eitaa logo
مدرسه علمیه حکمت و عرفان باقرین علیهماالسلام
2.5هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
79 ویدیو
26 فایل
» کانال مدرسه علمیه حکمت وعرفان باقرین (علیهما السلام) » مدرسه علوم اسلامی، ویژه خواهران » تحت اشراف استاد گران‌قدر، حجة الاسلام و المسلمین سید یدالله یزدان پناه. پذیرش👇 تخصصی: @EmamReza5 عمومی: @hekmat_baqerain ادمین کانال: @Bagherain11
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 زن و سهام ارث درباره ارث زن می‌توان گفت: 🔻 گرچه كمبود برخي از موارد سهام را اموري مانند: ➖ تحميل هزينه زندگي او بر شوهر ➖و نيز تحميل مهر بر همسر ➖و اختصاص تحميل ديه بر عاقله مرد نه زن (يعني زن هرگز مسئول ديه خطايي برادر و برادرزاده و مانند آن نخواهد بود) به عهده مي گيرد. ✔️ ليكن توضيح كوتاهي پيرامون اصل ارثِ زن و برخي از اقسام آن در اين مبحث سودمند مي باشد. 🔸اولاً معلوم باشد كه زن مانند شوهر همراه با تمام طبقاتِ ارث، حضور حقوقي دارد و در تمامي مراتب طبقه بندي شده ارث زنِ شوهر متوفي مانند شوهر زن متوفاة حضور دارد. 🔸ثانياً سهم زن گاهي مساوي سهم مرد است و گاهي كمتر از آن و زماني نيز بيشتر از سهم مرد قرار دارد. اينچنين نيست كه در تمام انحاء ارث، سهم زن كمتر از سهم مرد باشد. 💫 مواردي كه زن همتاي مرد ارث مي برد و نه كمتر از آن، عبارت است از: ۱) پدر و مادر ميّت: در صورتي كه ميّت فرزند داشته باشد كه هر كدام از ابوين سُدْس = ۱/۶ مي برند و سهم پدر در خصوص فرض مزبور از مال فرزند، بيشتر از سهم مادر نيست. ۲) كلاله مادري يعني برادر و خواهرِ مادري ميّت كه به اندازه مساوي ارث مي برند نه با تفاوت، به طوري كه خواهر مادري ميّت معادل سهم برادر مادري ميّت ارث مي برد نه كمتر از آن و آيه ۱۱ و ۱۲ سوره نساء دليل اين دو حكم است. چنانكه وسائل الشيعه باب ۳ و باب ۸ از ابواب ميراث الاخوه و الاجداد حكم كلاله را تعرض نموده است. https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
🔰 زن و سهام ارث و اما مواردی كه زن كمتر از مرد ارث می‌برد؛ مانند: 🔸دختر كه كمتر از پسر ارث می‌برد. 🔸 و مانند كلاله پدری و مادری يعنی برادر و خواهر پدری و مادری ميّت ⬅️ كه در اين صورت نيز زن يعنی خواهر ميت نصف سهم مرد يعنی برادر ميت ارث مي برد. 🔹 و آيه ۱۱ سوره نساء عهده دار بيان تفاوت ارث پدر و مادر ميت كه دارای فرزند نباشند و نيز تفاوت ارث دختر و پسر 🔹 و آيه ۱۷۶ كه پايان سوره نساء است عهده دار بيان تفاوت ارث كلاله پدر و مادری يا پدری ميّت می‌باشد. ✔️ البته گاهی نقص ارث متوجّه سهم كلاله پدری می‌شود. در اين مورد سهم زن همچنان محفوظ است و سهم مرد محذوف و محجوب می‌باشد. ليكن هيچ‌گاه نقص سهم، متوجه كلاله امی نمی‌شود. 📚 وسائل الشيعه، كتاب ارث، باب ۳ از ابواب ميراث الاخوه والاجداد ادامه دارد... https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
