🔰 مرگ طبيعی و مرگ ارادی ▪️ قسمت اول 🔸 انسان يك زندگی و مرگ طبيعی دارد كه در آن، با حيوانات و گياهان شريك است؛ مانند حركت، تخيّل، توهّم، تغذيه، نموّ و... است. 🔸 بودن اين‌ها دليل بر حيات طبيعی و از نبود آنها تعبير به مرگ طبيعی می‌شود. اين‌ها نشانه كمال نيست مگر در حد كمال گياهی يا كمال حيوانی. 🔹برای انسان مرگ و زندگی ديگری نيز وجود دارد كه در اختيار خود اوست. انسان می‌تواند با سوء اختيار و انتخاب بد، خود را بميراند و يا با حُسنِ اختيار و انتخاب نيك، خود را زنده كند. 🔹 قرآن كريم از كسانی كه با سوء اختيار، خود را می‌ميرانند به عنوان كافر ياد می‌كند؛ يعنی كسی كه: ✖️ حيات معنوی را از دست داده ✖️ يا در جهت فراهم كردن حيات معنوی گامی برنداشته ✖️ يا در مقام دفع و رفع آن برآمده ✖️يا بعد از دسترسی به آن، سقوط كرده است؛ نظير آنها كه معاذاللَّه بعد از اسلام مرتدّ می‌شوند. اينها مرگ هايي در اثر سوء اختيار است. ✔️ گاهی نيز انسان قبل از اين كه بميرد با انتخابی نيك، خود را می‌ميراند. آن كه می‌گويد: بار ديگر من از انسانيت می‌ميرم و از فرشته شدن سر برمی‌آورم، ناظر به مرگ اختياری است كه انسان به حسن اختيار می‌ميرد. ↩️ اين گونه از مرگ‌ها زمانی تحقق می‌يابد كه انسان: ✔️ بتواند غرايز خودخواه و خودكام را بميراند ✔️و خوی درندگی و منّيت طلبی را در هم بكوبد ↩️ و چنانچه اين خوی غرور و خودخواهی را درهم كوبيد و با حسن اختيارِ خود، از چنگال حيوانيت نجات يافت، مرگ نيكی كه با اين كيفيت به دست آمده، موت ارادی نام دارد...