رفتند در این راه پدر ها و پسر ها افتاد ‌در این‌ راه‌چه ‌تن‌ ها و چه‌سر ها! رفتند و نماندند ، و ماییم ‌که‌ خوردیم در ماتم این شیر دلان خون جگر ها بسیار غریبانه و سخت است قبولِ اینجور سفر کردن‌ و اینگونه‌ سفر ها در راه‌ِ ولایت ‌چه غمی ‌هست ز مردن چون‌پر شده‌این‌راه‌از این‌دست‌خطر ها ما ریشه‌ی خود را به تن‌ِخاک دواندیم پس‌‌واهمه‌ای نیست ‌از این‌زخمِ تبر ها