نكته قابل توجه آن كه گرچه خداوند تمام قوانين حقوقی را برابر حقوق فطری تنظيم و تدوين فرموده است تا زمينه اثاره دفائن فطری و شكوفايی گنجينه های درونی جامعه بشری فراهم گردد، ليكن در پايان آيه ارث، دو اسم از اسمای حسنای الهی را يادآور می‌شود كه هماهنگی نظام تشريع و تكوين را در خاطره ها احيا نمايد و آن اين است كه در پايان آيه ۱۱ سوره نساء كه عهده دار برخي از ارث‌های متفاوت می‌باشد، چنين فرموده است: ✨ «... انّ اللَّه كان عليماً حكيماً» يعني شما از علم و حكمت كافی برخوردار نيستيد تا راز تفاوت را كه در هسته مركزی عدل نهفته در آن جستجو كنيد، ليكن خداوند آگاه و حكيم است همه علل تساوی و عوامل تفاوت را جمع بندی نموده و بر مدار حكمت آنها را به صورت موادّ معتدل حقوقی روانه می‌فرمايد، تا مسائل در سنت و مانند آن از تفريط جاهليت كهن و از افراط جاهليت جديد و مُدِرن مصون بماند. 💫قرآن كريم برای اهتمام به حق زن، هنگام تعيين سهام ارث، اول ارث زن را اصل و مبنا قرار داده و آن را مسلّم دانسته و معيار ارث معرفی می‌نمايد، آنگاه می‌فرمايد: (للذّكر مثل حظّ الاُنثيين)، يعنی در موقع بيان سهم برادر، چنين نمی‌فرمايد كه خواهر نصف سهم برادر می‌برد كه پارامتر اصلی، سهم برادر باشد، بلكه معيار و اصلِ مفروض و مسلّم را ارث خواهر كه دختر ميّت است قرار می‌دهد و سهم برادر كه پسر متوفا می‌باشد دو برابر سهم خواهر مي داند تا اصل ارث زن قطعی و مفروغ عنه باشد. https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
🔰 قضاوت زن ▪️قسمت اول 💫درباره قضا و داوري زن می‌توان گفت: برخی از فقيهان نام آور اماميه نه تصريح به شرطيّت ذكورت نموده‌اند تا زن فاقد شرط قضا باشد و نه تصريح به مانعيّت انوثت كرده اند تا زن واجد مانع داوری باشد. 🌿 مانند شيخ مفيد قدس سره در مقنعه كه به اشتراط عقل، كمال، علم به كتاب الهي كه سنّت معصومين عليهم السلام را به همراه دارد اكتفا نمود. 🌿 و نظير شيخ طوسي قدس سره در نهايه كه افزون بر مقنعه مفيد چيزي جز حِرص بر تقوا را نيافزود و نامي از اشتراط مردن بودن يا امتناع زن بودن نبرده است. 🌿 و مانند ابن ادريس در سرائر كه گذشته از شرايط مذكور، تورّع از محارم الهي يادآور شد و سخن از مرد و زن بودن قاضي را به ميان نياورد. 🌿نظير غُنْيةالنزوع حمزة بن علي بن زهره كه تصريح به اشتراط ذكورت نكرد چه اين كه كتاب جامع الشرايع ابن سعيد نيز فاقد اشتراط ذكورت بوده و تصريح بر مانعيت انوثت براي قضا ننموده است. البته عنوان وي اختصاص قضا به مرد را نشان مي دهد زيرا چنين فرموده است: «اذا كان الرجل عاقلاً ... ». ادامه دارد.... https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
🔰 قضاوت زن ▪️قسمت دوم 🌿 گروهی از فقهای بزرگ شيعه تصريح به اشتراط ذكورت نموده‌اند؛ مانند: 🔸قاضي ابن البرّاج در المهذّب 🔹و نظير محقق قدس سره در شرايع الاسلام و نيز در المختصرالنافع 🔹 و مانند علامه قدس سره در قواعدالاحكام و در ارشادالاذهان 🔸و نظيرشهيد اول قدس سره در اللمعة الدمشقيه. 🔹چنانكه نظام الدين ابي الحسن سلمان بن الحسن بن سليمان صهرشتی در كتاب اِصباح الشيعه بمصباح الشريعه تصريح به اعتبار ذكورت كرده است. 🌿 و عدّه‌ای از بزرگان متأخر هم مانند صاحب جواهر و شيخ انصاری و ملا ضياءالدين عراقی ـ رضوان اللَّه تعالي عليهم اجمعين ـ تصريح به اشتراط ذكورت كرده اند. 💫عدّه اي كه به طور مشروح مستدلّ در اين باره بحث نموده اند، برهان قطعی برای اشتراط مرد بودن ارائه نكرده اند. 1⃣ لذا گاهی به اجماع تمسك می‌كنند. (جواهرالكلام، ج40، ص14.) ✔️ كه بر فرض تماميّتِ اتفاقِ واقعی همه فقيهان دين، احتمال استناد آنان به يك يا چند وجه ديگر كه در مسأله مطرح است مظنون می‌باشد. ⤴️ و چنين اجماعی، فاقد شرط حجّيت و اعتبار است. 2⃣ و گاهی به حديث نبوی ضعيف استدلال استدلال می‌كنند كه خصوص ولايت به معنای حكومت زن را مانع فلاح جامعه می‌داند. ✔️ و اگر زنِ واجدِ شرايطِ قضا از طرف ولی مسلمين منصوب گردد، مشمول چنان حديثِ ضعيف نخواهد بود. ادامه دارد... https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
🔰 قضاوت زن ▪️ قسمت سوم 🔹 خلاصه آن كه در برخی از امور حضور زن نارواست و امر او در آن نافذ نيست. ↩️ نظير جايی كه مستلزم تماس نامحرمانه با نامحرم و مانند آن باشد. ✔️ اين گونه از موارد كه سهم، مختص مرد است ⬅️ داوري زن در آن صحيح نيست. 🔻 و اما در مواردي كه: 🔹مخصوص زنان است 🔹 يا مشترك بين زن و مرد بوده 🔹 يا مخصوص مردان می‌باشد، ليكن مستلزم هيچ محذوری از قبيل تماس با نامحرم نمی‌باشد: ↩️ دليل روشنی بر اشتراط ذكورت يافت نمی‌شود. 🔴 البته مشهور بين فقها قدس سرهم همان اشتراط مزبور می‌باشد. 🔚 پس اگر اجماع مسلّم در بين باشد، بحثی در آن نيست وگرنه منع زن از قضا به نحو كلی، مورد بحث و نقد است. ✖️ زيرا هيچ محذوری در قضاء زن نسبت به زنان با شهادت زن وجود ندارد. 🔸 البته مطلب مزبور در جايي است كه زن واجد همه شرايط قضا از جهت علم و عدل و مانند آن باشد. 💫 بنابراين اگر زن به مقام شامخ اجتهاد رسيده و دارای ملكه عدالت بود و شرايط ديگری كه در قضا و اوصاف قاضی معتبر است واجد بود و خواست تصدّي قضاي زنان را با نصب از طرف فقيه جامع الشرايط كه ولايت امر مسلمين و رهبري جامعه اسلامی را به عهده دارد، متعهد شود ↩️ از نظر بزرگانی چون مقدس اردبيلی مانعی ندارد. ✔️ مگر آن كه كسی اجماع قطعی را (كه احتمالاً استناد به برخی از روايات ضعيف يا وجوه اعتباری قابل خدشه در آن راه نيابد) احراز كند. ⬅️ كه در اين حال تصدّی مزبور ممنوع می‌باشد؛ چه اين كه اگر از تصدّی زن محذور اجتماعی يا مفسده اخلاقی لازم می‌آيد، تصدی آن جايز نخواهد بود.
🔰 مرجعيت زنان ▪️ قسمت اول 💥با تحليل كوتاه و گذرايی كه درباره قضای زن به عمل آمد، جريان مرجعيّت وی آسان‌تر خواهد بود، زيرا براي محذورهاي جنبی، علاج‌های جانبی نيز وجود دارد، البته اگر محذور شرعی بدون چاره، مرجعيت زن را همراهی می‌كرد، در آن حال مرجعيت مزبور ممنوع خواهد بود. 💫به ياد دارم كه يكی از مراجع گذشته قدس سره شفاهاً چنين گفت: مرجعيت زن مايه هتك اين مقام منيع است. گفتار مزبور ناشی از ✖️نشناختن هويّت انسانی زن از يكسو ✖️معرّفی ظالمانه نظام طغيان و تعدّی از زن به عنوان كالای غريزه و اقتصاد از سوی ديگر ✖️محروم نگه داشتن اين قشر عظيم بزرگوار از ورود در معارف والا و منيع عقلی و نقلی از سوی سوم ✖️ناباوری خود، برای خودِ زنان از جهت چهارم ✖️و نيز برخی از علل و عوامل مستور و مشهور ديگر می‌باشد. ✅لازم است توجه شود كه جنبه عاطفی بودن زن ذاتاً مانع تعديل قوای عقلی و فكری او نخواهد بود و تمام بحث در صورتی است كه زن چون مرد از اعتدال عقل نظری برخوردار بوده و جنبه خردورزی و فرزانگی معتبر در قضا و مرجعيت مقهور عاطفه و احساس نگردد. زيرا گاهی خردورزي برخی از مردان، مقهور بعضی از شؤون نفسانی او شده و جنبه فرزانگی آنها تحت پوشش ديگر جنبه هاي نفسانی قرار می‌گيرد، كه در اين حال چنين مردي واجد شرايط قضا يا مرجعيت نمی‌باشد. ممكن است لزوم ارتياض و تمرين زنان براي تعديل عواطف بيشتر از مردان باشد، ليكن اگر در پرتو تمرين، شرايط مساوي پديد آيد، دليلی بر محروميت زنان از سمت‌های ياد شده به ويژه نسبت به جامعه زنان وجود ندارد. ادامه دارد...
🔰 مرجعیت زنان ▪️ قسمت دوم 💥مطلب مهمّی كه حرمت آن بيش از هر گونه حقوق و مزايای اجتماعی است آن است كه زن در عين فراگيری علوم و فنون سودمند اسلامی، پرورش نسل آينده يعنی انسان های واقعی و امت اسلامی را به عهده دارد. 🔹به عبارت ديگر جامعه آينده بر زنان كنونی، حق انسانی و الهی دارند. ❌مبادا ارزش های مادّی و عادي، مقام والا و منيع مادری را به دست نسيان بسپارند و آن را كمتر از سمت های ديگر وانمود كند و خانه داری و مديريت داخلی خانواده كه ركن اصيل جامعه اسلامی است كم رنگ گردد. ⚠️ يعنی نه اعضای خانواده مجازند مقام شامخ مادری را تنزّل دهند. ⚠️و نه افراد جامعه مأذونند منزلت رفيع مديريّت داخلی خانه را سبك تلقی كنند. ⚠️و نه نظام حكومتی و سيستم اداره جامعه حق دارد از بهای لازم آن غفلت يا تغافل كند. ⚠️ و نه خود زنان مأذونند كه از شناخت چنين جايگاه رفيعی جاهل بوده يا تجاهل نمايند. ✅ نمونه سموّ منزلت مادر و علوّ مرتبت زن در اصل انقلاب اسلامی و دفاع مقدس هشت ساله و دوران سازندگی پس از آن هم‌چنان مبرهن و مشهود می‌باشد. https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
🔰 ديه متفاوت و كفاره متساوی ✅ديه در اسلام بر معيار ارزش معنوی انسان مقتول نيست، بلكه يك دستور خاصی است كه ناظر به مرتبه بدن انسان كشته شده می‌باشد. ↩️ نشانه آن اين است كه اسلام بسياری از افراد اعم از زن و مرد را كه دارای اختلاف علمی يا عملی‌اند، متفاوت می‌بيند و تساوی آنها را نفی میكند و در عين حال ديه آنها را مساوی می‌داند. ⬅️ مثلاً درباره تفاوت عالم و جاهل می‌گويد: ✨ «... هل يستوي الّذين يعلمونوالّذين لا يعلمون» (زمر/۹) آيا كسانی كه می‌دانند با كسانی كه نمی‌دانند مساويند؟ 