#معرفی_کتاب
📙 اسطوره خشونت مذهبی: ایدئولوژی عرفی و ریشههای تعارض مدرن
📝نویسنده: #ویلیام_تی_کاوانا
📍مترجم: سجاد صفار هرندی
🧷ناشر: انتشارات ترجمان علوم انسانی
◻️ویلیام تی کاوانا با نگارش کتاب اسطوره خشونت مذهبی میکوشد دلیل مخالفت با دینگرایی را بهویژه در جهان غرب تحلیل کرده و همچنین کذب بودن ادعاهایی را که جریانهای معاند ادیان و مذاهب گوناگون، در مورد آنها مطرح میکنند، به کمک شواهد تاریخی اثبات کند. نویسنده در اثر حاضر دین، جامعهشناسی و تاریخ را به یکدیگر پیوند میزند.
◽️دربارهی کتاب اسطوره خشونت مذهبی
سالهاست شاهد تبلیغات منفی علیه دین و دینگرایی هستیم که عموماً از جهان غرب به سراسر دنیا منتقل میشوند. البته در این مورد مقصود صرفاً دین اسلام نیست، اما به نظر میرسد مخالفان دینداری بیش از هر دین دیگری، اسلام را مورد هجوم حملات تبلیغاتی خود قرار داده باشند. چنین افرادی با تأکید بر اینکه پیوندی ناگسستنی میان دین و خشونت وجود دارد، اظهار میکنند که هرگونه حضور و ایفای نقش دین در عرصههای عمومی و اجتماعی، منجر به بروز رفتارهای خشونتآمیز خواهد شد.
پس چه بهتر که دین را از ساحت اجتماع حذف کرده و صرفاً در کنج خانهها یا عبادتکدهها آن را پنهان کنیم. چنین باوری با اینکه تصویری غلط و تحریفشده را از دین ارائه میدهد، توانسته نفوذ بسیاری در اذهان جامعهی مدرن داشته باشد. به همین خاطر میتوان آن را به اسطورهای همهگیر تشبیه کرد که ریشه در واقعیتهای موجود ندارد. ویلیام تی کاوانا (William T. Cavanaugh) در کتاب اسطوره خشونت مذهبی (The Myth of Religious Violence) تلاش کرده تا این باور دروغین نسبت به دین یا مذهب را مورد واکاوی و ریشهیابی قرار دهد.
◽️کلیهی مطالب کتاب حاضر در چهار بخش کلی عرضه شدهاند
هر کدام از بخشها نیز زیربخشها و مباحث جزئیتری را دربرمیگیرند. پس از مقدمهی مترجم و مؤلف، همچنین شناخت موضوعات محوری این کتاب، وارد بخش نخست خواهید شد تا عناصر و اجزای خشونت مذهبی را مانند کالبدشناسی خبره، مورد واکاوی و موشکافی قرار دهید. در این بخش با استدلالهایی مواجه خواهید شد که بر مطلقگرایی، تفرقهافکنی و غیرعقلانی بودن دین و مذهب تأکید دارند. البته که نویسنده در مقابل هر کدام از این استدلالها دلایل رد و بطلان آنها را نیز شرح میدهد.
🔖بخش دوم به ابداع مفهوم دین، هم در دنیای غرب و هم در خارج از جهان غرب اشاره دارد. تعریفی که از دین ارائهشده، همچنین رویکردهای ذاتگرایانه و کارکردگرایانه به این موضوع، در همین بخش مطرح خواهند شد.
🔖بخش سوم نشان میدهد بسیاری از دعاوی مخالفان دینگرایی در زمینهی جنگافروزی معتقدان به ادیان و مذاهب مختلف و جنگطلبی آنها، برداشتی وارونه از حقایق تاریخی است. ویلیام تی کاوانا به این منظور، به سراغ شواهد تاریخی رفته و علل جنگهای مذهبی را تشریح میکند و از این طریق بیاساس بودن این بخش از اسطورهی خشونت مذهبی را به اثبات میرساند.
🔖بخش چهارم، از پیامدهای اسطورهی خشونت مذهبی برایتان خواهد گفت. از دیواری که غرب به دور خود میکشد یا جنگهایی که لیبرالها با ادعای آزادسازی به راه میاندازند. نویسنده در این بخش نشان میدهد، استناد به خشونت مذهبی، خود دستاویزی برای خشونتهای دیگر قرار میگیرد. در حقیقت بهانهای میشود برای افرادی که میخواهند به نام آزادی و برقراری صلح، آزادی انسانها را تحت سیطرهی خود درآورده و صلح جهانی را در معرض فروپاشی قرار دهند.
🔸کتاب اسطوره خشونت مذهبی در واقع گنجینهای است مملو از اطلاعات تاریخی و تحلیلهای سیاسی و اجتماعی که نشان میدهد چقدر گفتهها و تبلیغات برخی از رسانهها با واقعیت تفاوت دارد. در چنین جهانی که اعتقادات دینی انسانها با استدلالهای نادرست دشمنان دین بمباران میشود، راه دیگری نمیماند جز اینکه به سلاح آگاهی مجهز شوید تا از این طریق اخبار و تبلیغات دروغ را از راست تشخیص دهید. توجه داشته باشید، امروزه در جهانی زندگی میکنید که افکار، عقاید و حتی درونیترین ارزشهای اخلاقیتان زیر نفوذ حملات ایدئولوژیک قرار دارد. زمانی میتوانید در این نبرد پیروز شوید که بیاموزید چگونه ادعاهای دروغین را تشخیص داده و رد کنید.
🔸انسجام مطالب و سادگی بیان و زبان از مشخصههای اصلی این کتاب دینی-اجتماعی به شمار میروند. برای مطالعهی این اثر میتوانید به نسخهی فارسی آن با برگردان سجاد صفار هرندی مراجعه کنید. نشر ترجمان علوم انسانی چاپ و انتشار این کتاب را به انجام رسانده است.
https://eitaa.com/majmaqomh
✔️کانت طی چه گامهایی از اخلاق به لزوم دین میرسد؟
🏷لبّ کلام او این است که عقل همه جا به دنبال کاملترین اصولی است که مطلق و نامشروط باشند. عقل عملی نیز به دنبال برترین اهداف اخلاق است. این اهداف را هرگز نمیتوان امیال طبیعی یا نیکبختی دانست، که هر شخصی به آنها میل دارد.
🏷یک فلسفۀ اخلاقی کامل باید خیر برینی را به تصویر بکشد که ترکیبی از نیکبختی و فضیلت باشد، جایی که نیکبختی با ارزش اخلاقی تناسب پیدا کند. فقط فضیلتی که بتواند به هدف خود برسد این شرط را برآورده میکند. بهعلاوه، نیکبختی را نمیتوان با لذت و رنج، که واکنشهایی بسیار متفاوت به آنها داریم، اندازه گرفت. نیکبختی، به مثابۀ یک ایدۀ پیچیده، باید با فضیلت مرتبط شود و اصولاً قابل حصول باشد. «اما آنچه آدمی مکلف به کسب آن میشود باید قادر به کسب آن نیز باشد.
🏷 بنابراین ضروری است شروطی وجود داشته باشد که آدمی به واسطۀ آنها بتواند تکلیف خویش را انجام دهد. این شروط عبارتاند از فناناپذیری و وجود خداوند.» هیچ شکی نیست که کانت بهشدت قصد داشته استدلالهایی به نفع ایمانی عقلانی بیاورد.
🏷 پاسخ او به این پرسش که «به چه چیزی میتوانم امید ببندم؟» این است: میتوانم امید ببندم که در ابدیت تلاشهای من از سوی خدای روح و طبیعت ارزشمند قضاوت خواهند شد، پس (به صورت غیرمستقیم و بعد از تأخیری قابل توجه) به نیکبختی میرسم، که کلیت اهداف اخلاقی یا خیر برین تصور میشود.
📍از کتابِ «دربارۀ دین» سخنانی با تحقیرکنندگان فرهیختهاش/#فریدریش_شلایرماخر/ترجمۀ محمدابراهیم باسط
https://eitaa.com/majmaqomh
امام علی (ع) :
" لَوْ كَانَ لِي وَادِيَانِ يَسِيلَانِ ذَهَباً وَ فِضَّةً مَا أَهْدَيْتُ إِلَى الْكَعْبَةِ شَيْئاً لِأَنَّهُ يَصِيرُ إِلَى الْحَجَبَةِ دُونَ الْمَسَاكِين"
اگر دو رودخانه ی موّاج از طلا و نقره داشته باشم چیزی از آن همه، به کعبه(یعنی خانه ی خدا) اهدا نخواهم کرد، زیرا به پرده داران و متولّیانِ ناشایست می رسد نه به مساکین و مستمندان »
_ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 2 ، ص 409-408 ، باب147
https://eitaa.com/majmaqomh
#یادداشت
🔰 از نوح بیاموزید
📝#علی_زمانیان
🏷نقل است که حضرت نوح، چهار پسر داشت. یکی از پسران نوح به نام کنعان به پیامبری پدرش ایمان نیاورد. از او چندان اطلاعی در متون دینی نیامده است. "تنها تصویری که از پسر نوح در قرآن کریم وجود دارد، لحظهای است که طوفان آغاز شده و پسر نوح خارج از کشتی است. بنا به روایت قرآن، نوح پسرش را دعوت میکند تا سوار کشتی شود؛ اما پسر قبول نمیکند و میگوید بالای کوهی میروم تا از طوفان در امان باشم. نوح بار دیگر از پسر دعوت به سوار شدن در کشتی میکند و میگوید این طوفان عذابی است که کسی نمیتواند از آن فرار کند مگر اینکه خداوند بخواهد. خداوند در این هنگام با موجی میان نوح و پسرش فاصله میاندازد و در نهایت پسر نوح در طوفان غرق میشود"(پایگاه اینترنتی ویکی شیعه).
🏷 به تعبیر سعدی:
پسر نوح با بدان بنشست
خاندان نبوتش گم شد
یا در بیت دیگر آورده است:
چو کنعان را طبیعت بیهنر بود
پیمبرزادگی قدرش نیفزود
پیش از وقوع طوفان و بهقصد نجات کنعان، پدر به فرزند خود میگوید: "یا بُنَی ارْکبْ مَعَنا وَ لا تَکنْ مَعَ الْکافِرِینَ". و نوح با اندوه شدید برای نجات فرزندش دست بهدامان خدا شد و از او طلب رحم و شفقت و کمک کرد که اجابت نشد. کشتی نجات و رستگاری مسیر خود را رفت و پسر نوح در طوفان غرق شد.
🏷این تنها قصهی نوح و پسرش نیست. قصهی همهی کسانی است که دلشان برای رستگاری دیگران میسوزد و میخواهند نجاتشان دهند، اما لازم است بهیاد داشتهباشند که در این "خودنوحپنداری"، باید همچون پیامبر خدا عمل کنند. یادآوری این قصه برای این ضرورت دارد که پیام مهمی برای همهی دینداران دارد. اینکه دیگری و حتی اگر آن دیگری، فرزند آدمی باشد، از اختیار و حق انتخاب میان خیر و شر برخوردار است. او آزاد است نجات یابد و آزاد است خود را در طوفان غرق کند. او اختیار دارد سوار کشتی شود یا نشود، همانگونه که کنعان چنین کرد و پدرش که پیامبر بود، او را بهزور و اجبار، مجبور به سوار شدن به کشتی نکرد.
🏷این درحالی بود که نوح میتوانست از برادرانش و دیگران بخواهد و امر کند که کنعان را از موی سر بگیرند و کشانکشان بر زمین بکشند و اگر لازم شد با او خشونت بورزند و او را سوار کشتی کنند. اما نوح این کار را نکرد. با اینکه بهعنوان یک پدر، شدیدا اندوهگین بود و دست به دعا و کمک از خدا برداشت؛ اما تنها کاری که کرد این بود که با شفقت تمام پسرش را دعوت به همراهی کند و بگوید: ای پسرم با ما بیا و سوار کشتی شو.
🏷کشتی میرفت و کنعان جلوی چشم پدر غرق شد؛ و لابد پدر در دل، اندوهی عظیم، و بر چشم، اشکی جاری داشت. نوح هیچ نبود جز یک نگاه مضطرب و هیچ نکرد جز یک دعوت مشفقانه؛ تا به همهی دینداران در طول تاریخ بگوید: من که پیامبر هستم حتی برای نجات فرزندم، او را مجبور نکردم و اختیار انسانیاش را از او نستاندم.
