🔸از ماموریت‌ها که فارغ می‌شود، دل به جاده می‌زند. سراغ تک تک فامیل می‌رود و بهشان سر می‌زند. از یک پیرزن هشتاد ساله گرفته تا یک بچه سه چهار ساله، همه را به اسم می‌شناسد. خیلی‌ها شاید نسبت دورتری با حاجی ‌داشته باشند، ولی هوای آنها را هم دارد و دل‌شان را به دست می‌آورد. 🔹«هروقت در سختی‌های جنگ فشار بر ما وارد می‌شد، مضطر می‌شدیم و کاری از ما برنمی‌آمد، پناه‌گاهی جز زهرا(س) نداشتیم. در شب والفجر۸ وقتی چشمان‌مان به آب‌های پُر طوفان و خشمگین و ترسناک اروند افتاد و لرزیدیم و ترسیدیم، آنجا هیچ پناه‌گاهی و هیچ نامی آشناتر از نام زهرا(س) نداشتیم. ... اگر موسی در کنار نیل وقتی فرعون و سپاهش به او نزدیک می‌شد با یک چشم نیل را می‌نگریست و با یک چشم سپاه ترسناک فرعون را می‌دید و خدا نیل را برای او شکافت، فاطمه(س) در هور، فاطمه(س) در کربلای۵، فاطمه(س) در اروند، فاطمه(س) در کوه‌های سرد و سخت کردستان مادری کرد.» *"مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [روبیکا](https://rubika.ir/madare_madari)*