🔰قسمت پنجاه و یکم🔰 ... و اما چه كنيم كه خواست‏ ها اين‌طور شود❓ چاره‏ اى برايش نينديشيده‏ اند. 🔸هر زمانى كه اراده‏ ها زنده و فعال و عاقلانه بوده، قانون به طفيل آن جارى مى‏‌شده است. 🔸و هر زمان كه در اثر انحطاط جامعه و ناتوانى بنيه مجتمع مى‏ مرده 🔸و يا اگر هم زنده بوده به خاطر فرورفتگى جامعه در شهوات و گسترش يافتن دامنه عياشى‏ ها شعور و درك خود را از دست مى‏‌داده 🔸و يا اگر هم زنده بوده و هم داراى شعور، از ناحيه حكومت استبداديش جرأت حرف زدن نداشته و اراده آن حاكم مستبد، اراده اكثريت را سركوب كرده و قانون به بوته فراموشى سپرده مى‏ شد. 🔹🔹🔹 بايد گفت كه: 🔸 در وضع عادى هم قانون تنها در ظاهر جامعه حكومت دارد و مى‏ تواند از پاره‏‌اى خلافكاری ها و تجاوزات جلوگيرى كند. اما... 🔸در جناياتى كه سرى انجام مى‏ شود، قانون راهى براى جلوگيرى از آن ندارد و نمى‏ تواند دامنه حكومت خود را تا پستوها و صندوق خانه‏ ها و نقاطى كه از منطقه نفوذش بيرون است گسترش دهد. 🔸و در همه اين موارد امت به آرزوى خود كه همان: ✔️ جريان قانون و صيانت جامعه از فساد و از متلاشى شدن است نمى‏ رسد ⛔️ 🔹و انشعاب هايى كه بعد از جنگ جهانى اول و دوم در سرزمين اروپا واقع شد خود از بهترين مثال ها در اين باب است. https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e5