🔸 و بگوید: رستگاری با فرمان و خشونت و جریمه و زندان و محرومیت از زندگی اجتماعی بهدست نمیآید.
و بگوید، حتی اگر پیامبر باشید حق ندارید اختیار آدمیان را برای چگونه زیستنشان، سلب کنید؛ زیرا که خدا، انسان را آزاد آفرید.
https://eitaa.com/majmaqomh
📝سید ابن طاووس میگوید:
در روایت است که روزی موسی و هارون به خدا گفتند: چرا به فرعون عمر دراز دادی و تا مدتها نفرین ما را در حق او اجابت نکردی؟ خدا گفت: فرعون، یک عیب داشت و یک حُسن. عیب او این بود که دعوی خدایی میکرد، و حُسن او این بود که شهرها را آباد و راهها را امن و سفرهها را رنگین کرده بود. از دعوی خدایی او زیانی به من نمیرسید اما فرمانروایی او به سود مردم بود. پس من از حق خویش گذشتم تا مردم آسوده باشند.
_کتاب الملاحم و الفتن (ص۳۵۹ - ۳۵۸)
💠 کانال رسمی "مجمع مدرسین و محققین " حاوی تولیدات فکری در حوزه نواندیشی دینی
https://eitaa.com/majmaqomh
⚡️آن فهم از دین که تمام مسوولیت را به گردن حجت شرعی می اندازد و مسوولیت فردی را نادیده می گیرد، یک فهم نامتجانس از دین است
❄️روانشناسى خشونت دينى
📝#مهدی_نساجى (مدرس روانشناسى دين)
🔺كاملا قابل تصور است که برخی افراد مذهبی نگران باشند مبادا یک مورچه را لگد کنند و در عین حال خشن ترین رفتارها را نسبت به یک انسان هم نوع یا هم وطن خود انجام دهند. چرا؟ چون برای آنان «تجربه درونی» جایی ندارد و باید پیرو محض دستورات دینی که به آنها باور دارند باشند.اینان هیچ گاه به خود پاسخگو نیستند و همیشه باید به «دیگری»، که همان باورشان به امر و دستور دینی است پاسخگو باشند. اگر دین گفته است حیوانی چون مورچه را لگد نکن، آنها به شکل وسواس گونه ای مراقب هستند که هیچ مورچه ای را لگد نکنند تا مبادا «عقوبت» دینی به سراغشان بیاید.
در حقیقت آنها هیچ احساس و «وجدانی» به مورچه ندارند و فقط چون «دستور» دین است و برای فرار از عقوبت تمرد دینی، مورچه را لگد نمی کنند.
🔺اما آن روی سکه این است که همین افراد، باز به دلیل «دستور دینی» آمادگی دارند که فجیع ترین قتل ها و خشونت ها را انجام دهند و شب هم با خیال راحت به خانه بروند، چون هیچ چیز در درون نیست و همین که گمان می کنند دستور دین را انجام داده اند، بهشت را برای خود خریده اند و لذا خوشحال هم هستند.
در حقیقت دینداران در معرض این خطر بزرگ هستند که به کلی «وجدان» را رهاکنند و در مقابل، اگر به گمان خود به «حجت شرعی» که امر بیرونی است برسند، دست به هر خشونت و جنایتی بزنند. چنین اشخاصی در حقیقت «بی وجدان» به معنای روانشناختی آن می شوند و برای آنها همه چیز همان «حجت شرعی» است.
🔺آن فهم از دین که تمام مسوولیت را به گردن حجت شرعی می اندازد و مسوولیت فردی را نادیده می گیرد، یک فهم نامتجانس از دین است. اساسا وجدان خودش یک معیار برای حقانیت است و اگر دستور دین مخالف وجدان باشد، خودش نشانه ای است که آن دستور دینی، درحقیقت از طرف پروردگار نیست. به عبارت دیگر، وجدان، یک عامل برای تصحیح فهم از دین است و در صورت نادیده گرفتن وجدان، فهم دینی ممکن است سراز خشونت خونبار درآورد.
https://eitaa.com/majmaqomh
#یادداشت
🔴چرا جنگ؟
📝#فاضل_میبدی
🏷این روزها از برخی گویندگان ونیز در صدا وسیماسخن از تقدس جنگ وشهادت است.
خدا رحمت کند مرحوممطهری را، می گفت این حدیث منسوب به امام حسین ع« ان الحیاة عقیدة وجهاد» زندگی یعنی جنگ و اعتقاد، از کجا آمده ، معلوم نیست. در قرن بییستم چون ادبیات مارکسیستی و ضد امپریالیستی رواج داشت، حل همه مشکلات را از راه مبارزه مسلحانه ودر سایه جنگ وترور می دانستند، شگفت این که مرحوم امام هیچ گاه چنین روشی را برای مبارزه نمی پذیرفت. اوریانا فالاچی خبر نگار معروف ایتالیایی که کتاب “زندگی جنگ ودیگر هیچ.” را نوشت، درمقام توصیف جنگهای ویتنام و دیگر کشورها بود. که چرا این همه جنگ؟ چرا این همه کشتار؟خودش درجنگ جهانی دوم برضد فاشیست فعالیت می کرد.
ببینید در ان روزگارآمریکا در ویتنام چه فجایعی آفرید؟
🏷چند روزی است که با کمال تاسف می شنوم که می گویند نابودی امریکا و اسرائیل مقدمه ظهور امام زمان است. یعنی باید زمیینه ظهور را فراهم کرد، هرچند به قول آن آقا «نصف مردم جهان کشته شوند»!!عجبا.این موعود گرایی خشونت بار از کجا امد؟!کدام جریان مرموزی پشت این داستان است؟
درست است که این حرفهای بی پایه عقلای جامعه نمی پذیرند، ولی سران برخی کشورها و دشمنان ایران و اسلام، این حرفها را جدی گرفته و بر اسلام هراسی یا ایران هراسی افزوده ودر ارسال سلاح به خاور میانه تعجیل می کنند.
🏷چه کسی گفته نابودی یک کشوری مقدمه ظهور امام زمان است؟ درعصرصفوی برخی عالمان حکومت صفویه از جمله شاه سلطان حسین را مقدمه ظهور می دانستند!محمود افغان آمد و آن بساط ظلم و کشتاررا در ایران به راه انداخت.
چرا برخی مداحان هر چه به دهانشان می رسد می گویند؟ مگر در جهان امروز ممکن است کشوری را نابود کرد؟ شاهد جنگ خلیج فارس وحمله صدام به کویت بودیم که چگونه در فاصله چند روز نیروهای ائتلاف ماشین جنگی صدام راجمع کردند واین جنگ، عراق وکویت را ویران کرد؟
🏷دوستانی که با جنگ می خواهند مقدمه ظهور را فراهم کنند، کشته ها و ویرانیهای غزه و لبنان را نمی ببنند که چگونه رژیم سفاک صهیونبستی ملتی را به روز سیاه نشانده و متاسفانه قدرتهای بزرگ دنیا نیز او را حمایت می کنند.
بیاییم تا می توانیم دست از این شعارهای شر آفرین برداریم وکشور را از هرجنگی دور سازیم. وبرای صلح در خاور میانه تلاش کنیم.
جنگهای صلیبی با یک مسئله جزیی آغاز شد، برای پایان آن بیش از دویست سال طول کشید. همچنین حمله مغولها به ایران.
🏷بگذاریم این ملت بزرگ وبا این کشور نشسته روی گنج در رفاه و راحتی زندگی کند. و با این شعارهای نابخردانه روح وروان ملت را آشفته نسازیم. با ارزش پول ملی بازی می نکنیم. اقتصاد ومعیشت را به کام ملت تلخ نسازیم. پروازها را از تحریم خارج سازیم . چرا شعارجنگ؟ برای چی؟آیا جنگ جزکشتارو ویرانی دارد؟ در هیچ زمانی راه مذاکره وگفتگو مسدود نیست. گفتگو با دیگر کشورها را بر برخی هیاهوها حاکم کنیم.
فیلتر کردن شبکه های مجازی و نپیوستن به Fatf هیچ سودی برای مردم ندارد؛ بلکه زیانش روشن است. کاش دنیا به این سخن فردوسی دل می سپرد:
"جهان را بسازید همچو بهشت/
مگویید هرگز سخنهای زشت/
همه یک به یک مهربانی کنید/
جهان را همه، پاسبانی کنید/
بگویید این جمله در گوش باد/
که یک تن به گیتی پریشان مباد/
https://eitaa.com/majmaqomh
⚡️حضرت_زینب (س) اندیشه جبرگرایی و فضیلتسازی یزید را باطل کرد
📍🎙#محمد_علی_مهدویراد
🏷در مجلس یزید که امویها همه چیز را تمام شده میدانستند و گردنکلفتان روزگار و سفرای کشورها حضور داشتند، یزید مغرور و مست از پیروزی و جنایتکارانه به سر مطهر امام_حسین(ع) نگاه میکند و میگوید میدانید چرا این اتفاق رخ داد زیرا این شخص مواضع و نظراتی داشت که نباید میگفت، از جمله اینکه میگفت پدر و مادرش از پدر و مادر من مهمتر هستند و جایگاه حاکمیت برای من است؛ اما اینکه پدرش از پدر من مهمتر است؛ در جریان حکمیت روشن شد چه کسی مهمتر است، یعنی وی به یک جریان حماقتآمیز در صفین که حکومت معاویه از دل آن بیرون آمد استناد کرد.
در مورد اینکه مادرش مهمتر است من نمیتوانم چیزی بگویم زیرا دختر پیامبر(ص) است
ولی اینکه حاکمیت از آن کیست، مگر حسین قرآن نخوانده بود که «قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ».
🏷حاکمیت جهل بر ذهنها در شام به صورت حیرتآوری گسترش یافته بود ولی زینب(س) در چنین جلسهای باید در مدت چند دقیقه چنان سخن بگوید که همه بافتههای امویان و آنچه را به اذهان مردم تحمیق کرده بودند بر باد بدهد. امویان در نیم قرن بعد از وفات پیامبر(ص) تلاش زیادی کردند تا چهره زشت و پلشت خود را صالح جلوه دهند و زینب(س) باید در گفتار کوتاهش در مجلس یزید پرده از واقعیت بردارد و نشان دهد این جنایت مستقیما به امر یزید و در اختیار و به خواست یزید رخ داده است البته یزید وقتی دید اوضاع بهم ریخت گفت من راضی نبودم
🏷یزید جنایتکار بی واسطه حادثه کربلا
همه عبارات خطبه حضرت زینب(س) مستقیما به طرف یزید است تا کسی نتواند جنایت یزید را ناخواسته تحلیل کند و مهمتر اینکه نشان دهد یزید که خودش را به عنوان خلیفه_رسول_الله جا زده کافر به خدا و پیامبر(ص) است؛
چرا از میان هزاران آیه قرآن زینب(س) در آغاز سخن این آیه را میخواند: ثُمَّ کَانَ عَاقِبَهَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُونَ. آیه در مورد انسانهای سرکش هرزهگرای ستمگستر در برابر خداوند است. در ادامه این جریان است که خدا تاکید فرموده جنایت جنایتگستران و ظلم ظلمگستران از خودشان سرچشمه گرفته و به خود آنها بازخواهد گشت و در واقع به خودشان ظلم کردهاند.
🏷حضرت_زینب(س) در ادامه به برخی زشتکاریها و پلیدیهای یزید اشاره کرد و فرمود: تو ظاهرا ما را به اسارت درآوردهای و فکر میکنی کار بزرگ و هنر خاصی کردهای آیا این آیه را نشنیدهای که «وَلَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُوا إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ» خدا افسار تو را رها کرده تا ببیند تا کجا میتازی.
🏷در چنین مجلسی با حضور سفرای کشورها و فرماندهان لشکرها یک خانمی که اسیر است چنین سخن آن هم خطاب به خلیفه مثلا بلامنازع و پیروز میگوید و میفرماید: به این طرف و آن طرف نگاه کرده و باد به غبغب انداخته و پز میدهی و به سر مطهر فرزند رسول الله جسارت میکنی زیرا تو در برابر خدا سرکش هستی و پیامبر(ص) و دستورات خدا را منکر هستی. به زودی معلوم میشود که آن کسی که تو را به این جایگاه نشانده چقدر پست است و تو چقدر پستتر. پدر تو تجسم عینی شیطان بود.