📍 قرآن كريم با تصريح به عدم تساوی ارزش‌های الهی افراد ياد شده و با اصرار بر تفاوت معنوی آنان، تصريح به تساوی آنان در قصاص و ديه دارد و در اين باره راجع به تساوی همگان چنين می‌فرمايد: ✨ «وكتبنا عليهم فيها انّالنفس بالنفس والعين بالعين والأنف بالأنف والأُذن بالأُذن والسنّ بالسنّ والجروح قصاصٌ فمن تصدّق به فهو كفّارة له» (مائده/۴۵) و مقرّر كرديم برايشان كه جان در مقابل جان و چشم در برابر چشم و بينی در برابر بينی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان می‌باشد و زخم‌ها به همان ترتيب قصاص دارند و هر كه آن را ببخشد پس كفاره (گناهان) او خواهد بود. ↩️ يعنی هر انسانی اعم از زن و مرد در قبال انسان ديگر خواه زن و مرد قصاص می‌شود. چه اين كه قصاص اجزا و اطراف و قصاص جراحت‌ها نيز مساوی است. ادامه در پست بعد 👇👇👇
ليكن همين عموم يا اطلاق در آيه ديگر تقييد و تخصيص می‌پذيرد؛ زيرا خداوند در آيه ديگر چنين فرمود: ✨ «يا أيّها الّذين آمنوا كُتب عليكم القصاص في القتلي الحرّ بالحرّ والعبد بالعبد والأُنثي بالأُنثي» (بقره ۱۷۸) اي كسانی كه ايمان آورده‌ايد درباره كُشتگان، بر شما قصاص مقرّر شده: آزاد عوض آزاد و بنده عوض بنده و زن عوض زن. ↩️ با اين آيه، عموم يا اطلاق آيه قبلی تخصيص يا تقييد می‌پذيرد؛ يعنی زن در قبال زن قصاص می.شود نه مرد و حكم ديه هم در اسلام با تفاوت بين زن و مرد تدوين شد. ✔️ امّا از جهت ارزش‌های معنوی ممكن است زنی بيش از مرد، مقرّب نزد خدا باشد. 🔚 بنابراين تساوي ديه عالم و جاهل نه از ارج و منزلت عالِم می‌كاهد و نه بر مقام جاهل می‌افزايد و نيز تفاوت ديه مرد و زن نه بر منزلت مرد می‌افزايد و نه از مقام زن می‌كاهد. ↩️ زيرا برخی از تفاوت‌های مادی و مالی هيچ‌‌گونه ارتباطی به مقام‌های معنوی ندارد و هيچ تلازم عقلی يا نقلی بين ديه و كمال معنوی وجود ندارد تا هر اندازه ديه بيشتر شود، قداست روح مقتول و تقرّب وی نزد خدا افزون‌تر باشد. 🔺چون حكم كلامی قتل ناظر به ارزش معنوی انسان مقتول است لذا قتل عمدی مرد يا زنِ مؤمن از جهت بحث‌های كلامی يكسان است؛ يعنی اگر قتل عمدی مؤمن، عذاب اَبَد يا دراز مدّت را به دنبال دارد ⬅️ هرگز فرقي بين آن كه مؤمن مقتولِ عمدی زن باشد يا مرد وجود ندارد. ✖️ چه اين كه از جهت لزوم كفاره هيچ فرقي بين قتل زن و مرد نيست يعنی در قتل عمدی، كفاره جمع بين آزاد كردن برده و روزه شصت روز و اطعام شصت مسكين واجب است و در قتل غير عمد كفاره به نحو ترتيب نه به نحو جمع و نه به طور تخيير، واجب می‌شود و از اين لحاظ فقهی نيز فرقی بين قتل زن و مرد نيست. https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
🔰 كارشناسی تخصصی يا شهادت حسی ✅شهادت زن گرچه طبق برخی از نصوص محدود است⬇️ 💥ليكن كارشناسی زن و اهل خبره شدن وی در تمام رشته های تجربی و اقتصادی و مانند آن روا و صحيح است و از اين جهت هيچ تفاوتی بين مرد و زن وجود ندارد؛ زيرا معيار شهادت، گزارش از حسّ است و معيار كارشناسی در رأی اهل خبره، حدس فكری و علمی است و ارزش حدس علمی و گزارش كارشناسی كاملاً معلوم است. 🔹 غرض آن كه اگر محدوديتی برای زن در برخی از امور حسّی در اثر عدم حضور وی در صحنه اجتماع، برنامه ريزی شد، هرگز محروميتی برای وی در امور فكری و حدسی و كارشناسی نخواهد بود. ✅البته ارزش اجتهاد فكری بيش از گزارش حسّی است و چون حجّيت قول اهل خبر از باب شهادت نيست، حكم شهادت در آن جاری نمی‌باشد. https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab