روزنوشت «چهاردهم» گشایش نزدیک است این شب‌ها، شب‌های دعای افتتاح است. دعایی که نامش گشایش است. از شروع غیبت مولایمان، آن‌قدر زخم روی زخم خورده‌ایم که نفسمان گرفته. امید آمدنش اگر نبود، زانوانمان هزار هزار بار سست شده بود و زمین خورده بودیم. دستش اگر نبود که هر بار دست‌های شکسته‌مان را در گردنه‌ها بگیرد، جانی برای برخاستن نداشتیم. ما زنده‌ایم هنوز با تمام اخبار جان‌کاه هنوز نفس می‌کشیم، به امید آمدنش... حالا که نیشتر زهرآلودِ تجاوز اهریمن به ناموس مسلمین، جان‌هامان را تا اعماق سوزانده و قلب‌هامان را به پاره‌های آهن گداخته بدل ساخته، هیچ، هیچ، هیچ و هیچ جز نابودی حاکمیت چرک‌آلود و متعفنِ صهیونیسم، آراممان نمی‌کند. این رژیم بی‌حرمتِ شقی، این تجمع آلودگی‌های دنیا، این لکه‌ی ننگ شرافت و انسانیت را با تیغ برّان شمشیرهامان مرتفع خواهیم کرد. زودا که شعله‌ی جنایت‌هاشان، دامنشان را بگیرد و به هلاکتی عبرت‌انگیزتر از فرعون مبتلاشان کند. «دعای افتتاحِ» این شب‌ها را به یاد زنان و کودکان جورکشیده‌ی غزه بخوانیم، که برّنده‌ترین سلاحمان ایمان و دعاست. بخوانیم... اللّٰهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنا -صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَ غَيْبَةَ وَلِيِّنا وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنا وَ قِلَّةَ عَدَدِنا وَ شِدَّةَ الْفِتَنِ بِنا وَ تَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَيْنا فَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَ أَعِنَّا عَلىٰ ذٰلِكَ بِفَتْحٍ مِنْكَ تُعَجِّلُهُ وَ بِضُرٍّ تَكْشِفُهُ وَ نَصْرٍ تُعِزُّهُ وَ سُلْطانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ وَ رَحْمَةٍ مِنْكَ تُجَلِّلُناها وَ عافِيَةٍ مِنْكَ تُلْبِسُناها بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ خدایا! از نبود پیامبرمان که درودهای تو بر او و خاندانش، و از ناپیدایی مولایمان و بسیاری دشمنانمان و کمی نفراتمان و سختی فتنه‌هائی که گریبان‌گیر ما شده و از جریان زمان بر زیانمان به درگاه تو شکایت می‌آوریم، بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را در برابر همه‌ی این امور یاری فرما به گشایشی از سوی خود که زود برسانی و بدحالی که آن را برطرف کنی و پیروزی با عزّت که آن را برایمان قرار دهی و سلطنت حقی که آشکارش فرمایی و به رحمتی که از سویت ما را فراگیرد و به سلامتی کاملی که از سویت ما را بپوشاند، ای مهربان‌ترین مهربانان... و گشایش نزدیک است 🌸 http://heiran.blogfa.com/post/22 @maghzesabz 🌱