💠 در شعر ولایی [ چو گردباد در این شهر دربه در گردی خدا نکرده از این در اگر جدات کنند ] • خیلی ها استاد غفورزاده ( شفق ) را شاعری می دانند که در شعر، بیش از فرم، به محتوا پرداخته و اساسا رسالت شعر شیعی ( هیئت ) را بیشتر از فرم، محتوای آن می دانند... من در تقابل این نظر، ابیاتی را از استاد شفق و اساتید حال حاضر یادداشت کرده ام که در کنار محتوا، کاملا فرمیک و ساخت‌گرا هستند. می توانم ساعت ها در باب فرمِ شعر شیعی صحبت کنم اما سعی می کنم بسیار گزیده و خلاصه اینجا چیزی یادداشت کنم. اگر از من بپرسند چه چیزی دعبل را دعبل کرده، پیش‌تر از آن جریان معروف قصیده «مدارس آیات»، می‌گویم فرم! ما سه کارکرد واژدستوری داریم (م.هلیدی): • اندیش‌گانی • بینافردی • متنی این سه را در تشریح فرمیک یک بیت رضوی از استاد توضیح می دهم: ۱) مسند ما در فعل اسنادی، دربه‌در شدن است یا مثل گردباد شدن؟ به تعبیر دیگر، کلمه شهر را به تسکین بخوانیم یا کسره اضافه؟ و نکته دیگر، اگر در هیئت ترکیب باشد، کلمه «گرد» فعل اسنادی صیرورت است یا تشبیه به گرد و ذره؟ آیا اصلا «گردی» فعل اسنادی ست؟ آیا نمی تواند معنای چرخیدن و گردیدن داشته باشد و فعل غیر اسنادی باشد؟ این چند لایه بودن کلام و خوانش های گونه‌گون، یعنی همان فرم در لایه اول واژدستور. لایه بینافردی هم به نقش فاعل می پردازد که مجالی نیست سخن بگویم. ۲) در لایه بافت، اگر به موسیقی بیت دقت کنید، به علت تکرار موسیقی درونی _َ ر، شاهد بافت های مستقل لفظی هستیم... در این شهرِ در به در گر دی.... نکر ده از این در اگر و آخرین ضربه را قافیه می زند که از قضا واژۀ «جدا» هست و تناسب با پاره ها و لخت ها و به نوعی بافت دارد. ✍️ مسعود یوسف پور [ کارگاه فرم ادامه خواهد داشت...] به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0