهها رو خواب کنم و برم سراغش. همچون شهاب درون آسمان شب برایم جذابیت داشت و مرا از رختخواب بیرون میکشید تا بیشتر از زندگی او بدانم و الگو بگیرم. جایی از کتاب نوشته بود که شهابالدین برای خواندن کتاب، شبها به دستشویی میرفته و ساعتها زیر نور چراغ اونجا مطالعه میکرده و با سختی و گرسنگی و پول نماز استیجاری، کتب شیعه را از چنگال مزدوران انگلیسی بیرون میکشیده تا منابع دینی ما از بین نروند. واقعا که شهابالدین برازنده اوست.
🖊بتول بابایی
#مادرانه_کرمان
#کتاب_ماه_مادرانه
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
روز موعود فرارسید. بیست و هشتم ماه مبارک رمضان، با اعضای محله برنامه ریخته بودیم که در مسجدی دورهم جمع بشویم و یک جز قرآن بخوانیم. کتاب «تفسیر سوره جمعه» و «شهاب دین» کتابهای ماه اسفند و فروردین مادرانه را از شب قبل در کیفم گذاشته بودم تا فراموشم نشود. صبح برای بچهها تغذیه آماده کردم و آنها را در حالی که خواب بودند بیدار و آمادهشان کردم و به مسجد محله رفتیم. هممحلهایها رسیده بودند. حتی افرادی که مادرانهای نبودند. دوستی رحل و قرآنها را پخش کرد. ابتدا کتاب «تفسیر سوره جمعه» را به دوستان معرفی کردم و مامان دیگری بخشی از کتاب را خواند. جز بیست و هشت را باز کردیم و نفری یک سوره برای قرائت قسمتمان شد، از قضا سوره جمعه هم در همین جزء بود که باعث شد لذت قرائت و فهم آیات را با هم بچشیم. بین هر سوره، صلواتی میفرستادیم. همین صلوات برای دختر سه سالهام جذاب بود، آمد و رحل و قرآنی برای خودش برداشت و نشست در کنارم. بعد از چند ثانیه گفت: مامان چرا نمیگن اللهم صل علی محمد و آل محمد؟ گفتم: الان میگن عزیزم و با هم صلوات رو میفرستیم. آخر دخترکم همین را فقط بلد بود و دوست داشت همراه ما تکرار کند. قرائت قرآن دسته جمعی چقدر برای ما جذاب و شیرین بود جوری که متوجه گذشت زمان نشدیم و زود برایمان زمان گذشت. در زمان باقیمانده باز هم بخشی از کتاب «تفسیر سوره جمعه» را خواندیم بعد از آن هم از کتاب «شهاب دین» قسمت دیدار شهاب و مولایش را در مسجد سهله خواندیم که اشک حلقه شده را میتوانستیم در چشم یک دیگر ببینیم. بعد از گفتوگویی در مورد آیتالله و مکان دفن ایشان که در کتابخانه شان بود، جلسهی ما به اتمام رسید و آمادهی رفتن به سمت خانههایمان شدیم.
🖊منصوره خالقی
#مادرانه_کرمان
#کتاب_ماه_مادرانه
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
(روایتی از کتاب ماه مادرانه)
امروز کتاب شهاب دین رو به پایان رسوندم. چقدر این کتاب پر بود از نکات معنوی. واقعا آیتالله مرعشی انسان عالیقدر و بزرگی هستند. عمر خودشون رو وقف کتاب کردند. تشنهی مطالعه بودند. عدهای کتابهاشون رو میفروشند تا غذا و مایحتاج زندگی تهیه کنند، ولی این مرجع عالیقدر حاضر بودند گرسنگی بکشند، یک سال نماز و روزه استیجاری رو برعهده بگیرند تا بتونند یک جلد کتاب تهیه کنند. کاش مردم کشورم و مخصوصا ما مادران ایرانی این افراد رو الگوی خودمون در زندگی قرار بدیم و سرمایه گرانقدر عمر رو صرف خواندن و درس گرفتن از کتابها کنیم. نکتهی قابل توجه دیگری که بنظرم این کتاب داشت، توسلات آیتالله به چهارده معصوم و حضرت معصومه (س) بود. ایشون در کنار اهل بیت زندگی میکردند و برای کوچکترین مسائل زندگیشون متوسل میشدند و چون واقعا خلوص نیت داشتند همیشه اهل بیت جوابشون رو میدادند. این کتاب درسی بود برای من که اگر دعا و توسلی دارم امید داشته باشم و به خدا اعتماد کنم. امروز این کتاب رو وقف در گردش کردم و امیدوارم مادران محلهای که در اون زندگی میکنم هم از نکات خوب این کتاب درس بگیرند و از نور اون استفاده کنند.
🖊وجیهه توسلیان
#شهاب_دین
#مادرانه_مشهد
#کتاب_ماه_مادرانه
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
#کتاب_ماه_مادرانه
#مامان_باید_اهل_مطالعه_باشه
سلام دوستان
إن شاالله قرار هست در کنار هم، *اردیبهشت* ماه، کتاب #مردی_با_آرزوهای_دور_برد رو بخونیم و در مورد نکاتی که به نظرمون جالب هستند و بهرههایی که از کتاب بردیم، با دوستان و اقوام و آشنایان صحبت کنیم.
*مردی با آرزوهای دوربرد* ؛ روایتهایی ست مستند، از زندگی مردی که بُرد آرزوهایش از بُرد موشکهایش بلندتر بود. مردی که وصیت کرده بود روی سنگ قبرش بنویسند «اینجا مدفن کسی است که میخواست اسرائیل را نابود کند».
برای خرید کتاب *#مردی_با_آرزوهای_دور_برد* از نرمافزار *فراکتاب* ، میتونید از کد تخفیف *madarane* هم استفاده کنید.
امیدواریم زودتر از فرصت استفاده کنید برای تهیهی کتاب، تا این ماه هم همراهِ هم باشیم و از مطالعه و به اشتراک گذاشتن و عملی کردن دانستههای جدید لذت ببریم.
#کتاب_ماه_مادرانه
#مردی_با_آرزوهای_دور_برد
*#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [روبیکا](https://rubika.ir/madare_madari)*
#روایت_در_متن
امروز با دوست عزیزم که مسئول پویش هستند کمی ابتکار به خرج دادیم. تصمیم گرفتیم کنار میز کتاب، #پویش_اردیبهشت ماه مادرانه رو هم اجرا کنیم. و کتاب ماه مادرانه رو هم معرفی کنیم. روی میز قرآن و تسبیح و ظرف شکلات گذاشتیم و روی یه برگه فواید تلاوت سوره نصر و آثار استغفار برای رسیدن به پیروزی قدس شریف رو با خط خوانا و درشت نوشتیم و روی یه برگه دیگه هشتک پویش و جشن اقتدار رو نوشتیم و در کنار رحل قرآن قرار دادیم. یک جلد از کتاب ماه مادرانه #مردی_با_آرزوهای_دور_برد رو هم روی میز گذاشتیم. دو تا میز کنار هم یکی برای امانت کتاب و دیگری برای اجرای پویش برای کسانی که توی مسجد بودند خیلی جالب بود و مردم ناخوداگاه به سمت ما جذب میشدند. به هرکسی که سوال میکرد فواید سوره نصر و ختم استغفار رو توضیح میدادیم و با شکلات ازشون پذیرایی میکردیم و تقاضا میکردیم برای پیروزی قدس شریف و آزادی مردم مظلوم فلسطین دعا کنند. این حرکت ما برای مردم واقعا جالب بود. خانمی اینقدر تحت تاثیر قرار گرفت که اشک توی چشمانش حلقه زد و تا آخر کنار ما نشست و با ذکر استغفار مارو همراهی کرد. در آخر هم مابقی شکلاتها رو بین نمازگزاران پخش کردم و از تکتکشون خواهش کردم برای آزادی فلسطین دعا کنند. ما امروز با یه تیر چند تا نشون زدیم هم کتابها رو امانت دادیم و دامنه نفوذمون رو افزایش دادیم و با اجرای پویش اردیبهشت ماه کلی نور با دعا و استغفار نمازگزاران برای مردم فلسطین فرستادیم و هم با معرفی کتاب ماه مادرانه پدر موشکی ایران شهید حسن تهرانی مقدم رو به مردم معرفی کردیم. دیدن اشک و دعای مردم برای فلسطین باعث شد حال دلم امروز خوب بشه. خداروشکر برای داشتن چنین مادرانی. انشالله این حرکت ما مورد عنایت حضرت ولی العصر و ارواح شهدا قرار بگیره. آمین.
🖊وجیهه توسلیان
#دامنه_نفوذ
#تواصی_بالحق
#مادرانه_مشهد
#کتاب_ماه_مادرانه
#پویش_اردیبهشت۱۴۰۳
#کتابخانه_سیار_هیات_انصارالزهرا_محله_رازی
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
#روایت_در_متن
توی راه که میرفتم با خودم میگفتم استغفار رو چطور با جشن جمع کنم؟ بگم هم شادیم هم از خدا معذرت میخوایم به خاطر کار خوبی که کردیم ،ازش بخوایم ما رو ببخشه به خاطر کاری که چهل و پنج ساله منتظرش بودیم. برگهای رو در توضیح لزوم استغفار بعد از پیروزی با خط درشت نوشتم با عنوان دستور قرآن برای بعد از پیروزی و دو خط هم از مطلب رهبر با عنوان پیروزی چه تناسبی دارد با استغفار؟
خب، کمکم مادرها از راه میرسیدند و با شکلات یک پذیرایی کوچولو میشدند. یکی میگفت استغفار برای آمرزش گناهانه که... یکی دیگه گفت: من نمیفهمم آدم تو خوشحالی واسه چی استغفار کنه؟ و خب که چالشی شد، با همه این عزیزان آیه قرآن رو مرور کردیم و در مورد حکمت دستور خدا صحبت کردیم و همینطور سه خط صحبت رهبری رو هم پیرو بحث بیان کردیم و اینکه چقدر جالبه به این مطلب رسیدیم که چه در شادی و چه در غم و شهادت سرداری و چه در فتنه و توطئه به سخنان رهبر و پدر جامعه توجه کنیم. به این رسیدیم که استغفار بعد از پیروزی برای توبه از گناهی که در دلمون پنهان بوده و یا هنوز نیومده بود یعنی همان عجب و غرور، یعنی همونی که بنی اسرائیل دچارش شدند. به این رسیدیم که شکست و پیروزی همه از جانب خداست یکی برای تمرین صبر و یکی برای تنبیه نفس. به این رسیدیم که جامعه با این استغفار در شادی به بلوغ فکری میرسه و برای از خدا دیدن و این ما رو مهیا تر میکنه برای اومدن صاحب اصلی امت. و در آخر گفتند که حالا قشنگتر میبینیم آیهی وَ مَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَـٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ رو. و چه حکیمانه اومده این آیه برای پیروزی، فسبح بحمد ربک. البته همه اینها در بین گفتگو با مخاطبها صورت گرفت که در اخر دیدیم تک به تک صحبت کردن وقت گیره، یه صحبت جمعی هم برای مخاطبین انجام شد. برخیها از برگه عکس میگرفتند تا اون رو در گروههای خودشون هم منتقل کنند. و قشنگتر این بود که معرفی کتاب ماه #مردی_با_آرزوهای_دور_برد رو هم کنارش داشتیم و برام سوال شد چرا اکثرشون اسم شهید تهرانی مقدم به گوششون نخورده بود؟ چرا هنوز گمنام هستند ایشون؟
🖊شهربانو هماورد
#دامنه_نفوذ
#تواصی_بالحق
#مادرانه_مشهد
#کتاب_ماه_مادرانه
#پویش_اردیبهشت۱۴۰۳
#کتابخانه_سیار_هیات_انصارالزهرا_محله_رازی
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
#روایت_در_متن
کتاب تور مادرانهی محلات، باری دیگر از راه رسید و ماها که قبلتر مزهمزهاش کرده بودیم دلمان نیامد از این تور دوست داشتنی بگذریم. خصوصاً اینبار که در هوای دلنشین بهاری رقم میخورد. بچهها با ذوق در فضای کودک کتابخانه، در کنار قفسهی کتابهای سنین مختلف قدم میزدند و کتاب مورد علاقهشان را بیرون میکشیدند و با کتابها آشنا میشدند و بعضی با اسباببازیهای موجود در کتابخانه سرگرم شده بودند و از قصهخوانی یکی از مادرهای عزیز لذت بردند. در فضای باز و دلنشین محوطهی کتابخانه ملی بعد از مختصر پیادهروی در هوای بارانی، دورهمی مادرها برپا شد با طعم دلچسب کتاب. مروری بر کتاب فروردین ماه یعنی «شهاب دین» و روایتهای مختلف دوستان از مطالعهی این کتاب ارزشمند و معرفی کتاب اردیبهشت ماه، «مردی با آرزوهای دور برد» با خواندن صفحاتی از آن که اینها همه در هیاهوی بازیهای گروهی بچهها بود. از بادکنک بازی گرفته تا لیلی، نقاشی و بازی با توپ و...
برپایی جشن پیروزی و مقاومت با کیک و شربت و شکلات و پذیرایی از رهگذران، شیرینی کتابتور را دوصدچندان کرد و خاطرهای دوست داشتنی برایمان رقم زد. به امید رفاقت هر چه بیشتر مادرها و فرزندانشون با این یار مهربان.
🖊فاطمه بهزادی
#کتاب_تور
#مادرانه_کرمان
#کتاب_ماه_مادرانه
#پویش_اردیبهشت_۱۴۰۳
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
#روایت_در_متن
زیاد توصیه شدهایم به روضه هفتگی گرفتن در خانه. مدتها بود دلم میزبانی روضه میخواست. شنیده بودم روضه برکت میآورد توی خانه. خانهای که ذکر اهل بیت و قرائت قرآن تویش باشد، مثل یک ستاره در نگاه آسمانیان میدرخشد. بچههای آن خانه با عشق اهلبیت بزرگ میشوند و احتمال انحرافشان کم میشود. و هزار تا مزیت دیگر... اما هربار دلیل و بهانه برای روضه نگرفتن در خانهام فراهم بود: خانه ما پله زیاد دارد، کسی نمیآید. با بچهداری که نمیشود خانه را مناسب مهمانی تمیز کرد و تمیز نگه داشت. به فرض که مهمانش جور شد، کدام سخنران و مداح را دعوت کنم که هم خودم خوشم بیاید، هم با این همه تکثر نظرات نگران نباشم حرف نامناسبی بزند، هم از پس هزینهای که باید بهش بدهم بربیایم. خلاصه وسواس خناس برای مانع انداختن در برقراری این روضه شدیدا فعال بود و من هم که بندهی ضعیف؛ روضه هر روز و هر هفته عقب میفتاد. تا اینکه در آخرین روزهای یک فروردین طولانی و کشسانِ پر از خیر و خوبی، در جلسهای پربار، شیرفهم شدیم که وقت آن است بنشینیم «پای درس امام و ولی جامعه» و چه قالبی سادهتر و بیدردسرتر از روضه خانگی. میگفتند شنبهای در راه است که ۱و۲و۳ است و اول ماه عزیز دلم اردیبهشت. شور میدادند که آن شنبهای که برای شروعها، منتظرش بودی دارد میآید، پا شو شروع کن. وقتش بود به کمالگراییام بگویم احترامت سر جا، ولی روضه کوچک و سادهاش هم برکتش را دارد. خصوصا وقتی امامخوانی باشد. مهم شروع است و بعد استمرار و دوام است. گفتم و شنبه را گذاشتم برای شروع طرح: خانه باید همیشه آماده مهمان باشد. دوشنبه همان شنبه را به یاد امام حسن و امام حسین، میزبانهای این روز، روز روضهی خانگیمان قرار دادم.
