✅ انس شهید قاسم سلیمانی با روضه اهل بیت(ع)
زندگی حاج قاسم بدجوری به روضه اهل بیت(ع) گره خورده بود. خیلی پیش میآمد دلش بهانه روضه میکرد. زنگ میزد به مداح و میگفت فلان نوحه را بخوان.
گاهی وقت ها خودش میخواند. با سوز و آه. خیلی وقت ها فاصله ۲۰۰ کیلومتری کرمان تا روستا را مهمان روضه تلفنی بودیم.
سوریه که بودیم، بیشتر پیش هم بودیم. توی جلسه یا خلوت فرقی نمیکرد.
میگفت: «موعظهمون کن تا غافل نشیم. روضه بخون سبک بشیم و شسته بشیم.»
یه روزی بهم گفت: روضه بخوان.
گفتم: روضه هیئتی بلد نیستم. روضههای من روایتیه.
گفت: بخوان.
شروع کردم به داستان شهادت یکی از شهدای مدافع حرم به نقل از فرماندهاش:
«رزمندهای داشتیم با نام جهادی ابراهیم. وسط عملیات بهم بیسیم زد که برام روضه مادر بخوان. صدایش به سختی میآمد. فهمیدم از پهلو تیر خورده است.»
تا این را گفتم حاجی زد زیر گریه.
«دستور دادم هر طور شده به عقب منتقلش کنند. برده بودنش بیمارستان الحاضر. رفتم بالای سرش. به ظاهرحال خوشی نداشت. دهانش پرخون شده بود. لختههای خون را از دهانش کنار میزدم. دیدم با چشمهایش انگار دارد دنبال کسی میگردد.
گفتم: «ابراهیم! تو را به خدا اگر این لحظههای آخر مادر سادات را دیدی بگو یا زهرا (س).»
گریه حاج قاسم بلندتر شده بود.
«ابراهیم لب باز کرد که بگوید یا زهرا اما کلامش ناقص ماند: یا ز… و شهید شد.»
گفتم: حاجی مادرمون حضرت زهرا توی این جبهههاست. داد حاج قاسم بلند شد. خیلی طول کشید تا آرام شود.
📚منبع
سلیمانی عزیز، عالمه طهماسبی، لیلا موسوی و مهدی قربانی، ص ۱۰۱،۱۰۳
#امام_شهداء_انقلاب
#شهادت_سردار_سلیمانی
#حاج_قاسم_سلیمانی
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
https://maghtal.com/?p=4596