دیروز که فرصت آزاد بیشتری داشتم، وقتم را برای فهم ادبیات اقتصادی گذراندم: ارز ترجیحی و نیمایی و بلایی که سر معیشت مردم آمد. پیش‌تر از خیلی‌ها کمک خواستم، اما حتی در قشر فرهیخته و دانشگاهی، کسی نبود که بیشتر بداند و به دادم برسد. خودم هم که تخصصش را نداشتم، باید از متخصصین کمک می‌گرفتم. اقتصاد را مهم‌ترین آوردگاه کاندیداها دیدم، به دو دلیل مهم: اول اینکه داستان جنگ این روزهای ما، سوای جنگ فرهنگ و رسانه، جنگ معیشت است. اگر جایی ضربه خوردیم و زمین‌گیر شدیم، در همین میدان است. اگر جایی فساد و زدوبند بود، همین‌جا بوده. اگر دلخوری و خشم و گله‌ی به حقِ مردم بود، باز در همین عرصه بود. حتی وقایع سال گذشته هم داستان حجاب و روسری نبود. غمبادِ نان بود برای خیلی‌ها. دوم اینکه نماینده‌ی فعلی تربت که تا اینجا از گزینه‌های اصلی برای من است، اقتصاددان است و رئیس کمیسیون اصلاح ساختار بودجه. پس من باید می‌فهمیدم. حداقل اولیه‌ها را یاد می‌گرفتم، و به دیگرانی که نمی‌دانستند یاد می‌دادم. فرصت کمی داشتم و دارم. پس با وجود خستگی تا شب خواندم و گوش دادم و از فرط بی‌رمقی صبح خواب ماندم. بگذریم. من دریافته‌هایم را می‌نویسم. بی‌انصافی‌ست اگر نگویم بخش مهمی از اطلاعاتم را از کانال دکتر سیدیاسر جبرائیلی آموخته‌ام. فعلاً به مرحله‌ی انطباق با گزینه‌ها نرسیده‌ام. سعی می‌کنم هرچه کوتاه‌تر بنویسم، برای کسانی که مثل من دنبال فهمیدن‌اند و فرصت زیادی برای جستجو و واکاوی ندارند. اما شاید بعضی مطالب نیاز به توضیح داشته باشد. چاره چیست؛ برای مسئولیت سنگینی که داریم، کمی هم باید حوصله کنیم. به زودی اگر عمری بود، جمع‌بندی یافته‌هایم را در کانال منتشر می‌کنم. @maghzesabz