🏷برهم ریختن تبار یزیدیان
حضرت زینب(س) در یک خطبه کوتاه تبار و پیشینه یزیدیان را بر هم ریخت و اندیشه جبر حاکم را در هم شکست و فضیلتسازی آنها را برملا کرد و چهره منور آلالله را به مردم فهماند و نگاه به تاریخ را آنگونه که #حقمدارانه به آن نگاه میکنند نشان داد و این نگاه، نگاه مؤمنانه است. ماجرای بعد از عاشورا واقعا مطالعهکردنی است زیرا زینب(س) با تک تک کلمات شریفش بخشی از تاریخ انحرافی را برملا و تاریخ درست را جایگزین کرد.
🔸از سخنرانی استاد مهدویراد، در نشست علمی «تداوم عینیت اهداف عاشورا در میراث پیامآوران آن» /قرآنپویان/
https://eitaa.com/majmaqomh
⚡️جمله زیبای زینب (ع) که «جز زیبایی چیزی ندیدم» یعنی می فهمد که چه معامله ای انجام داده است. مسأله این نیست که تحت فشار جامعه است اما او هم دارد آگاهانه مسأله را پیش می برد
🔰بیعت از کلیدی ترین مفاهیم جهان اسلام است که هم اهل تشیع و هم اهل تسنن آن را دچار نسیان کرده اند
📍#داود_فیرحی
🔹بیعت یکی از کلیدی ترین مفاهیم فراموش شده جهان اسلام است که هم اهل تشیع و هم اهل تسنن آن را دچار نسیان کرده اند. در واقع تشیع با تکیه بر مفهوم امامت احساس کرد که دیگر بیعت کارایی ندارد و اهل سنت هم خیلی زود به گردونه استبداد افتاد و کم کم مفهوم بیعت را فراموش کرد. در حالی که بیعت درخشان ترین محور کنترل نظم سیاسی در صدر اسلام بود و اهمیت شایانی داشت تا جایی که فرد زیرکی مانند معاویه نمی توانست از بند آن خلاص شود و مجبور بود که ظاهر بیعت را حفظ کند.
🔹این خلدون در تعریف بیعت می گوید «بیعت تعهد بر فرمانبرداری است.» مثل اینکه معامله ای شده و امیر ملزم هست بعضی کارها مثل حفظ شریعت و رسیدگی به امور مسلمین را انجام دهد و از طرف دیگر هم شهروند مکلف به اطاعت است. یعنی بیعت یک طرفه نیست و مشروط به منافع شهروند و حفظ شریعت است و هر جایی که این اتفاق نمی افتاد بیعت هم متلاشی می شد.
🔹دلیل اینکه اسلام در آن دوره رشد کرد این است که معدل هزیه ای که به شهروند تحمیل می کرد از دولت های رقیب کمتر بود. یعنی اداره ارزان دولت وجود داشت. به همین دلیل بین اقتصاد شهروند و علایق مذهبی شهروند ارتباط وجود داشت. اما از دوره بنی امیه دولت هم گران و هم نابرابر می شود و هم قبیله گرایی دارد رشد می کند. یکی از محصولات قبیله گرایی خود یزید بن معاویه است.
🔹در فقه اهل سنت فرزند می تواند پدر را کاندیدا کند اما قطعا پدر نمی تواند فرزند را کاندیدای خلافت کند. مدینه با یزید بیعت نکرد و معاویه نتوانست از مردم مدینه بیعت بگیرد. دلیلش این بود که نخبگان مدینه پاسخ منفی دادند و مردم هم پشت آنها را گرفتند. معاویه برای اینکه این قضیه را شکست تلقی نکند از ابوبکر نقل کرد که اگر در جهان اسلام دو خلیفه پیدا شد یک نفر را بکشید؛ یعنی نمی شود با دو نفر بیعت کرد. بنابر این طرفین را راضی کردند که بیعت برای زمان بعد از مرگ معاویه بماند.
🔹نامه سال 60 می گوید که مردم مدینه نباید بهانه داشته باشند و باید بیعت کنند. بزرگان مدینه عبدالله بن زبیر، عبدالرحمان بن ابوبکر، عبدالله بن عمر و حسین بن علی (ع) هستند که نفوذ خیلی سنگینی دارند اما فشار اجتماعی اجازه نمی دهد که بیعت کنند. بعد از امام حسین (ع) هم قیام زبیر نشان داد که ابن زبیری ها نمی توانند تن به بیعت دهند.
🔹روانشناسی اجتماعی می گوید نخبگان خیلی آزاد نیستند که حتی اگر دلشان خواست با دولت معامله کنند. چون جامعه الزامات بزرگی دارد آن نخبه خیلی زود فراموش می شود. از یک نخبه سیاسی مذهبی این است که در این پیچ های تاریخی نقش خود را ایفا کند. امام حسین (ع) می گوید «مثل من با مثل او بیعت نخواهد کرد». بعضی از علمای آن دوره گفتند که بعضی افراد با اکراه بیعت کرده اند و شما هم بیعت کنید. حتی بعضی فقها گفته اند که طلحه و زبیر به اکراه با علی (ع) بیعت کرده اند و خود حضرت به شدت انکار می کند و می گوید من از شما بیعت نخواستم و شما با من بیعت کردید.
🔹در سنت عربی بیعت نکردن آسان بود اما بیعت شکستن ننگ بسیار بزرگی تلقی می شد و اباعبدالله (ع) نمی خواست به این سمت حرکت کند و دیگران هم حرکت نکردند. اما اباعبدالله الحسین (ع) می گوید «این آدم نا بکار مرا بین تیغه شمشیر و ذلت بیعت قرار داده است.» ایشان می گوید خداوند و پیامبر (ص) به این بیعت راضی نیستند و ساخت اجتماعی هم به او اجازه نمی دهد که چنین کاری را انجام دهد.
🔹مفهوم بیعت یکی از کلیدی ترین مفاهیم در تحلیل واقعه عاشورا است، اگر این شاه کلید را حذف کنیم احتمالا امکان تحلیل را از دست بدهیم. این وضعیت به قدری مهم است که برای اباعبدالله (ع) می ارزد این همه هزینه بدهد. امام سجاد (ع) که در واقعه کربلا حدود 22 سال سن داشت جمله هایی می گوید که نشان می دهد مسأله گفتمان است؛ یعنی خانواده پذیرفته که حسین (ع) نباید بیعت کند. یعنی برای کوچک و بزرگ این خاندان مفهوم است که حسین (ع) دارد چه تصمیمی می گیرد.
🔹یعنی کسی که اسیر است، شکنجه می شود و کسی که کشته می شود همه می فهمند که چه اتفاقی افتاده است. جمله زیبای زینب (ع) که «جز زیبایی چیزی ندیدم» یعنی می فهمد که چه معامله ای انجام داده است. مسأله این نیست که تحت فشار جامعه است اما او هم دارد آگاهانه مسأله را پیش می برد.
https://eitaa.com/majmaqomh
🟣دین زنده، دین مُرده
📝#صدیق_قطبی
🏷ویلیام جیمز معتقد است اصل و بنیاد دین کوشش فرد است برای ارتباط با خداوند. نه فلسفه یا ایدئولوژی. از اینرو، هر که اهل دعا است دیندار است و هر که روح خود را در دعا به جنب و جوش درنمیآورد از حیات دینی بیبهره است. ما کمتر به این مهم توجه داریم. اغلب گمان میکنیم حیات دینی یعنی التزام به مقررات و آیینها. اما به گفتهٔ عارفان، حقیقت دین چیزی جز روزنه گشودن به سمت خدا نیست. اشتیاقی ژرف برای رابطه. رابطه با خدا. مولانا میگفت: «اصل دین، ای بنده، روزن کردن است»(مثنوی، ۳: ۲۴۰۶)
🏷با این حساب و بر این اساس آدمها دو دستهاند. گروهی که التفات کردن به سوی خدا از طریق دعا و نیایش احتیاج مبرم آنهاست(خوی دارم در نماز این التفات_مثنوی، ۳: ۲۴۰۳) و گروهی که در طلب چنین ارتباطی نیستند. دیندار و غیر دیندار را با این ملاک میتوان از هم تمیز داد.
تا وقتی فرد همچنان مشتاقانه طالب و جویندهٔ این ارتباط است دین در او زنده است و همین که این آتش اشتیاق در جانش فرومُرد، از دین او چیزی نمیماند جز مناسکی بیروح و عقایدی جزمی. قالبی بیقلب و پیکری بیجان.
هر دینداری باید از خود بپرسد: من واقعاً از تمنای ارتباط با او لبریزم؟ آیا «درد اشتیاق» هنوز در من فروزان است؟
ویلیام جیمز مینویسد:
«دعا در این مفهوم گسترده همان روح و جوهر دین است. یکی از متألهین آزاداندیش فرانسوی[Auguste sabatier] میگوید:
🏷«دین، آمیزش یا به بیان دیگر رابطهای آگاهانه و ارادی است که روح پریشان و درمانده با آن قدرت اسرارآمیز که خود را به آن وابسته میداند و سرنوشتش را به او سپرده است برقرار میسازد. این ارتباط با خدا از طریق نماز تحقق پیدا میکند. دعا همان دین در عمل است و به عبارت دیگر دعا همان دین واقعیتیافته است. وجه تمایز پدیدهٔ دینی از پدیدههای مشابه آن نظیر احساسهای اخلاقی و زیباشناسانهٔ محض همین دعا است. اگر دین همان عمل حیاتی نبود که ذهن و اندیشه ما از رهگذر آن _و اتصال به اصلی که جان خود را از او میگیرد_ در جستوجوی رهایی خویشتن است هیچ ارزش و مفهومی نداشت. این عمل همان دعاست و برداشت من از این اصطلاح دینی بازی با الفاظ و تکرار صرف برخی آداب مقدس نیست بلکه در دعا، جنب و جوش روح را میبینیم که میخواهد با آن قدرت اسرارآمیزی که خود را در حضور آن احساس میکند رابطه شخصی ایجاد کند. در جایی که این دعا درونی و غایب باشد در واقع دین هم در کار نیست. از سوی دیگر در هر جا که دعا و نیایش روحها را به غلیان درآورد حتی اگر در آنجا اثری از تشریفات دینی یا اصول و احکام دینی نباشد باز هم ما از یک دین زنده و پویا برخورداریم. از این نکته میتوان فهمید که چرا دین موسوم به «دین طبیعی» نمیتواند دینی به معنای درست کلمه باشد. چراکه این دین آدمی را از دعا منقطع میسازد و او را از خداوند دور میسازد و معامله و مراوده و گفتوگوی درونی و ارتباط متقابلی را برقرار نمیسازد، هیچ نقشی برای خداوند در امور انسانها قائل نمیشود و بازگشت انسان را به خدا مقرر نمینماید. در اصل چیزی که خود را بدین شکل در قالب دین درآورده چیزی جز فلسفه نیست. دین طبیعی که مولود اعصار عقلگرایی و پژوهشهای انتقادی است چیزی جز مجردات و انتزاعیات نیست. لذا دين طبیعی معجونی ساختگی و بیروح است که فاقد ویژگیهای خاص دینی است»
🏷به نظر من تمام سلسله بحثهای ما درستی احتجاج ساباتیر را اثبات میکند. پدیدهٔ دینی را چنانچه به عنوان امری باطنی و جدای از تشریفات و پیچیدگیهای دستگاه روحانیت و علم الاهیات مورد مطالعه قرار دهیم روشن میگردد که در تمام جاها و تمام مراحل، آگاهیای بوده که افراد از آمیزش و ارتباط خویشتن با آن نیروهای برتری که خود را با آن مرتبط دیدهاند داشتهاند. این رابطه همیشه به صورت فعال و متقابل بوده است.»
📍➖(تنوع تجربهٔ دینی، ویلیام جیمز، ترجمهٔ حسین کیانی، ص۵۰۹_۵۱۰، نشر حکمت)
https://eitaa.com/majmaqomh
🟣فمینیسم اسلامی و اتهام دنبالهروی غرب
📝#سید_حمید_موسویان
🔹فمینیستهای مسلمان با این اتهام در جوامع اسلامی مواجه هستند که آنچه توسط آنان مطرح میشود تکرار مباحث غربیهاست و تنها تفاوت کار آنها در اضافه کردن برخی آیات یا روایات برای توجیه مباحث خود است. در واقع این نوع نوشتهها به تجدیدنظرطلبی متهم میشوند و اشکالاتی مانند «ناآگاهی یا تجاهل نسبت به منابع اجتهاد» و «غفلت از مبانی اجتهاد» به آنها وارد میشود.
