[ واژگان زیبای فراموش شده در زبان فارسی ]ره نامه = نقشه ی جغرافيا ز خاقان بپرسيد کاين شهر کيست به «ره نامه »در، نام اين شهر چيست ؟ (نظامی) • گرمابه زدن = حمام رفتن «گرمابه زد» و لباس پوشيد آرام گرفت و باده نوشيد  (نظامی) • خموشانه = حق السکوت صدِ دگر به «خموشانه » می دهم رشوت نه بهر من، ز برای خدای را زنهار ( انوری) • پُرسه = تعزيت وارث ديگر ندارم ای محبت پيشگان چون بميرم «پُرسه» ی پروانه و بلبل کنيد (سالک يزدی) • خشک بند = پانسمان جراحان را حاضر گردانيد تا جراحات را «خشک بند» کردند.(تاريخ ابن بی بی) • شب خانه = آسايشگاه فقرا در شب بنا کرد و نان داد و لشکر نواخت شب از بهر درويش «شب خانه» ساخت ( سعدی ) • زاد = سن و سال مردی جوان و «زاد»ش، زير چهل وليکن، سنگين چو سنگ پيری،ديرينه و معمر  ( فرخی ) • دوده = آل، تبار همه مرز ايران پر از دشمن است به هر «دوده» ای ماتم و شيون است ( فردوسی) • آژير = آگاه، هوشيار سپه را نگهدار و «آژير» باش شب و روز با ترکش و تير باش  ( فردوسی) • آسمانه = سقف اتاق تا همی آسمان توانی ديد آسمان بين و «آسمانه» مبين ( عماره ) • بريزيدن = ريزريز شدن آن مردگان در آن چهار ديوار بماندند ساليان بسيار و جمله «بريزيدند» و خاک شدند. (ترجمه ی تفسير طبری ) • جنابه = همزاد، دو قلو،دو کودک که به يک بار از مادر زاده شوند. دو قلو واژه ای ترکی است و مرکب از دوق / دوغ / دُغ ) به معنای زادن و ( لو ) که علامت نسبت در ترکی است . این دو، دوی شمارشی نیست و بر اساس آن واژگان سه قلو، چهار قلو، پنج قلو و... غلط هستند! قصه چه کنم که در ره عشق با محنت و غم «جنابه» زاديم (سنايی) ‌‌┅═✧مدرس هشت | عضویت ✧═┅ ♡ ‌ ‌ ❍ㅤ   ⎙ㅤ  ⌲ ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