نگرشی کوتاه به مباحث اخلاق اجتماعی از منظر قرآن (قسمت دوم)
محمدجعفر سعیدیان فر
عدل و تعادل
یکی از بخشهای مهم اخلاق اجتماعی رفتار بر اساس عدالت و تعادل است در مناسبات اخلاق اجتماعی رفتار انسان بر اساس عدالت و تعادل چه نسبت به خودش و چه دیگران و دوری از افراط و تفریط یکی از اصول محوری است. مبارزه با ظلم از محورهاى دعوت پيامبران و پيامبر اسلام (ص) بهعنوان یک دعوتِ اجتماعى است.
در قرآن اين كلمه دايره بسيار گستردهاى دارد و ۳۱۵ بار به هيئتهاى مختلف بكار رفته است. از شرك گرفته تا همراهى با ستمگران كه در نظر و يا در عمل مشرك هستند. ظلم به نفس، يعنى كارى در حق خود انجام دهد كه به زيان و ستم خود باشد از دیگر مصادیق ظلم است؛ بنابراين خانواده محورى ظلم گوناگون است و كلمه متضاد آن عدالت و انصاف است كه پيامبران در آماده كردن جامعه براى تحقق عدالت گام بر مىدارند: «لَقَدْ أَرْسَلْنٰا رُسُلَنٰا بِالْبَيِّنٰاتِ وَ أَنْزَلْنٰا مَعَهُمُ الْكِتٰابَ وَ الْمِيزٰانَ لِيَقُومَ النّٰاسُ بِالْقِسْطِ» (حديد (۵۷) آيه: ۲۵) در این آیه ارسال رسل و انزال کتب برای برپایی مردم بوده است «لِيَقُومَ النّٰاسُ بِالْقِسْطِ» یعنی بهوسیله قسط است که مردم بر پاخواهند بود.
تحقق قسط و جهت دادن فعالیتها و استعدادهای فرد و جامعه به سمت آن نکته اساسی برای شناخت دردهای انسان و راه درمان آنها است. اصل عدالت يك اصل عقلايى و فرادينى است كه در تمام اديان الهى به آن تأكيد شده و بر كل حيات آدمى جریان دارد. اين اصل در شكل گسترده، با ابعاد مفهومى و مصداقى در حوزه معنايى مفرد و مركب، مستقيم و غيرمستقيم، سلبى و ايجابى در قرآن كريم مطرح شده و براى آن هيچ شرط و زمان و مكانى خاصی قائل نشده است.
در اينجا پرسش مطرح است كه چرا اديان و پيامبران بر اصل عدالت تأكيد كرده و تحقق آن را بارها خواستار شدهاند. در پاسخ بايد گفت اين نكته به دليل اهميت و خطرزايى آن است. دين براى عدالت چنان ارزشی قائل است كه به آن جنبه قداست و معنويت میدهد و براى تحقق آن پاداش اخروى تعيين میكند. در قرآن نه تنها بر تحقق عدالت در جامعه تاكيد شده، بلكه آن را از اهداف بلند پيامبران دانسته است. از سوى ديگر عدالت قرآنى هم ناظر به بُعد سلبى و هم بُعد ايجابى است، (نبايد ستم و ظلم ورزيد و هر چيزى بايد در جاى خود قرار گيرد).
عدالت امرى انسانى است و منظور از انسانى بودن، آن است كه ارزش ذاتى دارد و شمولپذير است و در قالب و قلمرو خاصى قرار نمىگيرد و به دين و مذهب خاصى هم محدود نمیشود. بى عدالتى بد است. براى هركس باشد، هرچند مجرم باشد، مجرم در محدوده جرمش مجرم است، اما دليل بر اين نمىشود كه به او ظلم شود، يا بيشتر از جرم او مجازات شود، يا چون مجرم است بشود، به او هر كارى كرد، تهمت زد، شكنجه كرد، يا وقتى كه او اسير شده، بدرفتارى كرد.
ارزش ذاتى داشتن، اين است كه نفس كار، در ذات خودش زيبا يا زشت است و تابع جعل و قرارداد مذهب و عقيده خاصى نيست. به عبارت ديگر زيبايى عدالت در حق خدا و يا بندگانش، به اين معنا است كه اگر او هم نمىگفت زيبا بود، آن را در مىيافتيم، در باره ظلم هم، زشت بودن آن را در مىيابيم. حال اگر خداوند مىگفت يا نمىگفت ما آن را درك مىكرديم. چنانكه در برخى از اصول ديگر چون استبداد و اجبار كردن ديگران نيز آنها زشت هستند و رعايت حق انتخاب ديگران، به ذات خود خوب است.
در ادامه به تعدادی از آیات اشاره میکنیم که ماموریت مهم دعوت توحیدی پیامبر را عدالت مطرح میکند. عدالتی که یکی از بنیانهای اساسی اخلاق اجتماعی است.
آیات:
۱) قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْط ...(اعراف، آیه 29)؛ « بگو وپروردگارم به دادگرى وعدالت فرمان داده است.»
۲) وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ ...(شورى، آيات ۱۳-۱۵)؛ «و دستور يافتهام تا ميانِ شما دادگرى كنم.»
۳) وَ إِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللّٰهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ) (مائده، آیه ۴۲)؛ «و اگر داورى مىكنى، پس به عدالت در ميانشان حكم كن كه خداوند دادگران را دوست مىدارد.
🆔
@majmaqomh