🔸در بیانی دیگر این گروه را دنبالهروی سکولارها دانستهاند که مراجعهشان به کتاب و سنت هم تنها برای توجیه همان مواضع سکولارهاست و در جایی دیده نشده که این گروه با مخالفان دین، تقابلی داشته باشند.
🔹اما آیا واقعا فمینیستهای مسلمان عامل اندیشههای غرب برای نفوذ در جامعه مسلمان هستند یا مسلمانانی دغدغهمند نسبت به رشد و توسعه جامعه خود؟ برای تحلیل این موضوع لازم است دو زاویه از بحث کاویده شود: نگاه فمینیستها به میراث اسلامی؛ رویکرد آنها در برابر غرب.
🔸آمنه ودود به عنوان یکی از چهرههای شاخص جریان فمینیسم اسلامی ضمن تأکید بر اینکه تغییر نگاه نسبت به زنان، برآمده از دوره جدید و تحولات جامعه جهانی است اشاره میکند جوامع مسلمانی که هویت قویای از خود بروز میدهند نسبت به مشارکت بیشتر زنان و توسعه آنها انعطاف بیشتری دارند. کشورهایی که خود را دچار ضعف میبینند شرایط جدید را به عنوان تهدیدی برای زنان معرفی میکنند و به دنبال محافظت از آنها هستند که البته نتیجه آن محدودیت بیشتر برای زنان است.
🔹ودود بر این باور است که نهضتهای اسلامی به دنبال تعریف هویت دینی در شرایط جهان امروز هستند که یک مبنای پارادایمی برآمده از سنت اسلامی ارایه دهد. جوامع مسلمان هرچند از استعمار ظاهری رها شدهاند اما تفکر اروپامحور، سیطره خود را تحمیل میکند و لذا بازسازی اندیشه دینی، مسئلهای حیاتی و فوری برای مسلمانان است. اما برای دستیابی به این هدف یک عجله هم دیده میشود که به نگاههای فرهنگی، محلی و منطقهای خاص انجامیده است در حالی که همه آنها ادعای اسلامی بودن دارند.
به نظر ودود باید مبنا را قرآن قرار داد و هر چیزی که در تقابل با آن است طرد کرد و اجازه نداد که به عنوان اسلام عرضه شود. برای رفع تبعیض علیه زنان به باور ودود نیازی به نهادهای بینالمللی و کنوانسیون منع تبعیض علیه زنان نیست؛ هرچند با آنها هم تقابل نباید کرد. اما متن قرآن باید محور توجه باشد. قرآن با مفهوم کرامت انسان، پتانسیل زیادی برای بهبود شرایط زنان مسلمان دارد.
🔹در طرف دیگر بحث اینگونه نیست که اندیشمندان فمینیست مسلمان از سوء استفاده قدرتهای سیاسی، غافل باشند. عایشه هدایتالله اشاره میکند قدرتهای سیاسی غربی از نگاه فمینیستی برای تحمیل دموکراسی و مدرنیسم بر جوامع مسلمان که آنها را عقبافتاده و زنستیز معرفی میکنند بهره میگیرند. از طرفی مسلمانان این اندیشه را امری وارداتی از غرب برای استحاله سنتهای خود تلقی میکنند.
این نکات باعث میشود هر سخنی از برابری جنسیتی و اصلاح رویکردهای جامعه به زنان با یک حالت تدافعی سخت مواجه شود. همین مقاومت، باعث تقویت فرضیه قدرتهای غربی میشود که اسلام به طور ذاتی با اصلاحات جنسیتی سازگار نیست و باید به صورت قهری آن را مجبور به تغییر کرد. اتخاذ رویکرد جبری نیز مسلمانان را در موضع دفاعیشان تقویت میکند. این چرخه معیوب، همواره ادامه دارد و به سمت تند و رادیکال شدن حرکت میکند.
🔸در این میانه، فمینیستهای مسلمان از دو طرف مورد حمله قرار میگیرند: مردسالاران (اعم از دیندار و غیر دیندار) و فمینیستهای سکولار نژادپرست (در کنار دولتهای استعماری). نتیجه فعالیت هر دو گروه این است که اسلام را شیطانی و به طور ذاتی ضد زن معرفی کنند.
💫فمینیستهای مسلمان به دلیل سیاسی شدن مباحثشان و تضاد فزایندهای که مطرح شد همواره قربانی شدهاند و مورد حمله هر دو گروه قرار گرفتهاند. او بر این باور است که برای زنده ماندن این جریان، باید میراث گذشته را حفظ کرد، در آن تأمل کرد و از تحولات پیشآمده در آن تجلیل کرد.
💫راه بقای نگاه اسلامی برابریطلب، بندبازی در این میانه است. باید از بهرهبرداری نادرست قدرتها جلوگیری کرد؛ میراث گذشته را ارج نهاد و روشهای جدید و پیشتاز اندیشهورزی را با آغوش باز پذیرفت.
https://eitaa.com/majmaqomh
💠شاهی که خودی و غیر خودی نمی شناخت
📝#رضا_احمدی
🏷حکومت های تمامیت خواه بر این اصل استوارند که همه ی وابستگان به قدرت از امنیت سیاسی، اقتصادی و قضائی برخوردارند. زیر سؤال رفتن هر بخشی از وابسته بودن به قدرت، به مثابه خدشه کل قدرت تلقی می شود. و اجازه داده نمی شود که کسی به ناکارآمدی ، فسادها، و سوء استفاده های آنها از قدرت و بیت المال و یا بی لیاقتی ها و.... اشاره و ورود نمایند. بدین خاطر همه سعی دارند در حلقه ی قدرت وارد شوند تا به امنیت برسند. شاه عباس اول علیرغم مشی استبدادی، ولی نسبت به حقوق رعایای خود بسیار حساس بود و سخت گیرانه برخورد می کرد و اجازه نمی داد، کارگزاران حکومت به مردم اجحاف نمایند.
🏷 احترام به حقوق مالکیت
سالها قبل خاطرات میرزا صالح شیرازی را خواندم، او جزء اولین محصلان ایرانی بود که به فرمان عباس میرزا نائب السلطنه در اردیبهشت 1194ش، به انگلستان اعزام شد. او در اکسفورد درس می خواند، میرزا صالح در خاطرات خود می آورد: که مقابل دانشگاه اکسفورد خیابان بزرگی بود، فقط یک باب مغازه خراب نشده بود، زیرا صاحبش رضایت نمی داد، از کسی پرسیدم مگر حکومت نمی تواند مغازه او را تخریب و خیابان را مستقیم کند؟ آن شخص گفت: ملکه ی انگلستان هم نمی تواند بدون رضایت او مغازه ی آن نعل بند را تخریب کند. زیرا حق مالکیت به حکومت اجازه چنین کاری نمی دهد.
میرزا صالح از این پاسخ درمانده بود، که در ولایت ما، یک حاکم محلی شهر یا مملکتی را به نیست و نابود می کشد. چطور حکومت انگلیس نمی تواند دکان یک نعل بند را تخریب کند. در تاریخ ایران هم تک ستاره هایی بودند که با مردم خود رفتار با انصافی داشته اند. یا در تاریخ انو شییروان می خوانیم آنگاه شاه قصد ساخت کاخی در تیسفون را کرد، پیرزنی که در مجاور کاخ ، خانه داشت حاضر نبود خانه اش را بفروشد. انوشیروان، کاخ را با «قناس» ساخت. در واقعه ی دیگر وقتی که عباس میرزا نائب السلطنه، می خواست در تبریز باغ بزرگی در منطقه درست کند یکی از همسایگان باغ حاضر نشد، زمین خود را به نائب السلطنه بفروشد و باغ کج ساخته شد. بی احترامی به حقوق مالکیت، از موانع عمده توسعه در کشور ماست.
🏷حقوق مردم
شاه عباس کبیر توجه خاص به حقوق رعایا داشت و در برخورد با نقض کنندگان، بسیار بی رحمانه و سختگیر انه برخورد می کرد و توجه نداشت که نقض کننده خودی یا غیر خودی است. در یکی از لشکرکشی ها به فرماندهی فریدون خان، سردار و از نزدیکان شاه و حاکم استرآباد ، بجرم چیدن میوه از باغ رعیتی، او مورد خشم شاه واقع شد و شاه حکم کرد تیری از دماغ او بگذرانند و او را سوار اسب برهنه کنند و در مقابل لشکریان بگردانند.
🏷رعایت حقوق اقلیت ها
روش اعتدال و ملایم ، و همراهی با اقلیتها در زمان شاه عباس ، امری ملموس بود. شکایتی از زرتشتیان کرمان بدست شاه رسید، او شخصاً برای رسیدگی به شکایت زرتشتیان کرمان با لباس مبدل به همراه یک نفر، در پنج شبانه روز مسیر 780 کیلومتری را طی کرد تا شخصاً به شکایت رعایای زرتشتی رسیدگی کند و تفحصی از عملکرد حاکم شهر داشته باشد. در این زمان گنجعلی خان حاکم کرمان بود، او یکی از سرداران مدیر و توانمند بود و کسی است که در به قدرت رساندن شاه و حفظ جان او نقش موثری داشته بود. شاه به کرمان رفت و مسأله را بررسی و بی آنکه گنجعلیخان متوجه شود، به اصفهان بازگشت.
🏷 تظلم خواهی رعیت
وقتی که شاه عباس برای سرکشی یا سفرهای استانی به استرآباد رسید، خروش و ناله ی زن و مرد برآمد و به شاه عرضه کردند، طایفه سیاه پوشان یا همان نیروهای حکومتی که زیر فرمان حاکم منطقه بودند، در چندین سال، ما را از عیال و اطفال بی اختیار کردند تا حدی که خواجه شرالدین ساوری، وقتی که با گروهی به درب گرمابه ی زنانه آمدند. او ماموران را به درون حمام فرستاد و زنان عریان را اسیر کرد. و اسیران را با خود به ساور بردند و آنان را به شوهران و برادرانشان و....فروختند و پولها اندوختند.
شاه فرمان داد سیاه پوشان را دستگیر و خواجه شرف الدین ساوری را به نزد او بیاورند، شاه حکم کرد که خواجه ی سیاه رو را بکشند و تن او را قطعه قطعه نمایند و هر قطعه را به دروازه ای بیاویزند و نیز سر او را بر درب حمام زنانه آویختند. شاه عباس کبیر در مواجهه با زورگویی های نزدیکان، حاکمان و سردارانش، که از خودی ها بودند، چشم پوشی نمی کرد و بلکه با آنها با شدیدترین وجه برخورد می کرد.
#خودی_غیر_خودی
https://eitaa.com/majmaqomh
🟣علامه
◻️چند نکته به مناسبت سالروز درگذشت علامه طباطبایی
📝#رضا_بابایی
🏷1_حوزه و حتی بیشتر شاگردان علامه طباطبایی، راه ایشان را ادامه ندادند و اکنون صدایی که از حوزه به گوشها میرسد، صدای ایشان نیست. فوت ایشان و سیاسی شدن اکثر شاگردانشان، حوزه را چند گام به دوران اخباریگری(با نامهای جدید و بهانههایی همچون خالصسازی علوم دینی) نزدیکتر کرد. اکنون نیز قویترین جریانها و گرایشهای داخلی حوزه، عملا تعلق خاطری به ایشان و حتی به استاد مطهری ندارند.
🏷2_ در تاریخ حوزه بهویژه در دورۀ معاصر، کمتر عالمی را میتوان یافت که برای استفاده از دانشمندی که فرهنگ و دینی دیگر دارد، رنج سفر را بر خود هموار کند و به شهری دیگری برود؛ اما مرحوم علامه، بهرغم استوارترین پیوندهایی که با سنت داشت، همواره مشتاق گفتوگو با هانری کربن و دیگر استادان پایتختنشین بود. علامه در خانه نمینشست که دیگران به سراغ او بیایند و سخنانش را بشنوند؛ بلکه بیشتر گوش بود تا زبان.
🏷3_ اگر «روحانی» کسی است که دیدار و گفتارش انسان را به یاد خدا و معنا میاندازد، مرحوم علامه طباطبایی، یکی از روحانیترین شخصیتهای علمی در صد سال گذشته بود. اما اگر «روحانی» کسی است که هر هنر و مهارتی دارد جز این، او روحانی موفقی نبود.
🏷4_ سیاستگریزی مرحوم علامه که امروزه به آن اسلام سکولار میگویند، سلیقۀ شخصی یا به دلیل ناتوانی در این عرصه نبود. طبق مبنای ایشان و مرحوم آیة الله بروجردی، اگر تأثیرگذاری حوزهها بر سیاست از راههای مستقیم باشد، سرانجام سیاست بر حوزه حاکم میشود.
🏷5_ به گمان من، مهمترین تألیف علامه طباطبایی، پس از المیزان، تعلیقات ایشان بر کتاب بحارالانوار است که در زمان حیاتشان از ادامه و چاپ آن جلوگیری شد. آیة الله حسینی طهرانی از شاگردان ایشان دربارۀ این تعلیقات مینویسد: «علامه تا جلد ششم بر بحارالانوار تعلیقه نگاشتند، اما در یکی دو تعلیقه صریحاً نظر علامه مجلسی را رد کردند. این امر برای طبقهای که تا این اندازه حاضر نبودند نظرات مجلسی مورد ایراد واقع شود، خوشایند نشد و متصدی و مباشر طبع، بنا به الزامات خارجیه، از ایشان تقاضا کرد که در بعضی مواضع، قدری کوتاهتر بنویسند و از بعضی ایرادات صرف نظر کنند. علامه حاضر نشدند و فرمودند: در مکتب شیعه، ارزش جعفر بن محمد صادق(ع) از علامه مجلسی بیشتر است و زمانی که امر دایر شود به جهت بیانات و شروح علامه مجلسی و ایراد عقلی و علمی بر حضرات معصومین(ع)، ما حاضر نیستیم آن حضرات را به مجلسی بفروشیم. و من از آنچه به نظر خود در موضع مقرر لازم میدانم بنویسم، یک کلمه کم نخواهم کرد.»(مهر تابان، ص۳۵)
🏷6_ چند غزل و مقداری مثنوی از علامه باقی مانده است که گویا بسیار بیش از این بوده است؛ اما به گواهی اهل فن، همین چند غزل و یکیدو مثنوی، از ذوقی سرشار و مهارتی کمنظیر در غزلسرایی سنتی با محتوای عرفانی خبر میدهند.
https://eitaa.com/majmaqomh
⚡️ «تفسیر المیزان» نقطه عطف و نقطه اوج تاریخی در تفسیر اجتهادی است
📍#آیت_الله_ایازی
🔸 تفسیر المیزان هم نگاه به گذشته داشته و هم در تفسیرهای بعد از خود بهطور مستقیم یا غیرمستقیم تأثیرگذار بوده است. ازجمله تفسیرهای مهمی که از تفسیر علامه طباطبایی اثر پذیرفتهاند میتوان به تفسیر «تسنیم» آیتالله جوادی آملی، تفسیر «الفرقان» آیتالله صادقی تهرانی، «تفسیر نمونه» آیتالله مکارم شیرازی و تفسیر «احسن الحدیث» سید علیاکبر قرشی اشاره کرد. حتی تفسیرهای موضوعی مانند تفسیر آیتالله سبحانی و تفسیر «المدخل الی القرآن» آیتالله ابطحی اصفهانی هم تحتتأثیر «تفسیر المیزان» بودهاند.
💫 از مهمترین ویژگیهای تفسیر قرآن علامه طباطبایی میتوان به پنج مورد شاخص اشاره کرد. نخست اینکه، «تفسیر المیزان» به روش تفسیر قرآن به قرآن انجام شده، به اینصورت که فهم آیه قرآن را به استناد خود قرآن انجام داده و نه روایات و به این دلیل، متفاوت از تفاسیر گذشته و برخی از تفسیر معاصر است. عقلگرایی دومین ویژگی این تفسیر قرآن کریم است. «تفسیر المیزان» عقلی - فلسفی با روش تحلیل عقلانی برای فهم متن است. این روش به دنبال این است که فهم قرآن چگونه میتواند مبنای عقلی داشته باشد.
🔸سومین ویژگی تفسیر علامه طباطبایی، رویکرد اجتماعی آن به مفاهیم قرآنی است. بیشتر تفسیرهای گذشته رویکرد فردگرایانه داشتند، ولی این تفسیر به مقولاتی همچون زندگی اجتماعی، سنتهای تاریخی، حرکت جامعه و ویژگیهای اجتماع توجه ویژه نشان داده است. همچنین میتوان گفت این تفسیر، تفسیر عصری است و به نیازهای دوران معاصر و نسل جوان توجه دارد و به بسیاری از شبهات امروز پاسخ میدهد. این تفسیر با زبان مخاطب امروزی سخن میگوید. نثر آن هرچند عربی است که بعدها ترجمه شده، اما انسان را مخاطب قرار داده، اما تلاش کرده دغدغههای انسان معاصر را بشناسد و به آن پاسخ بدهد.
💫این تفسیر یک نگاه تقریبی نیز دارد. خیلی از تفاسیر گذشته یا براساس حمایت از اعتقادات اهل سنت یا دفاع از اعتقادات شیعه و به تعبیری با رویکرد کلامی تدوین شدهاند. اما این کتاب، ضمن نگاه محوری به مکتب اهلبیت (ع)، هوشمندانه به جنبههای تقریبی هم توجه داشته است. نگاه علامه طباطبایی در «تفسیر المیزان» نگاه یک عالم اسلامی است و نه یک عالم شیعه. البته مفهوم این کلام این نیست که پیش ذهنیتهای شیعی نداشته باشد که هر تفسیری از جایگاه و موضع فکری خود سخن میگوید.
🔸از سه جهت میتوان درباره یک تفسیر قرآن صحبت کرد؛ مبانی تفسیری، روش تفسیری و رویکرد و جهتگیری تفسیری. «تفسیر المیزان» از هر سه جهت بهطور مستقیم و غیرمستقیم در تفاسیر بعد از خود تأثیرگذار بوده است. ازجمله تفاسیر معاصر که از تفسیر علامه طباطبایی تأثیر زیادی پذیرفته میتوان به تفسیر 20 جلدی «راهنما» اثر آیتالله هاشمی رفسنجانی اشاره کرد. تفسیر «نور» حجتالاسلام محسن قرائتی نیز هم از لحاظ روش و هم رویکرد از «تفسیر المیزان» تأثیر گرفته است. این تفسیر همچنین بر تفاسیری همچون «مواهب الرحمان» آیتالله سبزواری نیز تأثیرگذار بوده است.
💫در دوره معاصر، حدود 16 تفسیر براساس یا با الگوبرداری از «تفسیر المیزان» نوشته شده است. کمتر تفسیری از میان تفاسیر معاصر با این قوت و قدرت علمی وجود دارد که تأثیرگذار بوده و از تفسیر علامه طباطبایی تأثیر نپذیرفته باشد.
https://eitaa.com/majmaqomh
#اطلاعرسانی
#رویداد_علمی
✔️سلسله نشست های فرهنگی اجتماعی
توسعه به مثابه یک مسئله مستحدثه :
🟣 الزامات معرفت شناختی و ملاحظات اقتصاد سیاسی
👤سخنران :
دکتر فرشاد مومنی
( استاد تمام دانشگاه علامه طباطبایی)
⏰زمان:
دوشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۳ ، ساعت ۱۸:۱۵
🏢مکان:
قم _خیابان صفائیه کوچه ۳۹ پلاک ۳۹
"مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه"
🌐https://eitaa.com/majmaqomh
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
#اطلاعرسانی #رویداد_علمی ✔️سلسله نشست های فرهنگی اجتماعی توسعه به مثابه یک مسئله مستحدثه : 🟣 الز
#نشست_علمی
#گزارش_کوتاه
⚡️مواجهه بی کیفیت با پدیده توسعه بیشتر از همه به دینداری جامعه خدشه وارد می کند و ما را دچار پدیده دین گریزی خواهد کرد
🔰دوشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۳، دکتر فرشاد مومنی در مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم به بررسی مفهوم توسعه به عنوان یک امر مستحدث پرداخت و بر لزوم بازگشت به مسائل بنیادین در مواجهه با بحرانهای کنونی تأکید کرد
🏷دکتر مومنی در این سخنرانی با اشاره به وضعیت کنونی جامعه، گفت: در هنگامه بحران راه برون رفت از مشکلات بازگشت به مسائل بنیادین است.جامعه ما یک جامعه اکنونزده است یعنی از گذشته خود بریده است و نسبت خود را با آینده تعیین نکرده است. این ویژگی از اقتضائات نظامهای رانتی است. توسعه یکی از مهمترین مباحثی است که باید در یک جامعه دیندار نسبت آن با مسئله دینداری تعیین شود. چنانچه به گفته شهید مطهری تا وقتی فقها درگی دست از سرمایهداری پیدا نکنند، قادر به فهم مسائل زمانه نخواهند بود.
وی اشاره کرد تا زمانی که ما فهمی متناسب از مقتضیات زمانه پیدا نکنیم، طبعا دچار انحطاط خواهیم شد؛ مسئلهای که اسلامشناسان قرن ۲۰ هم بر آن تاکید کردهاند. در ادبیات این پژوهشگران بر این نکته تاکید شده است که اگر مدعیان دین خاتم عملکردی متناسب با مقتضیات زمانه نداشته باشند، عملکرد آنها تناسبی با خاتمیت نخواهد داشت. رفتار متناسب با مقتضیات روز رفتاری اسلام گرایانه خواهد بود.
🏷 این استاد دانشگاه گفت: توسعه اقتضای زمانه است، مسئلهای دلبخواهانه نیست که آن را کنار بگذاریم و به عبارتی الزام قطعی است و انحطاط در ارتباط با آن معنا پیدا میکند. در مواجهه با تحولات زمانه ما متاسفانه درگیر مباحث لفظی شدهایم؛ چون نمیخواهیم از لفظ توسعه که در عرف بینالملل بکار برده میشود استفاده کنیم، از واژه پیشرفت به جای توسعه استفاده کردهایم درحالی که این لفظ بسیاری ایدئولوژیک تر از واژه توسعه است. در داستان بیداری عربی هم این مسئله درگیری با الفاظ پیدا شد که از واژه بهار عربی سخن بگوییم یا بیداری در حالی که همان بحران های موجود در کشورهای عربی را ما هم داشتیم.
🏷 این کارشناس اقتصادی اظهار کرد : ما برای غلبه بر انحطاطی که درگیر آن هستیم باید توسعه را به عنوان یک مسئله مستحدث (نوظهور) بپذیریم. در توسعه ما با پدیده متحول شدن رابطه انسان با زمان روبرو هستیم. این عصر، عصر شتاب تاریخ نامگذاری شده است و اقتضائاتی دارد که اگر آن را درک نکنیم دچار حیرتزدگی در مواجهه با تغییرات پرشتاب خواهیم شد و به اعوجاج خواهیم رسید و شکستهای پی در پی بخوریم که این مسئله طبیعتا بحران های هویتی در پی خواهد داشت.
🏷دکتر مومنی همچنین اصلی ترین مانع در برابر شتاب تاریخ که ما گرفتار آن هستیم، را رشد ناپایدار و گسسته دانست. از نظر وی رشد ناپایدار باعث میشود به قهقرا برویم. ما در ایران سه جنبش در برابر اقتضائات زمانه داشتهایم انقلاب مشروطه، جنبش ملی شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامی. در هر کدام از این جنبش ما در ابتدا یک رشد سریع در درک اقتضائات داشتیم ولی به دلیل مانع تراشی ها این رشدها پایدار نماند و منجر به ایجاد وضعیت بحران دوران گذار شدیم نه در گذشته ماندیم و نه به وضعیت پایدار جدید منتقل شدیم. به عنوان مثال ما در دوران مصدق یک رشد عجیب در توسعه بدون نفت داشتیم که در تاریخ ایران تکرار نشده است.
🏷این استاد دانشگاه همچنین تأکید کرد
یکی دیگر از مانع توسعه و درک اقتضائات زمانه تصلبات دیندارانه است. در هر سه جنبش ایران در دوران معاصر ما با این تصلبات مواجه بوده ایم که منجر به رشد گسسته شده است. ما در ایران با بنیانهای اندیشهای شبه داعشی مواجه هستیم که به هیچ وجه با توسعه و اقتضائات زمانه همراه نیست و دائما در برابر اندیشه های توسعه طلب موضعگیری می کند.
🏷 وی افزود، در برابر این اندیشههای متصلب، می توان از اندیشه های افرادی چون ملک المتکلمین در زمان مشروطه و دکتر مصدق در جنبش ملی شدن نفت و شهید بهشتی و شهید مطهری در انقلاب اسلامی نام برد که درکی روشن بینانه از تحولات زمانه داشتند.
