♥️ تو آن خوبترین پدری و من آن یتیم چشم براه... تو آن سبزترین بهاری و من آن شاخه ی خشکیده... تو آن زلال ترین چشمه ای و من آن تشنه ترین عابر... تو آن موعود نجات بخشی و من آن شبگرد کوچه های انتظار... باز می آیی و من در آیینه باران نگاهت، سبز می شوم، سیراب می شوم، لبخند می زنم و زندگی می کنم... 🌤