مهمترین اثر وی مثنوی «سوز و گداز» است که در واقع در باب اجرای آیین سَتی یا ساتی (الههٔ هندی) در هند است. بر طبق این آیین، همسر مرد متوفا همراه او خود را به آتش می‌کشید. ظاهراً قبل از خودسوزی، پایداری و مصمم بودن زن بر این امر مورد آزمون قرار می‌گرفت، اگر وی مصمم به سوختن خود بود، با مردش سوزانده می‌شد، و اگر تردیدی در خصوص خودسوزی ابراز می‌کرد، بر دیگر مردان حلال می‌شد. نوعی در مثنوی سوز و گداز، خودسوزی همسری وفادار را پس از کشته شدن همسرش روایت کرده‌است. در مثنوی معروفش «سوز و گداز» که انتخاب این نام هم در نوع خود بسیار رندانه‌ست، جایی از زبان یار هندو می‌نویسد: به سر خشتِ لحد را برنهادن به از تنها به بالین سرنهادن شاید بتوان این بیت را خلاصه تمام مثنوی دانست که نمونه بارز فصاحت و بلاغت است. ابتداء هر دو مصراع به حرف « به »، استفاده به‌جا از تنها و تبادر تن‌ها. نوعی حقیقتا در سیر روایی، قلمی توانا دارد. مسعود یوسف پور https://eitaa.com/madras8