🏷این کارشناس اقتصادی در ادامه خاطرنشان کرد: ما در مواجهه با تمایزات فرهنگی نباید از ابزار داغ و درفش استفاده کنیم، که هرچقدر فشار بر طرف متمایز وارد کنید بیشتر باید متحمل تهاجم شوید. این در حالی است که در برخورد با تمایزات فرهنگی بهترین راه، گفتگو و تعامل است. نکته نهایی اینکه عدم درک اقتضائات زمانه و از جمله توسعه و عقب ماندگی باعث ایجاد وابستگی ذلت بار و مستعمرگی خواهد شد همان گونه که امروزه ما در چنین وضعیتی دچار وابستگی به کشورهایی مانند چین و روسیه شده ایم. در نهایت اینکه مواجهه بی کیفیت با پدیده توسعه بیشتر از همه به دینداری جامعه خدشه وارد می کند و ما را دچار پدیده دین گریزی خواهد کرد.
🌐https://eitaa.com/majmaqomh
#یادداشت
🟣رژیمهای حقیقت و خوانش دینی از وضعیت زن
✍#نفیسه_مرادی
🔸فوکو به عنوان یک اندیشمند پست مدرن، به «رژیمهای حقیقت» در مقابل وجود «حقیقت واحد» اعتقاد دارد. او بیان میکند که در هر اپیستمهای حقیقتی سر بر میآورد که لزوما در اپیستمه دیگر به عنوان حقیقت شناخته نمیشود و با حقیقتی دیگر جایگزین میشود. لذا بشر با حقیقت واحدی روبرو نیست، بلکه با «رژیمهای حقیقت» مواجه است که بر اساس شرایط زمینه و زمانه خویش یکی از آنها را به عنوان «حقیقت» میپذیرد.
🔸اما در مطالعات اسلامی اعتقاد بر این است که «حقیقت» واحدی وجود دارد، و تلاش مفسران و عالمان در راستای رسیدن بدان است. لذا در این مسیر، فهمهای متفاوتی از تراث دینی شکل گرفته که منجر به شکلگیری گفتمانهای حقیقتنمایی شده که حتی ممکن است، با یکدیگر در تضاد باشند یا یکدیگر را طرد کنند.
🔸خوانش دینی از وضعیت زنان در ابعاد گوناگون فردی، خانوادگی، اجتماعی منجر به ظهور فهمهای متعدد از تراث دینی و شکلگیری گفتمانهای گوناگون شده است. به طوری که از گفتمان «ستر حداکثری» با تاکید بر خانهنشینی و پوشش صورت و دستها تا گفتمان «حضور اجتماعی حداکثری» مبتنی بر تصدی مناصب عمومی و عدم وجوب پوشش موی سر، در گفتمان درون دینی را شامل میشود که تماما مستند به آیات و روایات هستند.
🔸اینکه کدام فهم از تراث دینی همان «حقیقت» مد نظر اسلام است، مشخص نیست. چرا که در عصر غیبت امام معصوم، راهی برای اثبات آن وجود ندارد. اما ظرفیت تراث دینی برای بروز فهمهای متفاوت از آن، گفتمان دینی را با «رژیمهای حقیقتی» روبهرو کرده، که بسته به زمینه و زمانههای مختلف و اینکه کدام فهم دینی بتواند مقبولیت سیاسی یابد و مورد توجه مناسبات قدرت قرار گیرد، همان به عنوان «حقیقت» به گفتمان رایج جامعه بدل میگردد.
🔸به عنوان نمونه مشروطیت و انقلاب اسلامی دو اپیستمهای هستند که در اولی گفتمان «عدم شایستگی زنان» به پشتوانه آیت الله مدرس، مانع حضور زنان در انتخابات میشود. اما در اپیستمه دومی، گفتمان «زن انقلابی» با حمایت امام خمینی بستر ورود زنان به عرصههای مختلف اجتماعی را فراهم مینماید.
🔸در اپیستمه مشروطیت «حقیقت» این است که زنان به دلیل نقصان عقلی و تحت قیمومیت مردان بودن، توانایی و شایستگی انتخاب کردن/شدن ندارند، اما در اپیستمه انقلاب «حقیقت» این میشود که زنان شایستگی، توانمندی و قدرت درک و تحليل مسائل را دارا هستند، که با حفظ حجاب مبتنی بر خوانشی انقلابی از آیات و روایات حجاب، میتوانند در عرصههای مختلف اجتماعی - سیاسی حضور فعال داشته باشند.
🔸ظهور گفتمان «زن انقلابی» به عنوان فهمی صحیح از تراث دینی، «حقیقتی» است که در مقابل «حقیقت» اپیستمه مشروطیت قرار میگیرد و آن را رد میکند.
🔸حاصل سخن آنکه برای اپیستمههای آتی، میتوان انتظار ظهور فهمهای دیگری از تراث دینی را داشت که به عنوان «حقیقت» به جامعه عرضه و از سوی مردم پذیرفته شود که طرد کننده «حقیقت» امروزی باشد و این فهمهای متعدد در قالب حرکت «رژیمهای حقیقت» در بستر تاریخ تا اپیستمه ظهور منجی و ارائه «حقیقت» واحد از سوی ایشان ادامه خواهد داشت.
🌐https://eitaa.com/majmaqomh
#کتاب_امروز
📙عنوان: هنر داستانی در قرآن کریم
📝نویسنده:محمداحمد خلف الله
📍مترجم: محسن آرمین
🏷یکی از ویژگیهای کتب آسمانی وجود حکایتها و داستانهای مختلف در آنها است که باعث میشود فراگیری مفاهیم آن برای افراد بسیار دلچسب شود. اما نوع استفاده از روایات و داستانها در هر یک از کتب آسمانی متفاوت است.
🏷دکتر محمد احمد خلف الله ویژگیهای داستانی قرآن کریم را مورد بررسی ساختاری قرار داده و تفاوتهای بنیادی بین داستانهای قرآنی و دیگر کتب آسمانی پیدا کرده است. کتاب «هنر داستانی در قرآن کریم» به ویژگیهای منحصربهفرد روایت اشاره میکند و در چهار فصل مشتمل بر: معانی تاریخی، اجتماعی، اخلاقی. دینی؛ هنر و ادبیات در داستان قرآنی؛ مصادر قصههای قرآنی و روحیات رسول و قصهی قرآنی به شرح کامل داستانهای قرآنی میپردازد.
🏷بهطورکلی نویسنده در این اثر عنوان میکند که تفاوت عمدهی داستانهای قرآنی حذف ویژگیهای اصلی تاریخی مکان و زمان است. محمد احمد خلف الله معتقد است اشتباه عمدهای که مفسران در مواجهه با داستانهای قرآنی مرتکب شدهاند توجه به ساختار تاریخی داستانها است؛ حال آن که در قرآن داستانها تاکید بر موارد مهمتری دارند که با شرح و تفسیر این عوامل ویژگیهای خارج از مکان و زمان روایات برای همه قابلدرک میشود و از این طرق تأثیرگذاری داستانها بر عقل و قلب مخاطب دوچندان میشود.
🏷نویسنده معتقد است کتب دیگر آسمانی عموما یک روایت داستانی کلی را شرح میدهند و این روایات با جزئیات بسیار و شرح و بست کامل تاریخی ارائه شده است. ولی در قرآن روایات قبلی خیلی خلاصه و تلخیص شده ارائه شدهاند تا جایی که باعث تعجب مسیحیان و یهودیان شده است. برخی از داستانهای قرآن تنها چند آیه هستند و بهصورت گذرا مورد اشاره قرار گرفتهاند حالآنکه در کتب دیگر شاهد چنین وضعیتی نیستیم.
🏷دکتر محمد احمد خلف الله که بهعنوان پژوهشگر و نویسندهای نوگرا در جهان عرب شناخته میشود پیشازاین به موضوع هنر روایی در قرآن پرداخته است که این اثر هم مانند هنر داستانی در قرآن کریم، باعث بحث و گفتگوهای بسیار بین مفسرین و اصحاب اندیشه شده است.
🔸چاپ نخست این کتاب در سال ۱۴۰۲ در ۴۹۹ صفحه توسط نشر نی روانه بازار کتاب شده است.
https://eitaa.com/majmaqomh
🔰 قرآن و فیزیک کوانتوم
✍#مهراب_صادقنیا
🔖 به تازهگی یکی از استادان حوزه و دانشگاه گفتهاند که "فیزیک کوانتوم دقیقا منطبق بر آیات قرآن است." فرض میکنیم که ایشان فیزیک کوانتوم را میشناسند و نیز آیات قرآن را هم میفهمند و نتیجهی درستی گرفتهاند. خُب الان چه بکنیم؟ برای فیزیک کوانتوم کف بزنیم یا برای قرآن؟ اگر چندی بعد این فیزیک زیر سوال رفت چه بکنیم؟ آنوقت قرآن با فیزیک جدید سازگار نخواهد بود و با یک فیزیک زیر سوالرفته سازگار است.اساسا چه نیازی هست که زور بزنیم و قرآن را با فیزیک و شیمی و نجوم همنوا بکنیم؟ چه تاثیری در دینداری مردم دارد؟
🔖مروری بر تاریخ سکولاریزم نشان میدهد که هر چند در آغاز دوران مدرن، ساینتیستها (اندیشمندان علوم تجربی) پیشرانهای سکولاریزم بودند و روحانیها مخالفان جدی آن؛ ولی کم کم روحانیها با ادبیات علوم تجربی آشناتر و خویشتر شدند. رفته رفته، آنها نه تنها مانعی برای سکولاریزم به حساب نمیآمدند، بلکه جای ساینتیستها را گرفته و پیشبرندگان سکولاریزم شدند. حکایت هاروی کاکس، گوگارتن، بولتمان، بونهافر، و دیگر الاهیاتدانهای مسیحی در این زمینه خواندنی است. در دنیای اسلام نیز ماجرا تا اندازهای چنین است. از سِر سید احمدخان هندی بگیرید تا بازرگان و نوپاهایی که این طرف و آن طرف، شعار تفسیر علمی قرآن را سر میدهند.
🔖 اینها ممکن است به سکولاریزم فحش بدهند و حتی رقیبان خود را با این لقب گرفتار خشونت نمادین کرده و از میدان به در کنند؛ ولی کارشان ترویج سکولاریزم است حتی اگر تسبیح بهدست باشند و در مراکز حوزوی تدریس کنند. کاری که این افراد به نام تفسیر علمی قرآن انجام میدهند، به زبان ساده، عبارت است از تبدیل تبیینهای وحیانی به تبیینهای تجربی. آنها اگر در کارشان موفق شوند و پرت و پلا نگویند، معرفت دینی را به معرفت تجربی تبدیل کردهاند. یعنی معرفت را سکولار کردهاند. من اگر مسیولیتی میداشتم و به جای کسانی بودم که وقتی اسم سکولاریزم میآید اوقاتشان تلخ میشود؛ حتما به جای دعوا با دانشگاهیان و ساینتیستها، با کسانی دست به یقه میشدم که جسته و گریخته چیزی در بارهی علم شنیدهاند و حالا دارند معرفت دینی را با معرفتهای تجربی رنگ و لعاب میدهند. مارادونا را ول کنید، غضنفرها را بچسبید!
#سکولاریزم_معرفتی
#ساینتیست
#روحانی_های_دانشگاهی
#تفسیر_علمی
@sadeghniamehrab
🌐https://eitaa.com/majmaqomh
⚡️موتورسواری زنان ممنوعیت شرعی ندارد
⚡️فرقی نمیکند زن، ترک موتور بنشیند یا راکب موتور سیکلت باشد
✔️سید محمدمهدی رفیعپور مدرس فقه و اصول در حوزه علمیه قم🔻
🔹موتورسواری برای بانوان همانند بسیاری دیگر از موارد حضور اجتماعی آنها جایز است به شرطی که رعایت حجاب و هنجارهای مربوط به پوشش را مراعات کنند؛ بنابراین با رعایت حجاب شرعی موتورسواری بانوان اشکالی ندارد و منع شرعی ندارد.
🔹مهمترین ادله جواز موتورسواری بانوان دو دلیل است؛ دلیل اول این است که اصل در هر کاری جواز است مگر اینکه منعش ثابت شود. در مورد موتورسواری ما منع شرعی نداریم و اگر منعی باشد به جهت عدم رعایت حجاب و رفتارهای تحریکآمیز در جامعه است؛ بنابراین در صورتی که زن پوشیده باشد و با رعایت وقار و عفاف موتورسواری کند، این کار مطابق با اصل است و منع شرعی ندارد.
🔹دلیل دوم سیرهای است که نشان میدهد در طول تاریخ اسلام، زنها هم همانند مردها سوار اسب و شتر و الاغ میشدند. البته گزارشهایی در تاریخ نقل شده است که زنها سوار بر محمل میشدند یعنی داخل اتاقکی که روی شتر قرار میگرفته میرفتند. این مطلب درست است ولی کلیت نداشته، چون زنها فقط سوار شتر نمیشدند، بلکه سوار اسب و الاغ هم میشدند و حمل و نقل عمومی در آن زمان با همین حیوانات بوده و زنان مذهبی و مؤمنه هم با پوشش و حجاب سوار میشدند و برای رسیدن به مقصد از آن استفاده میکردند. البته خانمهای ثروتمند و اشراف معمولاً با شتر تردد میکردند و در محمل مینشستند و احترام و جایگاه خاص خود را داشتند ولی در میان عموم مردم همه نوع رفت وآمد متداول بوده است؛ لذا ما میبینیم سوار شدن خانمها ترک موتور در این چند ده سال اخیر همواره مرسوم بوده و هست و مراجع بزرگ گذشته و همچنین مراجع کنونی غالباً به این کار اشکال نگرفتند.
🔹به نظر ما فرقی نمیکند زن، ترک موتور بنشیند یا راکب موتور سیکلت باشد. اگر از نظر پوشش و حجاب مشکل داشته باشد هر دو دارای اشکال است و اگر پوشش، صحیح و کامل باشد در هر دو صورت بدون اشکال است و منع شرعی وجود ندارد.
🔹فقه اجتماعی به این معنا نیست که زنها حذف شوند و فقط مردها در جامعه حضور داشته باشند بلکه معنای فقه اجتماعی این است که حکم هر مسئله را در متن اجتماع ببینیم. اجتماع هم از زنان و مردان تشکیل شده است و فقه میخواهد روابط مردان و زنان را با هم تنظیم کند. در اینجا هم به خاطر همین جنبه اجتماعی است که تاکید میکنیم زن باید با رعایت حجاب شرعی موتورسواری کند. قاعدتاً اگر زن بخواهد در منزل شخصی خودش موتورسواری کند نیازی به حجاب نیست ولی چون ما بر اساس فقه اجتماعی بحث میکنیم میگوییم باید حجاب را رعایت کند. پس در این مسئله فرقی میان فقه فردی و فقه اجتماعی وجود ندارد.
@namehayehawzavi
🌐https://eitaa.com/majmaqomh
#یادداشت
🟣بازتعريف سفرهاي استاني
📝#محمدرضا_يوسفي
🏷 سفرهای استانی از دولت نهم آغاز شد. با وجود داشتن برخی نكات مثبت، اين سفرها موجب افزايش تعهدات مالی دولت براي اجرای طرح های غيركارشناسی شده و با ملاحظه فقدان شفافيت در فرايند طرح ها از عوامل گسترش رانت و فساد محسوب شده و در نهایت رفتاری پوپوليستی محسوب شده كه موجب انحراف منابع شده است. علاوه بر بر اینها، چگونگی استقبال از رئيس جمهور نماد زير پاگذاردن كرامت انسانی مردم و تحقير آنان بود. به ياد آوريم زمانی كه مردم برای رساندن نامه های خود به رئيس جمهور و يا ديگر مقامات مرتبط چگونه به دنبال اتومبيل آنان می دويدند.
🏷 اولين سفر استاني رئيس جمهور در اول آذر به سيستان و بلوچستان رخ داد. پزشكيان در اين سفر نشان داد كه قصد دارد سفرهای استانی متفاوتی را رقم زند. وی هدف خود را برنامهریزی و تلاش برای رفع ناعدالتیها، تبعیضها و محرومیتها از چهره استان بيان كرد كه تحقق این امردرا با همكاری فعالان بومی امكان پذير دانست.
🏷 انتخاب اين استان محروم، از دو جهت اهميت داشت. اول گامی در جهت وفاق ملی و شعار ایران برای ايرانيان بود و دوم نيز در راستاي شعار «دولت بیصدایان» محسوب مي شد. استان سيستان و بلوچستان با وجود غنای منابع و برخورداری از موقعيت جغرافيایی مناسب از فقيرترين استانهای كشور است. البته شايد مطالبه كننده ترين استان محروم كشور در اين چند سال همين استان بوده كه اين سفر نيز پاسخی مثبت به اين مطالبه گری به حساب آید.
ديدار رئیسجمهور با سران طوایف استان و روحانيون شيعی و سنی نيز گامی مثبت در جهت «وفاق ملی» بود.
🏷 كاهش تعداد همراهان به يازده نفر نيز از جمله نكات مثبت بود. اميدوارم اين روند در دیگر سفرها به ویژه سفرهای خارجی نيز تكرار شود. و اين كاهش مختص استانهای محروم نباشد.
ديدار جداگانه با فعالان اقتصادی، فرهیختگان و نخبگان، فعالان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نيز جهت آشنايی با مسائل استان از منظر فعالان بومی استان ارزشمند بود.
🏷 در اين سفر، ۱۲۴ همت تخصیص اعتبار داده شد. از جمله ۳۴ همت برای پروژههای جديد اختصاص داده شد. اميدوارم اين سخن رئيس جمهور درست باشد كه در اين تخصيص ها با سازمان برنامه هماهنگی های لازم صورت گرفته است.
جهت توجه جناب رئيس جمهور لازم به ذكر است كه سفرهای استانی پيشين بستری فسادزا ايجاد كرده بود و لازم است تا اين زنجيره قطع شود. نتيجه آن ايجاد تعهدات بدون پشتوانه علمی ومالی، فزوني طرح های عمرانی نيمه تمام در كشور بوده است. بنا بر برخی گزارشها اکنون میانگین عمر طرحهای نیمهتمام کشور، 16 سال است که عدد بسیار بالایی است و نشان از اتلاف منابع دارد. این امر به ویژه در دوران تحریم و ضرورت مدیریت کارآمد منابع محدود از اهمیت بیشتری برخوردار است.
🏷 لازم به ذكر است كه در گزارش اخير دیوان محاسبات کشور ، کسری بودجه دولت در سال۱۴۰۱ برابر با ۴۳۷ همت و در سال۱۴۰۲ برابر با ۵۹۳ همت بوده است. دولت برای پوشش دادن کسری بودجه خود در سال۱۴۰۲ بیش از دوبرابر سقف قانونی به انتشار اوراق مالی و ایجاد بدهی پرداخته است. همچنين بودجه تخصيصي به توزیع عادلانه، رفع تبعیض و ارتقای سطح مناطق محروم حدود ۴همت کمتر از قانون بوده است( دنياي اقتصاد، 30 / 8 / 1403). این امر بدین معناست كه شعار دولت محرومان در عمل به ضد خود تبديل شده بود. اكنون در نتيجه فروش بالاي اين اوراق، در لایحه بودجه سال 1404، تنها 500 همت فروش اوراق به پرداخت اوراق سررسیدشده و بهره آنان اختصاص یافته است. بر اساس دادههای این لایحه، کسری تراز عملیاتی بالغ بر 1850 همت بوده و کسری واقعی حداقل 300 همت برآورد می شود. از این جهت انتظار این است که در لایحه بودجه 1404 به این انحراف و بستر رانت و فساد توجه شود.
در اين سفر ذكر شده است كه بانكها متعهد به اختصاص 20 همت به پروژههای استانی و نهادهای اقتصادی كه احتمالا منظور نهادهاي اقتصادي عمومي غيردولتي است نيز ۷۰ همت تعهد سرمایهگذاری براي سال جاري و آينده داشته اند. متعهد كردن بانكها خارج از منطق بانكداری است كه بارها توسط دولتها بر بانكها تحميل شده است و به زيان سپرده گذاران است و دولت چنين حقي را ندارد. از اين رو در روند آينده با توجه به اينكه دولت چهاردهم خود را دولت حق و عدل می شمارد، جا دارد نسبت به حقوق سپرد گذاران توجه داشته باشد.
🏷 در نهايت همكاری نهادهای مالی زیر نظر رهبری با دولت در جهت تحقق طرح های تایید شده را باید گامی مثبت در مسیر وفاق به حساب آورد.
https://eitaa.com/majmaqomh
#یادداشت
🟣از سپهسالار تا محمدجواد ظریف
📝#رضا_احمدی
🏷مسیر توسعه در ایران از کویر و سنگلاخ می گذرد. یکی از نام آوران توسعه خواه ایران میرزا حسین خان سپهسالار بود که گامهای بلندی در راه سربلندی میهن برداشت. میرزا حسین خان در جوانی برای ادامه ی تحصیلات به اروپا رفت. پس از بازگشت به استخدام وزارت خارجه درآمد. امیرکبیر وی را به کارپردازی هند اعزام نمود. او پس از سه سال به ایران بازگشت، و بار دیگر با سمت «جنرال قنسولی» عازم ماموریت به تفلیس در روسیه شد وسپس وزیر مختار ایران در استامبول منصوب گردید. بیست سال در مأموریتهای دیپلماتیک بود. در سال ۱۲۴۹ ش، ناصرالدین شاه به عتبات رفت، او با میرزا حسین خان آشنا شد و مورد توجه شاه قرار گرفت و به ایران فراخوانده شد و ابتدا به «وزارت عدلیه» رسید.
🏷سپهسالار از این فرصت استفاده و اصلاحات قضایی را آغاز کرد، او به کمک مستشار الدوله و دیگر اندیشمندان، آئین دادرسی نظام قضایی کشور را تدوین و محاکم را به عرف و شرع تقسیم کرد. او به دنبال ساختار قضایی مدرن و مستقل از قدرت بود برای جلوگیری از ظلم و تعدي که به اقلیتهای مذهبی می شد، مقرر گردید کلیه ی دعاوي مربوط به اقلیتهاي مذهبی صرفاً توسط دیوانخانه ی عدالت مرکزي، بررسی شود.
🏷صدر اعظم جهان دیده
در آبان ۱۲۵۰ ش، به صدرات اعظم منسوب شد. بیست سال حضور در خارج از کشور، آشنایی با دنیای جدید، فرصتی مناسب برای ارتباط با دنیا، بهره گیری از دانش و دستاوردهای علمی اروپا و رونق اقتصادی و اصلاحات در ایران بود. اصلاحات در ایران بدون تغییر اندیشه رأس هرم قدرت امکان پذیر نیست، سپهسالار تمرکز خود را بر شاه استوار کرد تا اندیشههای او را نسبت به دنیا عوض کند تا تغییر در ایران تحقق یابد. او ناصر الدین شاه را قانع کرد تا به اروپا مسافرت کند و شاه از کشورهای روسیه، آلمان، بلژیک، انگلستان، فرانسه، سوئیس، ایتالیا، اتریش و عثمانی دیدن کرد.
🏷رؤیاهای سپهسالار
او بدنبال این بود که شاه را با پیشرفتهای دنیا آشنا کند و گامهایی برای پیشرفت ایران برداشته شود. وضع اسفبار اقتصادی، اجتماعی و فقر باعث شده بود که عده زیادی از ایرانیان جلای وطن کرده و به روسیه، عثمانی و هندوستان مهاجرت کنند. اقتصاد معیشتی، فقدان سرمایه، ناامنی، فساد اقتصادی فقدان حقوق مالکیت باعث شده بود که کشور در روزمرگی در حرکت باشد.
سپهسالار می خواست، با جذب سرمایه ی خارجی، چرخ اقتصادی را به حرکت درآورد؛ بدین خاطر قرار داد رویتر را امضا کرد و میخواست خارجی ها را تشویق کند که در ایران سرمایه گذاری نمایند.او می خواست با دادن امتیازهایی سرمایه خارجی را برای آبادی ایران استفاده کند، راهآهن از دریای خزر تا خلیج فارس کشیده شود، در شهرها تراموای شهری ساخته شود، بانک به ایران بیاید و...معادن و جنگلها مورد بهره برداری قرار گیرد.
🏷مسیحی کردن ایران
روسیه مهمترین مخالف رشد و توسعه ایران بود. این کشور راضی نبود کشوری دیگر در ایران سرمایهگذاری کند. میرزا سعید خان از روسوفیلها قرار داد رویتر را بگونه ای ترجمه کرده بود، که علیه صدر اعظم جو تندی پدید آورد. در بازار شایع کردند، سپهسالار می خواهد ایران را مسیحی کند، یا به یکی از علما گفته بودند که مسیر راه آهن را یکراست از وسط شاه عبدالظیم میکشند تا این زیارتگاه را تخریب کنند. سید صالح عرب میرزا، حسین خان را کافر مهدور دم اعلام کرد. در فضای سنگین شاه ناچار شد سپهسالار را عزل نماید و آرزوهای ترقی ایران نقش بر آب گردید.
🏷ثروت های افسانه ای
در این روزها شاهد معرکه گیری علیه محمد جواد ظریف هستیم به این بهانه که پسر او تابعیت آمریکا را دارد و او باید از معاونت ریاست جمهوری برکنار شود این بهانه گیریها، شباهتهای زیادی با اتفاق تاریخی عصر قاجار دارد. محمد جواد ظریف در ایران نماد گفتگو و دیپلماسی فعال در ارتباط با جهان است. او نقش اصلی را در توافق، جامع هسته ای با غرب در سال ۲۰۱۵ داشت. مخالفین توافق با غرب، یا کاسبین تحریم ، که منافع کلان اقتصادی خود را در ستیز با غرب و ادامه تحریم ها می دانند و در سالهای اخیر به ثروت های افسانه ای دست پیدا کردند ظریف را خطر بزرگی برای منافع خود می بینند. روسوفیل ها، شخصیتهای ملی و ایرانخواه را در راستای منافع خود نمی دانند همان گونه که با سپهسالاری کردن، به ظریف حمله می کنند.
🏷نخبه کشی
موفقیت در ایران دشمنی باز تولید می کند -.یک سنت اجتماعی در تاریخ ایران وجود دارد که افراد توانا و متخصص و سالم و پاکدست و موفق و تاثیرگذار همیشه مورد حسادت و بدخواهی برخی گروههای اجتماعی قرار می گیرند.
https://eitaa.com/majmaqomh
✔️پاشنه آشیل تحلیل های اقتصاد ایران
📍#دكتر_محمدرضا_يوسفي- اقتصاددان
🔎از دیرباز جایگاه دو بخش خصوصی و دولتی در میان اقتصاددانان و اقتصاد مرسوم مورد بحث بوده است. در اقتصاد مرسوم، وظیفه دولت ایجاد امنیت، نظم، تضمین حقوق مالکیت و احترام به قواعد بازی و در یک کلام نظارت بر اقتصاد است. دولت تنها در صورت فقدان انگیره و یا ناتوانی بخش خصوصی و ملاحظات امنیتی می تواند به تصدی گری بپردازد. براین اساس هر گاه دولتها بیش از محدوده های یادشده به تصدیگری می پردازند، انتقاد اقتصاددانان معتقد به بازار را به دنبال دارد.
🖇در قانون اساسی ایران بر خلاف دیدگاه فوق و با منطقی متفاوت، اقتصاد را به سه بخش بخش دولتی، تعاونی و خصوصی تقسیم کرده است. بر اساس نگاه قانون اساسی، بخش دولتی بخش غالب و بخش خصوصی در رتبه سوم قرار دارد. این امر از ابتدا مورد انتقاد معتقدین به اقتصاد بازار قرار داشت. گرچه در دهه اول پس از انقلاب، اهتمام ویژه ای به بخش تعاونی شد ولی در عمل برخلاف انتظار؛ بخش تعاونی با مشکلات اساسی مواجه شد و وزارتخانه ای که با همین نام تاسیس شده بود هم به مانند بخش تعاونی به محاق رفت.
📉 در دهه 1370 طرفداران اقتصاد بازار سکان اقتصاد ایران را در دست گرفتند. در همان دوره، واگذاری ها در کشور جدی گرفته شد. با تمسک به ذیل اصل 44، واگذاری ها وارد مرحله جدیدی شد. به ظاهر ایران در جهت حاکمیت اقتصاد بازار و بازگشت دولت به وظایف اصلی گام بر می داشت. زیرا بخش دولتی را ناکارآمد و دچار فساد می دانستند. اکنون نیز بیشترین حملات به اقتصاد دولتی میشود در حالیکه نگاه به تجربه و دیدن واقعیت های عینی ما را به تحلیلی متفاوت می رساند.
✂️ نکته مهم این است که امروز واقعیت اقتصاد ایران خبر از بخش دیگری تحت عنوان بخش عمومی غیر دولتی می دهد. این بخش بسیار بزرگ بوده و هر روز نیز بزرگتر می شود به گونه ای که بخش خصوصی و دولت بدون مشارکت با این بخش هیچ طرح بزرگی را نمی توانند اجرا کنند. شرکت های بزرگ بورسی و مهمترین پروژه های کشور در دست این بخش است. دولت به دلیل فقدان توان مالی در موارد متعددی با این بخش قرارداد می بندد. دامنه فعالیت این بخش بسیار گسترده بوده و تقرببا همه فعالیتهای اقتصادی را پوشش می دهد. بنابراین اقتصاد ایران دارای بخش چهارمی بسیار بزرگ است.
با وجود بزرگی و نقش آفرینی این بخش اما کمتر محققان اقتصادی به آن می پردازند در حالی که درک درست اقتصاد ایران، وابسته به فهم چگونگی کارکرد، دامنه فعالیت، وضعیت صورتهای مالی این بنگاه هاست.
🗂با این همه، اطلاعات کافی از این بخش در دست نیست. این بخش به لحاظ قانونی تعریف و جایگاه شفافی ندارد. تعداد بنگاه های آن روشن نیست. چگونگی نهاد ناظر بر عملکرد و صورتهای مالی مشخص نیست. چگونگی انتخاب طرح ها و آمایش آنها، نقدینگی در گردش، ارزشگذاری آنها روشن نیست. دامنه فعالیت اقتصادی این بخش، همه عرصه ها اعم از. صادرات، واردات، صنعت، خدمات، نفت، فولاد، پتروشیمی، بانک،، بیمه، بورس و ... را در بر می گیرد.
با این حجم گسترده از توان اقتصادی و مالی، هیچ دولتی نمی تواند بر آنان نظارت کند و همه سیاست های اقتصادی بدون جلب نظر آنان موفق. نخواهند شد. با این وجود اقتصاددانان طرفدار اقتصاد بازار تمامی انتقادات خود را معطوف به اقتصاد دولتی می کنند.
🖇 ماهیت این بخش با بخش دولتی و خصوصی کاملا متفاوت است. تحلیل درست امروز اقتصاد ایران بدون توجه به جایگاه بخش چهارم، چگونگی و چرایی رشدداین بخش، کارکرد، اقتصاد سیاسی، گستردگی، تشابه ها و تفاوتها با بخش خصوصی و دولتی، ارتباط این بخش با نفوذ در عرصه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایران ممکن نیست.
🔎نمی توان چشمها را بر این بخش بست و دم از ناترازی بودجه دولت، بانکها، اعمال سیاست های ارزی، پولی و مالی زد. یکی از دلایل شکست توصیه ها ندیدن این واقعیت است.
@yousefimohamadreza
🌐https://eitaa.com/majmaqomh
⚡️ حقوق بشری که ما ارائه میکنیم، نباید فقط برای خودمان باشد
⚡️ ما در مجامع جهانی حقوق بشر حضوری نداریم که بخواهیم بر آنان اثر داشته باشیم
🔰رویکردهای فقهی کشورهای اسلامی در مجامع بینالمللی به مباحث حقوق بشری
🎙#محمد_حسن_ضیاییفر
🏷 در مجامع بینالمللی حقوقبشر، برخی از آنچه بهعنوان رویکردهای فقهی اسلامی، ظهور و بروز پیدا میکند، ایجابی و برخیها واکنشی است. متن برخی از قطعنامههایی که تصویب شده، با نظر مجمع فقهی سازمان همکاری اسلامی هم مخالف در میآید. میخواهم بگویم که حجم اسناد و گزارشهای متعدد، بسیار است و کشورهای اسلامی چون واقعیتش این است که مثل آن جریان غالب، مراکز فکری و علمیشان درگیر موضوعات نشدهاند، اصلا نمیتوانند آنها را رصد هم بکنند چه رسد به اینکه حضوری فعال در این عرصهها داشته باشند. بنابر این، عمده رویکردها واکنشی است.
وقتی که همین نظر مجمع فقه اسلامی را –که همه فقهای کشورهای اسلامی در آن حضور داشتهاند نظر دادهاند- خواسته باشید با همین قطعنامهای که چند روز پیش در مجمع عمومی با اجماع آراء و بدون رأگیری، تصویب شده، مقایسه کنید، میبینید که چالش دارد و با هم نمیخواند؛ یعنی اگر کسی آن را ببیند، میگوید که کشورهای اسلامی در زمینه این مصوبه، چه جوابی میخواهند بدهند.
🏷حقوق بشری که ما ارائه میکنیم، نباید فقط برای خودمان باشد بلکه باید برای عموم مردم جهان باشد؛ چون اسلام دینی است که برای همه انسانهاست. مگر ما نمیگوییم جاودانی و جهانشمول است؟ اگر چنین است، نمیتوانیم فقط چیزهایی بگوییم که در نهایت، یک بخش از مردم خودمان بپذیرند و نتیجهاش این شود که فقط بخشی از شیعیان را توانستهایم مجاب کنیم اما بخش دیگرشان متقاعد نشدهاند و اهل سنت و غیرمسلمانان هم اقناع نشدهاند. اگر چنین باشد، ما در مجامع جهانی حقوق بشر، حضوری نداریم که بخواهیم بر آنان اثر داشته باشیم.
🏷 در سطح گزارشهایی که گزارشگران حقوقبشر تهیه میکنند یا در سطح سازمانهای غیردولتی مثل همان عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر، سالی حداقل 50-40 گزارش و سند در موضوعات مختلف ارائه میکنند که ناظر به کشورهای اسلامی است و حداقل در اینها 30 درصد بحثها فقهی است؛ بحثهایی است که یک حقوقدان منهای سواد فنی اسلامی نمیتواند جواب بدهد و ورود جدی داشته باشد؛ لذا اگر حقوقدان منهای مبانی اسلامی ورود کند، مجبور است که حرفهای آنها را تکرار کند.
🏷 بسیاری از کارهایی که درکشور ما راجع به کرامت، تولید میشود و بودجههای رسمی هم به آنها تعلق میگیرد، میگویند کرامت ارزشمند، همان کرامت اکتسابی و ارزشی است و آن، تعیین کننده حق و حقوق است. برخی از علمایی هم که مرحوم شدهاند، جزء بانیان طرح این صحبتها بودهاند. در مجموع، در قبال جهان امروز میتوانیم به چند شکل، عمل کنیم و به تعبیر مراکز راهبردی، سناریوهای احتمالی ما بیش از چند مورد نیست.
🏷یا باید یکسره، حرفهایی بزنیم که همه از ما بیزار میشوند و یکسره با ما درگیر باشند و بگویند که حرفهای شما کجا قابل عمل و پیادهسازی است؟ بعد هم شواهدی بیاورند که بچههای خود ما هم حرفهای ما را قبول ندارند و راه دیگری را طی میکنند. واقعا برخی از دوستان دارند همین راه را میروند و در کشورهای اسلامی، برخی همین روش را میپسندند و بعضاً از دل همین روش هم داعش و گروههای تکفیری زاده شدند؛ چون طرف، چشمانش را میبندد و میگوید الّا و لابد، همین درست است و من درست میفهمم؛ لذا نیاز به بررسی تحلیلی و عقلی هم ندارد و متون نقلی را هم من میفهمم. یک راه، این است که انقلاب اسلامی و حضرت امام از این، به دور بود و امام این راه را بهشکلهای مختلف –چه در نامههایی که به برخی از علما جواب دادند و چه در برخی از متنهایی که در قالب منشور نوشتند- بسیار نقد کردند.
🏷راه دیگر این است که مثل برخی دیگر از کارشناسان فقهی، دستها را بالا ببریم و تسلیم شویم. یعنی بگوییم هرچه شما میگویید، درست است و بهشکلهای مختلف، به جان یک سامانه علمی بیفتد که قرنها علما و اندیشمندان، رویش کار کردهاند و با اعتقادات دو میلیارد انسان، پیوند خورده است. لذا شوخی نیست که با آن بازی کنید. یک راه این است که بهشکلهای مختلف بگویند که این را باید کنار بگذاریم و آن هم بی دلیل است و سرانجام هم چیزی باقی نمیماند. برخی از دوستان را میبینید که این راه را میروند و البته در داخل کشور، تعدادشان کمتر است.
🌐https://eitaa.com/majmaqomh