🔰 جنبش گفتمان دیوانگی داود مهدوی زادگان بارها اغتشاشگران در هر جایی که خودی نشان دادند به گفتگو و تبادل نظر دعوت شدند‌‌؛ ولی حاضر به گفتگو که نشدند هیچ، به خشونت و پرخاشگری و هتاکی رو آوردند. اما آیا این عدم تمایل به معنای آن است که آنان حرف برای گفتن دارند ولی مایل به گفتگو نیستند؟ هرگز، اینان از بی گفتمانی و بی محتوایی شان است که گفتگو نمی کنند. آنچه در این 60 روز در کف خیابان شاهدش بودیم، غیر از ایجاد رعب و وحشت، تخریب اموال عمومی و آتش زدن مأمور انتظامی و قرآن و مسجد و کشیدن روسری و چادر از زنان عفیفه و به رگبار بستن و به خاک و خون کشاندن مردم بی گناه، چیز دیگری مشاهده نشده است. حتی در فضای مجازی و رسانه های مزدور شان هم حرفی غیر از تهییج و ترغیب اغتشاشگران به رفتار خشونت بار دیده نمی شود. هیچ متن مکتوبی هم از آنان سراغ نداریم تا از محتوای‌ گفتارشان با خبر شویم. حقیقتاً با جنبشی بی متن و گنگ مواجه ایم. معلوم نیست که باید برای فهم خواسته های شان به کدام ایدئولوژی و گفتمان و بیانیه سیاسی رجوع کرد. اکنون با جنبشی بی گفتمان و بی محتوا روبرو هستیم. ممکن است که متن های روشنفکری را مرجع فکری اغتشاشگران تلقی کنیم. ولی مگر جماعت روشنفکر نمی گوید که حرکت اعتراضی ما از اغتشاشگر جدا است. علاوه بر این که آشوب طلبان هم مخاطبان شان را به متن های روشنفکری ارجاع نمی دهند. اصلا ارجاع به متن مکتوبی ندارند تا آن را به متن روشنفکری تفسیر کنیم. حتی آن قدری که داعش متن مکتوب و ارگان مطبوعاتی دارد، اینان از این امتیاز هم محرومند. خلاصه، پرسش این است که فرضاً این آشوب خیابانی را جنبش بخوانیم، چه نام دارد؟ باید متن ایدئولوژیک باشد تا مبتنی بر آن، این جنبش دروغین را نام گذاری کرد. وقتی متن مکتوب نباشد، آشوب کف خیابان، متن مرجع می شود. متن خیابانی اغتشاشگر هم چیزی غیر از جنایت و وحشی گری و بی حرمتی و زور گویی و تخریب و غارت اموال عمومی نیست. اگر دیوانگی گفتمان است؛ باید این جنبش کاذب را جنبش دیوانگان نامید. 27 آبان 1401 @mahdavizadegan