#روایت_در_متن
ربنا میخوانند. شامی بابلی را با همهی آپشنهای ریز و درشتش، در روغن میلغزانم. یادم باشد سهم طفلکان غزه را کنار بگذارم. این را که میگویم پسرم با تعجب نگاهم میکند. لقمههای ساده و کوچکم را قبل رفتن به مراسم، سریع دست پیچ میکنم، روی بستهها زدهام «دعای مستجاب افطارم نذر کودکان فلسطین». وارد محوطهی مصلی شدهایم. دنبال بهانهای برای یادآوری پویش مادرانه میگردم. زمان دعا سخنران گریزی به غزه میزند؛ محیا لقمهها را به بچهها تعارف میکند و از آنها میخواهد برای نجات کودکان غزه دعا کنند. چشمم به بنری میافتد که کمی آنطرفتر نصب شده با نقش مادری رنجور و نوزاد در بغل که بالایش نوشته «برای مادران غزه». از بیحالی مادر آن تصویر، اشکانم جاری میشوند و از سیر بودنم خجالت میکشم. امسال با فاصله، تلخترین ماه رمضان عمرم را میگذرانم.
🖊محدثه فلاح زاده
#سلاحنا_دعانا
#مادرانه_شمالشرق
#پویش_فروردین_۱۴۰۳
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](
www.madaremadari.ir) | [بله](
ble.ir/madaremadary) | [ایتا](
eitaa.ir/madaremadary)*