🔰 نامه پوشالی عاری از مهربانی مومنانه ✍ داود مهدوی زادگان ◀️ هر گاه که نامه پرانی های روشنفکر نمایانی چون عبد الکریم سروش به علما و مراجع دینی را مشاهده می کنم که چگونه با عجز و لابه توأم با زبانی پر نخوت و غرور و طعنه آمیز و نیش دار از ایشان می خواهد که برابر خواسته های وی مطلقاً تمکین کنند و گوش بفرمان جماعت بی درد و عافیت اندیش روشنفکرنمایان شوند، به یاد تلگرام ها و نامه های فریبکارانه همین جماعت در دوران مشروطه به علمای نجف می افتم. اگرچه در آن زمان جمعی از علمای نجف به رهبری مرحوم آیت الله سید محمد کاظم یزدی طباطبایی، صاحب عروه الوثقی، فریب آن تلگرام های کاذب را نخوردند، ولی متاسفانه جمعی از حضرات نجف به آن مویه کردن های دروغین وارده از ایران باور کردند و به حمایت از آنان بر آمدند و مخالفان مشروطه را محکوم کردند و در عین حال، مشروطه خواهی را مشروط به خلاف شرع نبودن کردند و به همین جهت خواهان حضور چند مجتهد از نمایندگان مراجع عظام در مجلس شورای ملی شدند. لکن دیدیم و خواندیم که این حمایت ناروا به چه سرانجام تلخ و ناگواری منتهی شد. رهبر مشروعه خواهان تهران، آیت الله شیخ فضل الله نوری ره را به دار جفا و بی عدالتی آویختند و توصیه و راهکار علمای مشروطه خواه نجف را به باد فراموشی و نسیان سپردند. آنچنان که آیت الله سید حسن مدرس که یکی از نمایندگان مراجع نجف بود، چاره کار به محاق رفتن توصیه علمای نجف را در نماینده منتخب شدن دید تا از این طریق وارد مجلس شود و مانع تصویب قوانین خلاف شرع شود. بعد این نیرنگ مشروطه خواهان با علمای نجف، نامه های اصلاحی علمای نجف به آنان بی اثر ماند: « فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا » ( طه : 115 ). ◀️ اینک جناب عبد الکریم سروش با تظاهر به ظلم ستیزی و رنجوری از بی عدالتی زمانه در پی تکرار فریب علما در عصر مشروطه است. این حقیقت را از سیره و صورت سیاسی وی می توان فهمید. آیا بزرگی و خردمندی در کنار او نیست که این موعظه را بر وی بخواند که اگر این اندازه خود را مصلح ظلم ستیز می دانی، چگونه است که در قلب نظام سلطه مأوا گزیده است و برابر جنایات جهانی آن بویژه بر ملت خودت، چشم فرو بسته است و زبانش به لکنت افتاده سکوت اختیار کرده است. مشایخ و مراجع عظام قم از سویی آن خاطره تلخ تعامل فریبکارانه مشروطه چیان با جمعی از علمای نیک اندیش مومن را به یاد می آورند و از سوی دیگر، به لکنت زبان افتادن و هم داستانی جناب سروش با جنایات شیطان بزرگ را می بینند که به نامه های پوشالی و عاری از مهربانیِ مومنانه وی وقعی و اعتنایی نمی گذارند. چرا باید این عزیزان به نامه توخالی وی التفات کنند در حالی که نظام ولایت اندیش پرچمدار مقاومت و پشتیبان امنیت و تمامیت مرز و بوم میهن اسلامی و مظلومیت جوامع مسلمان برابر قلدوری نظام سلطه و سران مرتجع منطقه است. اگر جمهوری اسلامی نباشد؛ چه کسی و کدام جماعت روشنفکر نما قادر به دفاع و گرفتن حق ملل مظلوم مسلمان است. ◀️ جالب اینجاست که این جماعت خیلی پیش تر با توجیهات ناروا، عَلَم تسلیم و رضا برابر شیر خونخواره استکبار جهانی را بالا برده اند. همین توجیهات آزار دهنده است که دل های شان را به پذیرش ظلم نظام سلطه جهانی نرم کرده است: « وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ » هود : 113 ). آری مگر این آیه شریفه نسخ شده یا حذف شده که جناب سروش نه فقط معترض ظلم استکبار جهانی نیست بلکه هم داستان و هم راستا با آن شده کمر همت بر شکست تنها نظام استکبار ستیز بسته است. عجیب آن است که جناب سروش مستنداً به همین آیه شریفه مشایخ و مراجع عظام را که هزاران کیلومتر از سرزمین شیطان بزرگ فاصله دارند، به پذیرش ظلم موهوم متهم می سازد، ولی خود را نمی بیند که در خانه طاغوت آرام و قرار گرفته است!! ◀️ امتحان جناب سروش از همان لحظه ای که پای در سرزمین شدّاد گذاشت، آغاز شد. و متاسفانه تا کنون او در این امتحان سربلند بیرون نیامده است. سروش با وسیله فتنه کفار شدن خود علیه ملت مظلومش، مخالفت نورزید و به آن تن داد؛ « رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَاغْفِرْ لَنَا رَبَّنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» ( الممتحنة : 5 ). بی جهت نیست که از نصرت و ولایت الهی محروم گشته است. ادامه متن 👇👇👇