eitaa logo
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
475 دنبال‌کننده
848 عکس
110 ویدیو
38 فایل
مادرانه، تلاشِ جمعیِ مادران؛ برای بالندگیِ خود، فرزندان، خانواده و ایران اسلامی. از طریق شناسه‌ی @madaremadari در پیام‌رسان‌ بله با ما مرتبط شوید. https://ble.im/madaremadary
مشاهده در ایتا
دانلود
زیاد توصیه شده‌ایم به روضه هفتگی گرفتن در خانه. مدت‌ها بود دلم میزبانی روضه می‌خواست. شنیده بودم روضه برکت می‌آورد توی خانه‌. خانه‌ای که ذکر اهل بیت و قرائت قرآن تویش باشد، مثل یک ستاره در نگاه آسمانیان می‌درخشد. بچه‌های آن خانه با عشق اهل‌بیت بزرگ می‌شوند و احتمال انحرافشان کم می‌شود. و هزار تا مزیت دیگر... اما هربار دلیل و بهانه برای روضه نگرفتن در خانه‌ام فراهم بود: خانه ما پله زیاد دارد، کسی نمی‌آید. با بچه‌داری که نمی‌شود خانه را مناسب مهمانی تمیز کرد و تمیز نگه داشت. به فرض که مهمانش جور شد، کدام سخنران و مداح را دعوت کنم که هم خودم خوشم بیاید، هم با این همه تکثر نظرات نگران نباشم حرف نامناسبی بزند، هم از پس هزینه‌ای که باید بهش بدهم بربیایم. خلاصه وسواس خناس برای مانع انداختن در برقراری این روضه شدیدا فعال بود و من هم که بنده‌ی ضعیف؛ روضه هر روز و هر هفته عقب میفتاد. تا اینکه در آخرین روزهای یک فروردین طولانی و کشسانِ پر از خیر و خوبی، در جلسه‌ای پربار، شیرفهم شدیم که وقت آن است بنشینیم «پای درس امام و ولی جامعه» و چه قالبی ساده‌تر و بی‌دردسرتر از روضه خانگی. می‌گفتند شنبه‌ای در راه است که ۱و۲و۳ است و اول ماه عزیز دلم اردیبهشت. شور می‌دادند که آن شنبه‌ای که برای شروع‌ها، منتظرش بودی دارد می‌آید، پا شو شروع کن. وقتش بود به کمالگرایی‌ام بگویم احترامت سر جا، ولی روضه کوچک و ساده‌اش هم برکتش را دارد. خصوصا وقتی امام‌خوانی باشد. مهم شروع است و بعد استمرار و دوام است. گفتم و شنبه ‌را گذاشتم برای شروع طرح: خانه باید همیشه آماده مهمان باشد. دوشنبه همان شنبه را به یاد امام حسن و امام حسین، میزبان‌های این روز، روز روضه‌ی خانگی‌مان قرار دادم. دعوت‌نامه‌ها به دست میهمانان رسید و کارها در حد توان و در سکوت پر از تماشای کمالگرایی جان، انجام شد. روز موعود فرا رسید. رفقا یکی یکی آمدند. جمع‌مان که جمع شد، به شکرانه تحقق وعده صادق و تلنگر پویش ماه مادرانه، سوره نصر خواندیم و دقایقی با کلام استاد، پای معارف این سوره نشستیم. یک بند از استغفار هفتاد بند امیرالمومنین را هم با هم خواندیم که به آنچه شنیده‌ایم عمل کرده باشیم. بعد از آن با زیارات روز دوشنبه، بار رزق روزمان را با میزبان‌های گرامی‌مان بستیم. با زیارت آل‌یاسین و کلام ولی، به امام غایبی که دل‌تنگش هستیم و ما را می‌بیند، سلام دادیم و عرض‌ارادت کردیم. دلمان که با یاد ائمه بزرگوارمان صیقل گرفت، گلویی تر کردیم و به سراغ درس ولی و نایب امام رفتیم. با نظر دوستان حاضر، مطالعه جمعی و مباحثه تفسیر سوره‌ی مبارکه‌ی جمعه را از کلام امام شروع کردیم و حسن ختام، به لطف فن‌آوری‌های نوین، پای منبرشان نشستیم و کسب فیض نمودیم. نزدیک اذان ظهر بود که با دلی شاد و قلبی مطمئن، دوستان عزیزم را از در منزل بدرقه کردم. درست است که فراموش کردیم جلسه‌مان را با دعا به پایان برسانیم ولی برق رضایت در چشم دوستان و اقرار زبانی و پیامی‌شان به پرباری جلسه، مرا به گوشه‌چشم امام به دل‌های‌مان و استجابت دعاهای ته دل‌مان که به زبان نیامد، امیدوار کرد. کمالگرایی که تا الان ساکت و مودب یک گوشه نشسته بود، با رفتن دوستان گفت بدک نبود، اما لطفا جلسات بعدی نقایص را جبران کن. * "مادرانه" [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*