▪️گل های عالم را معطر کرده بویت ▪️ای آن که می گردد زمین در جست و جویت ▪️یادش بخیر آن روزها ریحان به ریحان ▪️می چید پیغمبر بهشت از رنگ و بویت ▪️سیاره ها را در نخی می چیدی آرام ▪️می ساختی تسبیحی از خاک عمویت ▪️برداشتند از سفره ات نان ، مردم شهر ▪️جرعه به جرعه آب خوردند از سبویت ▪️درهای رحمت باز می شد با دعایت ▪️دردا که می بستند درها را به رویت ▪️تاریخ می داند فدک تنها بهانه است ▪️وقتی بهشت آذین شده در آرزویت ▪️وقتی منزه گشته خاک از سجده هایت ▪️وقتی مطهر می شود آب از وضویت ▪️چادر حمایل می کنی از حق بگویی ▪️حتی اگر یک شهر باشد روبرویت ▪️برخاستی با آن صفت های جلالی ▪️این بار آتش می چکید از خلق و خویت ▪️حتی زمان می ایستد از این تجسم ▪️تو سوی مسجد می روی مسجد به سویت ▪️از های و هو افتاد دنیا با سکوتت ▪️دنیا به آرامش رسید از های و هویت ▪️از بانگ بسم الله رحمن الرحیمت ▪️از آن نهیب الذین آمنویت ▪️تو خطبه می خواندی و می لرزید مسجد ▪️ذرات عالم یک صدا لبیک گویت ▪️خطبه به اوج خود رسید آن جا که می ریخت ▪️مدح علی حیدر به حیدر از گلویت ▪️گفتم علی … او قطره قطره آب می شد ▪️آن شب که روشن شد سپیدی های مویت ▪️آن شب که زخم تو دهان وا کرد آرام ▪️زخم تو آری زخم آن رازِ مگویت ▪️هنگام دفن تو علی با خویش می گفت ▪️رفتی ولی پایان نمی یابد شروعت https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab