نصیحت به معنای خیرخواهی است و به فرمایش حضرات معصومین علیهم السلام و به حکم عقل سلیم، حق مردم بر حاکم است. نصیحت و خیر خواهی لزوماً به معنای انتقاد از حاکم نیست. خیر خواهی می تواند همراه با انتقاد نباشد. مانند پیشنهاد عمل خوب و سازنده به حاکم بی آنکه ناظر به نقد عملی باشد. مشروعیت حق انتقاد به حق واضح و روشن است ولی مبنای مشروعیت انتقاد نا حق از کجا ست؟ مگر حق به امر نا حق تعلق می گیرد که گفته شود مردم حق دارند انتقاد ناحق بکنند؟! چنین سخنی تالی فاسد های زیادی دارد که گوینده ملتزم به آنها نخواهد بود. از جمله فرض حق سخن ناحق برای حاکم مستبد است. در این صورت، حق انتقاد از او منتفی می شود. چون پیش تر حق سخن ناحق به حاکم مستبد داده شده است. فرضاً حق " انتقاد نا حق " را قبول کنیم. اما در این حالت وظیفه حاکم چیست، آیا باید به نقد ناحق عمل کند یا به دلیل نا حق بودن انتقاد نباید آن را بپذیرد؟ وقتی در مواجهه با حاکم از سبیل انصاف خارج شویم، دچار اینگونه تناقض گویی ها و مغالطه ها می شویم. آنگونه که خوارج زمان امیر المومنین علی علیه السلام نیز گرفتارش بودند. ✍مهدوی زادگان 👇👇👇 @mahdavizadegan