#ماه_خدا
#ماه_مبارک_رمضان
🕊 شب هفدهم ماه مبارک رمضان (۶ ماه قبل از هجرت)، شب معراج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
#سید_حمیدرضا_برقعی
https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
#میلاد_امام_رضا علیه السلام
#امام_رضا علیه السلام
🌹ای راهب کلیسا دیـگر مــزن به نـاقوس
🌹خاموش کن صدارا، نقاره می زند طوس
🌹آیا مسیح ایران کــم داده مرده را جان
🌹جانی دوبــاره بردار با ما بیا بـه پابـوس
🌹آنجــا که خــادمینش از روی زائرینش
🌹گرد سفــر بگیــرند با بال نــاز طاووس
🌹خورشید آســمان ها در پیش گنبــد او
🌹رنگــی ندارد آری چیزی شبیــه فانوس
🌹رویــای ناتمامم ساعــات در حــرم بود
🌹باقـــی عمر اما افســوس بود و کابـوس
🌹وقتــی رسیدی آنجــا در آن حریم زیبا
🌹زانو بزن به پای بیــدار خفته در طوس
#سید_حمیدرضا_برقعی
https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
#امام_باقر علیه السلام
نگاه کودکی ات دیده بود قافله را
تمام دلهرهها را، تمام فاصله را
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
هزار بار بمیرم برات، میخواهم
دوباره زنده کنم خاطرات قافله را
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تو انتهای غمی، از کجا شروع کنم
خودت بگو، بنویسم کدام مرحله را؟
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
چقدر خاطره ی تلخ مانده در ذهنت
ز نیزه دار که سر برده بود حوصله را
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
چه کودکی بزرگی است این که دستانت
گرفته بود به بازی گلوی سلسله را
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
میان سلسله مردانه در مسیر خطر
گذاشتی به دل درد، داغ یک گِله را
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
چقدر گریه نکردید با سه ساله، چقدر
به روی خویش نیاوردهاید آبله را
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دلیل قافله میبرد پا به پای خودش
نگاه تشنه ی آن کاروان یک دِله را
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
هنوز یک به یک، آری به یاد میآری
تمام زخم زبان های شهر هلهله را
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
مرا ببخش که مجبور میشوم در شعر
بیاورم کلماتی شبیه حرمله را
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بگو صبور بلا در منا چه حالی داشت
که در تلاطم خون دید قلب قافله را؟
#سید_حمیدرضا_برقعی
https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
#مباهله
ناگهان صومعه لرزید از آن دقّ الباب
اهل آبادی تثلیث پریدند از خواب
رجز مأذنهها لرزه به ناقوس انداخت
راهبان را همه در ورطۀ کابوس انداخت
قصۀ فتنه و نیرنگ و دغل پیوستهست
نان یک عده به گمراهی مردم بستهست
ننوشتند که باران نمی از این دریاست
یکی از خیل مریدان محمد، عیساست
لاجرم چارهای انگار به جز جنگ نماند
قل تعالَوا... به رخ هیچ کسی رنگ نماند
به رجز نیست در این عرصه یقین شمشیر است
بر حذر باش که زنّار، گریبانگیر است
کارزارش تهی از نیزه و تیر و سپر است
بهراسید که این معرکه خونریزتر است
بانگ طوفانیِ القارعه طوفان آورد
آنچه در چنتۀ خود داشت به میدان آورد
با خود آورد به هنگامه عزیزانش را
بر سر دست گرفتهست نبی جانش را
عرش تا عرش ملائک همه زنجیره شدند
به صفآرایی آن پنج نفر خیره شدند
پنج تن، پنج تن از نور خدا آکنده
آفتابان ازل تا به ابد تابنده
دفترم غرق نفسهای مسیحایی شد
گوش کن، گوش کن این قصه تماشایی شد
با طمانیۀ خود راه میآمد آرام