دعوتنامهها به دست میهمانان رسید و کارها در حد توان و در سکوت پر از تماشای کمالگرایی جان، انجام شد. روز موعود فرا رسید. رفقا یکی یکی آمدند. جمعمان که جمع شد، به شکرانه تحقق وعده صادق و تلنگر پویش ماه مادرانه، سوره نصر خواندیم و دقایقی با کلام استاد، پای معارف این سوره نشستیم. یک بند از استغفار هفتاد بند امیرالمومنین را هم با هم خواندیم که به آنچه شنیدهایم عمل کرده باشیم. بعد از آن با زیارات روز دوشنبه، بار رزق روزمان را با میزبانهای گرامیمان بستیم. با زیارت آلیاسین و کلام ولی، به امام غایبی که دلتنگش هستیم و ما را میبیند، سلام دادیم و عرضارادت کردیم. دلمان که با یاد ائمه بزرگوارمان صیقل گرفت، گلویی تر کردیم و به سراغ درس ولی و نایب امام رفتیم. با نظر دوستان حاضر، مطالعه جمعی و مباحثه تفسیر سورهی مبارکهی جمعه را از کلام امام شروع کردیم و حسن ختام، به لطف فنآوریهای نوین، پای منبرشان نشستیم و کسب فیض نمودیم. نزدیک اذان ظهر بود که با دلی شاد و قلبی مطمئن، دوستان عزیزم را از در منزل بدرقه کردم. درست است که فراموش کردیم جلسهمان را با دعا به پایان برسانیم ولی برق رضایت در چشم دوستان و اقرار زبانی و پیامیشان به پرباری جلسه، مرا به گوشهچشم امام به دلهایمان و استجابت دعاهای ته دلمان که به زبان نیامد، امیدوار کرد. کمالگرایی که تا الان ساکت و مودب یک گوشه نشسته بود، با رفتن دوستان گفت بدک نبود، اما لطفا جلسات بعدی نقایص را جبران کن.
#مادرانه_اصفهان
#محله_شرق_پروین
#کتاب_مـاه_مادرانه
#تفسیر_سوره_جمعه
#پویش_اردیبهشت۱۴۰۳
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
#روایت_در_متن
ساعتم را نگاه میکنم کمی دیر شده، دخترم را با عجله بیدار کردم و آماده شدیم، کمی صبحانه خوردیم و با تاکسی راهی شدیم. خداروشکر دختر کوچکم در خواب ناز بود و او را به پدرش سپردم. راه دوری نبود و زود به مقصد رسیدیم. ناخودآگاه از دیدن چند فرشته کوچک در یک جا، لبخند بر لبانم نشست. با مادرانشان سلام و احوال پرسی کردم. مادرانی که مادری را به احسن وجه انجام میدهند و فقط به تغذیه جسم کودکشان بسنده نمیکنند و برای تغذیه روح آنها هم برنامههایی دارند. با بچهها دور یک میز نشستیم و یکی از مادران کتاب داستان زیبایی را برای بچهها خواند. وقت کتابخوانی و بازیهای فکری بچهها تمام شد. هوای دلانگیز پس از باران بهاری و طبیعت اردیبهشت ماه ما را به سمت حیاط کتابخانه میکشاند. در حیاط کتابخانه چندین فرش پهن کردیم نه فقط برای نشستن، برای گفتگوهای مهم و جشنی مهمتر. جشنی با بادکنکهای رنگی و لیوانهای رنگی هیأت. با کیکهای خانگی و شربت هایی شیرین که شیرینی وعده صادق، دفاع از مظلومان فلسطین، تنبیه متجاوز، انتقام سخت و سیلی زدن به دشمن را به کاممان شیرینتر میکرد. گفتگو کردن از کتاب، کتابهایی کوچک که از مردانی بزرگ برایمان حکایتهایی داشتند. «شهاب دین» و «مردی با آرزوهای دور برد».
🖊بتول بابایی
#کتاب_تور
#مادرانه_کرمان
#کتاب_ماه_مادرانه
#پویش_اردیبهشت۱۴۰۳
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
(کتاب ماه مادرانه به روایت من)
غرق در ناراحتیها وناخوشیهای خویش بودم که تعریف کتابی رو شنیدم. هر روز مطالب زیبایی که یکی از اعضای گروه به بهانههای مختلف در موردش صحبت میکرد. کنجکاو شدم تا بیشتر در مورد شخصیت کتاب بدونم. دربهدر، پبام به پیام در فضای مجازی گشتم تا عزیزی رو پیدا کنم که کتابش رو بهم امانت بده. سرانجام موفق شدم و رسیدم به محبوبه جان اسدی. قدم به قدم، صفحه به صفحه تورق ميکنم تا ببینم نتایج تهذیب نفس دو زوج جوان چه میشود؟ در کوچه پس کوچههای نجف همراه شهاب میشوم. گاه در کنارش خویش را میبینم که با چشم اشکبار به مولایم علی(ع) سلام میدهم. گاهی هم با حسرت به سرداب میروم و آرزوی هرچه زودتر زیارت اهلبیت را میکنم. چند روزی را با شهاب سیر میکنم و جان تازهای میگیرم. و این حال خوش را با همسرم به اشتراک میگذارم. قدم به قدم در عراق نفس تازه میکنم و همراه شهابالدین به مسجد سهله میروم. گریه امانم را بریده، گویی دلم برای امام زمانم خیلی تنگ شده. به حال شهاب غبطه میخورم و با مولایم نجوا میکنم. دلم را به دستان با کرامت مولاجان میدهم تا آرامم کند و مرا از وانفسای دنیا رهایی بخشد. به امید دیدار صاحب زمانها و جانها و تقدیم دستهگلهایم برای ظهورش.
🖊حبیبه مهدوی
#مادرانه_کرمان
#کتاب_ماه_مادرانه
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
امروز خوانش کتاب #مردی_با_آرزوهای_دور_برد به پایان رسید. خیلی کتاب عالی و جذابی بود و در عین کوتاه بودن، هر صفحهاش درسی از مردانگی داشت. این کتاب رو در قرارگاه روز دوشنبه (میز کتاب) *وقف در گردش* کردم و با زبان ساده ویژگیهای خوبی که از این شهید عالیقدر در کتاب اومده بود رو برای مادران بچههای مهدکودک و بقیه مخاطبان تعریف کردم و با استقبال بینظیری مواجه شدم.
حاج حسن عزیزم؛ فکر میکنم دیگر لازم نباشد روی سنگ قبرت بنویسیم "اینجا مزار کسی است که آرزو داشت..." چرا که بیش از هر زمانی، فرزندان نامشروع انگلیس و آمریکا، خطر محو شدن از صحنه روزگار را بوسیله موشکهای شما احساس میکنند. کاش بودی و این وعده صادق رو میدیدی... حاج حسن طهرانی مقدم؛ یاد و خاطرهات، همیشه در وجودمان هست و انگشت اشارهات که محو اسرائیل را نشان میدهد، سرلوحه زندگیمان. امیدوارم از نسل حسن طهرانیمقدمها فرزندانی به وجود بیان و راه این شهید بزرگوار رو ادامه بدند و نابودی کامل اسرائیل رو در قدس شریف جشن بگیریم.
🖊وجیهه توسلیان
#مادرانه_مشهد
#کتاب_ماه_مادرانه
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
#روایت_در_متن
یاعلی گویان وارد مسجد شدم، خانمها دور تا دور مسجد نشسته بودند و سخنران مشغول صحبت. گویا امروز جلسه تبیینی اعضای محترم بسیج محله بود. روزهایی که مسجد شلوغتر بود انگیزه بیشتری برای ادامه دادن این کار داشتم. همینطور که کتابها رو روی میز میچیدم به سخنرانی هم گوش میدادم. بیشتر صحبت حول محور جهاد تبیین در امر به معروف و نهی از منکر و سخنان رهبر عزیزمون بود. انصافا جلسه عالی و پر محتوایی بود. برای منی که قبلا زیاد در مسجد حضور نداشتم این قرار کتاب باعث شد توفیق حضور دورادور در جلسات روزهای دوشنبه مسجد رو داشته باشم. یکی از کسانی که هفته گذشته کتاب امانت گرفته بود نزدیک شد و بعد از کلی عذرخواهی گفت پرنده خونگیش قسمتی از جلد کتاب رو پاره کرده واسه همین دوجلد از همون کتاب خریده بود و علاوه بر اون یه کتابم اهدا کرد منم به خاطر حس وظیفهشناسی کلی ازشون تشکر کردم. تقریبا تمام کسانی که دوشنبهها به مسجد رفت و آمد میکردند من رو میشناختند و در این چند هفتهای که توفیق حضور در مسجد رو داشتم تقریبا بیشتر کتابهای ماه مادرانه و همچنین کتابهای مفید در حوزه هویتسازی چندین بار به امانت رفت. از خدا میخوام تو این راه کمکم کنه تا بتونم با انرژی بیشتری به کارم ادامه بدم و مادرهای بیشتری رو جذب کتاب کنم.
آمین.
🖊وجیهه توسلیان
#دامنه_نفوذ
#تواصی_بالحق
#مادرانه_مشهد
#کتاب_ماه_مادرانه
#کتابخانه_سیار_هیات_انصارالزهرا_محله_رازی
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
*#کتاب_ماه_مادرانه
#سیّدِ_محرومین*
روزهای زیادی از اردیبهشت، در حال تلاش برای انتخاب موضوع و کتاب خرداد ماه بودیم. اما از هر طرف که میرفتیم مسألهای داشتیم و کار به نتیجه نمیرسید. دیروز که مشغول بررسی نهایی بودیم و تقریبا در مورد موضوعی مرتبط با امام راحل و کتاب ارمیا به اشتراک رسیده بودیم، خبر سانحهی هوایی برای رئیس جمهور محترم و مغتنم پخش شد و امروز هم که ...
با خودمان گفتیم حتما حکمتی داشته این قطعی نشدن برنامهها، انگار مقدر شده بود که بیشتر با یک خدمتگزار مردم آشنا شویم. قرار گذاشتیم خرداد ماه در کنار هم؛ همراه با اقوام و آشنایان و دوستان، کتاب *سیّدِ محرومین* که شامل چهل خاطره از دکتر سید ابراهیم رئیسی است مطالعه کنیم تا بیشتر از قبل در جریان زندگی، ویژگیها و خدمات این شهید بزرگوار باشیم.
#روایت_خدمت
#سید_محرومین
#کتاب_ماه_مادرانه
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
-2035802366_-1015917450.pdf
6.63M
کتاب الکترونیکی #سید_محرومین
کاری از اندیشکده سعدا
#کتاب_ماه_مادرانه
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
#کتاب_ماه_مادرانه
#فرشتهای_در_برهوت
سلام دوستان.
إنشاالله قرار هست *تیر ماه* در کنار هم، کتاب «فرشتهای در برهوت» رو بخونیم و در مورد نکتهها و مسائل جالب کتاب، با اقوام و آشنایان و دوستان صحبت کنیم.
این کتاب، روایت داستانیِ دختری از اهل سنت است که در سیستان و بلوچستان زندگی میکند و عاشق پسری از شیعیان شده. در جلسهی خواستگاری ماجراها و چالشهایی پیش میآید و ادامهی ماجرا حول همین اتفاقات روایت میشود.
برای خرید کتاب #فرشتهای_در_برهوت از نرمافزار *فراکتاب* ، میتونید از کد تخفیف *madarane* هم استفاده کنید.
www.faraketab.ir/b/21680?u=752823
امیدواریم زودتر از فرصت استفاده کنید برای تهیهی کتاب، تا این ماه هم همراهِ هم باشیم و از مطالعه و به اشتراک گذاشتن و عملی کردن دانستههای جدید لذت ببریم.
#مامان_باید_اهل_مطالعه_باشه
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*
#کتاب_ماه_مادرانه
#امعلاء
سلام دوستان.
إنشاالله قرار هست مرداد و شهریور در کنار هم، کتاب «اُمِّ علاء» رو بخونیم و در مورد نکتهها و مسائل جالب کتاب، با اقوام و آشنایان و دوستان صحبت کنیم.
این کتاب، ماجرای زندگی بانویی است که از دل رنجهای مختلف به سعادت رسیده است. بانو فخرالسادات طباطبایی که هفت نفر از اعضای خانوادهاش به شهادت رسیدهاند، مادری است که هجده فرزندش را در خانهای شصت متری و وقفی بزرگ کرده. خانهای که هر وقت پنجرهاش را باز میکرد؛ چشمانش به گنبد مطهر حرم حضرت علی علیهالسلام گره میخورد و نسیم رأفت امیرالمومنین وارد خانه و زندگیشان میشد.
برای خرید کتاب #امعلاء از نرمافزار فراکتاب، میتونید از کد تخفیف madarane هم استفاده کنید.
www.faraketab.ir/b/221793
امیدواریم زودتر از فرصت استفاده کنید برای تهیهی کتاب، تا این دو ماه هم همراهِ هم باشیم و از مطالعه و به اشتراک گذاشتن و عملی کردن دانستههای جدید لذت ببریم.
#مامان_باید_اهل_مطالعه_باشه
#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)