دست در دست یدالله میآمد آرام
دست در دست یدالله چه در سر دارد
حرفی انگار از این جنگ فراتر دارد
ایها الناس من از پارۀ تن میگویم
دارم از خویشتن خویش سخن میگویم
آنکه هر دم نفسم با نفسش مأنوس است
آنکه با ذات خدا «عزّوجل» ممسوس است
من علی هستم و احمد من و او خویشتنیم
او علی هست و محمد من و او خویشتنیم
نه فقط جسم، علی روح محمد باشد
یکتنه لشکر انبوهِ محمد باشد
دیگر اصلا چه نیازیست به طوفان، به عذاب
زهرۀ معرکه را اخم علی میکند آب
الغرض مهر رسولانۀ او طوفان کرد
راهبان را به سر سفرۀ خود مهمان کرد
#سید_حمیدرضا_برقعی
تو را پایین کشیدند از سر منبر که می گفتند
چرا پیغمبر از دوشش نمی آورد پایینت
#سید_حمیدرضا_برقعی
#شهادت_امام_حسن_مجتبی علیه السلام
https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
#میلاد_پیامبر_اکرم ص
شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد
زنده در گور غزلهای فراوان باشد
نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت
نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد
سایه ی ابر پی توست دلش را مشکن
مگذار این همه خورشید هراسان باشد
مگر اعجاز جز این است که باران بهشت
زادگاهش برهوت عربستان باشد
چه نیازی ست به اعجاز، نگاهت کافی ست
تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد
فکر کن فلسفه ی خلقت عالم تنها
راز خندیدن یک کودک چوپان باشد
چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده
از تحیر دهن غار حرا وا مانده
عشق تا مرز جنون رفت در این شعر محمد
نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد
شأن نام تو در این شعر و در این دفتر نیست
ظرف و مظروف هم اندازه ی یکدیگر نیست
از قضا رد شدی و راه قدر را بستی
رفتی آنسوتر از اندیشه و در را بستی
رفتی آنجا که به آن دست فلک هم نرسید
و به گرد قدمت بال ملک هم نرسید
عرش از شوق تو جان داده کمی آهسته
جبرئیل از نفس افتاده کمی آهسته
پشت افلاک به تعظیم شکوهت خم شد
چشم تو فاتح اقلیم نمی دانم شد
آنچه نادیده کسی دیدی و برگشتی باز
سیب از باغ خدا چیدی و برگشتی باز
شاعر این سیب حکایات فراوان دارد
چتر بردار که این رایحه باران دارد
#سید_حمیدرضا_برقعی
https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
#حضرت_معصومه
🌷و به همراه همان ابر که باران آورد
مهربانی خدا در زد و مهمان آورد
🌷باد یک نامه ی بی واژه به کنعان آورد
بوی پیراهنی از سوی خراسان آورد
🌷به سر شعر هوای غزلی زیبا زد
دختر حضرت موسی به دل دریا زد
🌷چادرش دست نوازش به سر دشت کشید
دشت هم از نفس چادر او گل می چید
🌷چه بگویم که بیابان به بیابان چه کشید
من به وصف سفرش هیچ به ذهنم نرسید
🌷باور این سفر از درک من و ما دور است
شاعرانه غزلی راهی ” بیت النور ” است
🌷آمد این گونه ولی هر چه که آمد نرسید
عشق همواره به مقصود به مقصد نرسید
🌷که اویس قرنی هم به محمد نرسید
عاقبت حضرت معصومه به مشهد نرسید
🌷ماند تا آینه ی مادر دنیا باشد
حرم او حرم حضرت زهرا باشد
🌷صبح شب می شد و شب نیز سحر هفده روز
چشم او چشمه ای از خون جگر هفده روز
🌷بین سجاده ، ولی چشم به در هفده روز
چشم در راه برادر شد اگر هفده روز
🌷روز و شب پلک ترش روضه مرتب می خواند
شک ندارم که فقط روضه ی زینب می خواند
#سید_حمیدرضا_برقعی
https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
#میلاد_حضرت_زهرا
#روز_مادر
🌷زهرایی و تلألو نور محبتت
🌷در سینه ام ز روز ازل لم یزل شده است
🌷با نام تو هوای غزل معنوی شده است
🌷بی اختیار وارد این مثنوی شده است
🌷هرگز نبوده غیر تو مضمون بهتری
🌷تنها تویی که بر سر ذوقم میآوری
🌷نامت مرا مسافر لاهوت کرده است
🌷لاهوت را شکوه تو مبهوت کرده است
🌷از عرش آمدی و زمین آبرو گرفت
🌷باید برای بردن نامت وضو گرفت
🌷نور قریش! تا که تویی صاحب دلم
🌷غرق خداست شعب ابی طالب دلم
🌷عمرت نفس نفس همه تلمیح زندگی است
🌷حرفت چراغ راه و مفاتیح زندگی است
🌷از این شکوه ، ساده نباید عبور کرد
🌷باید مدام زندگیت را مرور کرد
🌷چون زندگیت ساده تر از مختصر شده است
🌷پیش تجملات ، جهازت سپر شده است
🌷آیینه ای و سنگ صبور پیمبری
🌷در هر نفس برای پدر مثل مادری
🌷اشک شما عذاب بهشت است ، خنده کن
🌷لبخندت آفتاب بهشت است ، خنده کن
🌷دنیای ما نبوده برازنده ی شما
🌷هجده نفس زمین شده شرمنده ی شما
🌷آیینهای نهاده خدا بین سینهام
🌷حس می کنم مزار تو را بین سینهام
🌷مانند آن خسی که به میقات پر کشید
🌷قلبم به سوی مادر سادات پر کشید
#سید_حمیدرضا_برقعی
https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
#شهادت_امام_صادق
▪️کاش من هم به لطف مذهب نور، تا مقام حضور میرفتم
▪️کاش مانند یار صادقتان، بیامان در تنور میرفتم
▪️علم عالم در اختیار شماست، جبر در این مسیر حیران است
▪️چشمهایت طبیب و بیمارش، یک جهان جابر بن حیان است
▪️روز و شب را رقم بزن آخر، ماه و خورشید در مُرکّب توست
▪️ملک لا هوت را مراد تویی، آسمانها مرید مذهب توست
▪️قصه تکرار می شود یعنی باز هم در مدینه عاشق نیست
▪️کوچه در کوچه شهر را گشتم هیچکس با امام، صادق نیست
▪️خواب دیدم که پشت پنجرهها، روبروی بقیع گریانم
▪️پابه پای کبوتران حرم، در پی آن مزار پنهانم
▪️گریه در گریه با خودم گفتم، جان افلاک پشت پنجره هاست
▪️آی مردم! تمام هستی ما، در همین خاک پشت پنجره هاست
#سید_حمیدرضا_برقعی
#امام_صادق
http://eitaa.com/joinchat/1921384452C9bef678243
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#غدیر
مولای ما نمونهٔ دیگر نداشته است
اعجاز خلقت است و برابر نداشته است
وقت طواف دور حرم فکر میکنم
این خانه بی دلیل ترک برنداشته است
دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی
آیینه ای برای پیمبر نداشته است
سوگند میخورم که نبی شهر علم بود
شهری که جز علی در دیگر نداشته است
طوری ز چارچوب، در قلعه کنده است
انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است
یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود
یا جبرِئیل واژهٔ بهتر نداشته است
چون روز روشن است که در جهل گمشده است
هر کس که ختم ناد علی بر نداشته است
این شعر استعاره ندارد برای او
تقصیر من که نیست برابر نداشته است
#سید_حمیدرضا_برقعی
#LiveLikeAli
https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
🏴 السلام علیک یا ابا الحسن علی بن محمد الهادی
▪️دل ما کی به تو ایمان فراوان دارد
▪️شیرِ در پرده به چشمان تو ایمان دارد
▪️بیم آن است که ما یک شبه مُرداب شویم
▪️ رفته رفته نکند جعفر کذّاب شویم
▪️ تا تو را گم نکنم بین کویر ای باران
▪️ دست خالیِ مرا نیز بگیر ای باران
▪️من زمینگیرم و وصف تو مرا ممکن نیست
▪️کلماتم، کلماتی ست حقیر ای باران
▪️ یاد کرد از دل ما رحمت تو زود به زود
▪️ یاد کردیم تو را دیر به دیر ای باران
▪️ نام تو در دل ما بود و هدایت نشدیم
▪️ مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران
▪️ پسر حضرت دریا! دل ما را دریاب
▪️ ما یتیمیم و اسیریم و فقیر ای باران
#سید_حمیدرضا_برقعی
https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab