🟣پس از هفتاد سال درب بر همان پاشنه می چرخد
✍#رضا_احمدی
🏷 دكتر مصدق رئیس دولت ملی در 23 فروردین 1331 شصت تَن از انديشمندان و دلسوزان كشور را به خانه خود دعوت كرد تا راهی برای رفع دشواریهای داخلی ايران كه از آغاز آن نزديك به ۱۵۰ سال میگذشت به دست دهند.
🏷 اوضاع سازمانی ما
نتیجه جلسات این اندیشمندان این بود:« ناکارآمدی دستگاه قضايی و ضعفهای اين دستگاه، در بوروكراسی پيچيده و پُر از تشريفات و كاغذبازی و نبود نظام اداری درست و نيز وجود تشكيلات متعدد غير ضروری و بعضاً متشابه، آموزش و پرورش نارکارآمد، نبود دستگاه بازرسی و شناخت و نيز تشويق و ترغيب كارشناسان و افراد ماهر وطن در هر رشته در بكار انداختن استعداد و خلاقيّت خود، نبود برنامه عمران و پيشرفت، نبود سرعت عمل در دستگاه بازرسی كل کشور، فعال نبودن دادستانی كل كشور، ضعف و نارسا بودن دستگاه جمع آوری مالياتها و نبود يك دستگاه اطلاعات ويژه كه به طور ناشناس مشكلات روزمره مردم را گزارش، بررسی و راه حل پيدا نماید.»
🏷 بحران ملی
به همت دکتر مصدق و آیت الله کاشانی و حمایت مردم در 29 اسفند 1329 صنعت نفت ملی شد. کارکنان انگلیسی اخراج و دولت انگلستان سفارتخانه خود را تعطیل کرد، ایران را تحریم و صنعت نفت را از صدور نفت محروم ساخت.
دکتر مصدق نخست وزیر شد. ایران مورد تحریم بی سابقه قرار گرفت، تورم افزایش یافت، پول ملی بی ارزش شد، اقتصاد و زندگی مردم زمین گیر گردید.
دولت انگلیس، آماده حمله نظامی، برای اشغال ایران و پس گرفتن تأسیسات نفتی گردید. میانجی های بدنبال آن بودند تا بین ایران و انگلیس میانجیگری نمایند و با مذاکر این مسأله را مدیریت نمایند.
در اثر تبلیغات کمونیستی و افراطیون مذهبی فضای جامعه ایران به گونه ای تند شده بود که کسی جرأت نداشت سخن از مذاکره و حل مسأله به میان آورد، هرکس سخن از مذاکره می زند متهم به خیانت می شد.
🏷تهدید و نفی مذاکره
دکتر مصدق می گفت: کاشانی، حتی ملاقات او با انگلیسی ها را خیانت دانسته ، و تهدید به قتل نموده بود چه رسد به مذاکره و پذیرفتن سهمی برای آن کشور، زیرا مذاکره برد برد است.
پاسخ آیتالله کاشانی به درخواست مذاکر این بود «هیچ ایرانی با عزت نفسی هرگز با سگهای انگلیسی ملاقات نمیکند و آمریکا با ارائه چنین پیشنهادی خود را به دشمن ایران تبدیل کرده است. اگر مصدق تسلیم شود، خونش مانند رزمآرا ریخته میشود.»
آیت الله کاشانی ریئس مجلس شورای ملی بود، موضع تند وی در برابر مصدق، سبب شد، نمایندگان دست نشانده دربار و جیره خوار انگلیس، دولت را تحت فشار قرار دهند. دولت متزلزل هرچه بیشتر ضعیف شود و با تلنگری سقوط کرد.
🏷نتیجه نفی مذاکره رئیس مجلس آیت الله کاشانی، توده ای ها و تندروهای مذهبی، شکست دمکراسی خواهی در ایران، سقوط دولت ملی دکتر مصدق و هدیه صنعت نفت ایران به کنسرسیوم آمریکایی اروپایی بود.
🌐https://eitaa.com/majmaqomh
🟣اگر شاه اصلاح طلب شود
✍#رضا_احمدی
🏷در24 فروردین 1268 ش سومین سفر ناصر الدین شاه قاجار به اروپا آغاز شد. او در این سفر مهمان رئیسجمهور فرانسه برای بازدید نمایشگاه بزرگ بینالمللی صنعتی و بازرگانی پاریس و همچنین "الکساندر سوم" امپراتور روسیه تزاری و سران چند کشور اروپا، ملکه انگلستان و "ویلم سوم" پادشاه هلند در آمستردام برای بازدید از تولیدات صنایع توپسازی آمستردام ، و دیدار با "سلطان عبدالحمید" پادشاه عثمانی، سفر کرد.
در سال 1369 در زندان ساحلی قم با طیف های مختلفی در بند ویژه بودم، در آن سال موفق شدم خاطرات سه جلدی ناصرالدین شاه را به اروپا مطالعه کنم. این کتاب موجب شد نگاه من نسبت شاهان قاجار تغییر دهد.
🏷آموزش تاریخ
آموزش رسمی درس تاریخ مدارس این بود؛ شاهان و اطرافیان آنها مشتی مردمانی خائن، متکبر، نادان، غارتگر، ظالم، مستبد، خون آشام، وطن فروش، نالایق و... که چیره خوار روس و انگلیس آمریکا هستند، می باشند. یعنی هر آنچه در گذشته بوده سیاه و تباهی است.
ناصرچهارمین شاه دودمان قاجار بود او توانست ۵۰ سال پادشاهی کند و خود را «صاحبقران» می نامید.
او در بین حاکمان ایران بیشترین آثار مکتوب و ادبی و هنری از خود به جا گذشته است. او طی سفرهای سه گانه که به اروپا داشت سه جلد روزانه منتشر کرده است. و همچنین در سفرنامه عتبات و سفرهای استانی که به شهر مختلف داشت، خاطرت روانه خود را یاداشت کرده است واطلاعات خوبی از آن دوره به یادگار گذشته است.
🏷آشنایی با غرب
میرزا حسین خان سپهسالار به صدرات ناصرالدین شاه رسید، سپهسالار بیست سال در کشورهای اروپایی در ماموریت بود. او دنیای جدید را می شناخت و معتقد بود ایران در صورتی ترقی خواهد کرد که شاه به خواهد، در حکومت ها مطلقه همه امور به اراده شخص است. ناصرالدینشاه در سال 1251 ش به پیشنهاد سپهسالار عازم سفر به اروپا شد. سپهسالار قصد داشت پیشرفت کشورهای اروپایی را به شاه نشان دهد و ضعف دو
لت ایران را در برابر آنان برای او آشکار سازد. پس باید شاه را آگاه ساخت و انگیزه ترقی را در او بوجود آورد تا او راه ترقی در پیش گیرد. بدین خاطر سپهسالار ناصرالدین شاه را علرغم ترس از علمای تهران، راضی کرد تا در راهی نو قدم بگذارد. اولین سفر شاه به اروپا در سال 1290 ق صورت گرفت.
در پایان سفر حکم تکفیر سپهسالار صادر شد و از صدارت عزل و برای مدتی از تهران فراری شد.
🏷 اگر شاه آگاه شود
ناصرالدین شاه نخستین پادشاه مسلمان بود که در رأس هیئتی عازم اروپای نوین شد. او طی سه سفر از اروپا دیدار نمود. وقتی که شاه در چند سفر به اروپا با دنیای جدید آشنا شد، ورود دستاوردهای تمدن غرب به ایران آزاد و استفاده از آن مباح گردید.
🏷 در عصر ناصری
بسیاری از اختراعات، ابداعات، خدمات و سازمانها و نهادهای که در اروپا رایج بود به ایران آوردند.
وسایلی چون دوربین عکاسی، تلگراف، ضرب سکه، چاپ اسکناس و تمبر، انتشار روزنامه، چراغ گازی، راهآهن، سازهای موسیقی غربی مانند پیانو و...
سازمان ثبت اسناد رسمی، بانک، موزه، پلیس، نیروی دریایی، سالن تئاتر، مدرسه (دخترانه و پسرانه) و دانشگاه (دارالفنون) و...
🌐https://eitaa.com/majmaqomh
🔻🔻🔻تمامیت خواهان رقیب را بر نمی تابند
📝📝📝#رضا_احمدی
🖊شاه عباس کبیر در سال 30 دی1007 ش در عباس آباد مازندران درگذشت. چون پسری نداشت، نوه او سام میرزا فرزند صفی میرزا که به فرمان شاه عباس کشته شده بود، از ناچاری به قدرت رسید، امپرتوری قدرتمند صفوی دچار بحران شد.
🖊 امام قلی خان
شاه صفی در شرایط سخت و ترسناک در حرمسرا بزرگ شده بود و از او شخصی متوهم، خشن و کینه توز ساخت. شاه صفی که پدرش قربانی خشم شاه عباس اول شده بود، همه کسانی که نشانی از شاه عباس داشتند، مورد خشم و بی مهریی شاه صفی بودند.
یکی از خاندان های مهم عصر شاه عباس خاندان امام قلی خان بود، او فرزند الله وردیخان سپهسالار بزرگ ارتش نوین ایران بود. پس از درگذشت او پسرش امامقلی خان سپهسالاری سپاه و استاندار فارس، جنوب کشور و کهکیلویه شد. برادر امام قلی خان، داوودخان نیز امیرالامرایی قراباغ و ریاست ایل قاجار بود.
قدرت و حشمت امام قلی خان در نزد شاه عباس کبیر هر روز بالاتر می رفت. چون او با تمام قدرت در انقیاد شاه قرار داشت.
🖊 شاه متوهم
در حکومت های تمامیت خواه هیچ قدرتی اصالت ندارد و باید از میان برود. تمامیت خواهان قدرتی غیر از خود به رسمیت نمی شناسند، شاه صفی نمی توانست نیروی هرچند مطیعی چون امام قلی خان را تحمل کند. مادر شاه، تیم جدیدی که به دربار راه یافته بودند، نسبت به نیروهای شاه قبل بدبین و اطمینان نداشتند. یکی از خاندانهای که شاه صفی نسبت به آن ها بدبین بود، خاندان امام قلی خان حاکم خطه جنوب است ولی بخاطر موقعیت و پیشینه آنها با احتیاط برخورد می کرد. شاه از قدرت و اسراری که او در سینه داشت، می ترسید.
شاه ابتدا به تصفیه شاهزادگان و خاندان سلطنتی پرداخت، نوادگان پسری، دختری، دامادها و عموی شاه را از میان برداشتند. پس از فراغ از کشتار شاهزادگان به سراغ متنفذین رفت.
🖊 عوامل بدبینی
1.ترس شاه صفی از موقعیت اما مقلی خان
2. نگرانی شاه صفی از حضور صفی قلی خان نزد امام قلی. با علاقه ای که شاه عباس اول به امام قلی خان داشت، روزی یکی از زنان حرمسرا را طلاق و به او بخشید. آن زن هنگامی که به خانهٔ امامقلی خان رفت آبستن بود و او پس از چند ماه وضع حمل کرد. آن فرزند متعلق به شاه بود، امام قلی این موضوع را با شاه در میان نگذشت، ولی اخبار آن در بعضی محافل منتشر شد. مادر شاه صفی از این موضوع آگاهی داشت و نگران بود. حضور این شاهزاده در خانه امام قلی خان تهدیدی بر علیه شاه صفی بود.
3. شورش داوود خان امیر الامرای قرباغ و برادرامام قلی خان موجب حساسیت بیشتر شاه و تحرکات گردید.
4. جناح ها جدید دربار امام قلی را رقیب خود می دانستند، بدین خاطر شاه صفی راتحریک می کردند.
حرمسرا و خواجگان مشاور شاه صفی بودند. مادرشاه نقش مهمی به عهده داشت. پس از حذف بزرگان عصر شاه عباس اول، نیروهای ضعیف و ناکارآمد جذب قدرت شدند تا جایگزین نیروهای قبلی شوند.
پس از میان بردن نیروهای کارآمد و نخبگان، کارها به افراد ضعیف و خواجگان سپرد شد که ناکارآمدی آن ها حکومت را تهدید می کرد.
شاه و اطرافیانش امام قلی خان را خطر بالقوه بریا خود می دانستند، که می خواهد صفی قلی میرزا را به قدرت برساند.
🖊کشتار خاندانی
پس از وفات شاه عباس اول دولت عثمانی از این فرصت استفاده کرد و به مرزهای ایران تاختند، در زمانی که شاه صفی مشغول دفع شورش های داخلی و خارجی بود، امام قلی خان را فراخواند، او پسرانش به همراه نیروهای کمکی به نزد شاه فرستاد، در ادامه امام قلی خان هم با نیروهای خود به قزوین آمد. شاه صفی از فرصت استفاده کرد و ابتدا پسران امام قلی به همراه صفی قلی میرزا کشت و سر آن ها را نزد مادرش فرستاد تا نگرانی او از جانب صفی قلی میرزا بر طرف شود.
امام قلی خان منتظر چنین روزهای بود، مأموران سرهای پسرانش را به منزل او بردند، او در حال نماز بود، نمازش را تمام کرد. سپس از نماز فاتح هرمز را درسال 1011 ش کشتند. برافتادن خاندان ا لله وردیخان از حوادث مهم زمامداری شاه صفی بود.
حذف نخبگان و نیروهای کارآمد از بدنه امپراتوری صفویه موجب ناکارآمدی دولت گردید. شورش ها در سراسر کشور فراگرفت. تجارت و بازرگانی دچار بحران گرید.
🌐https://eitaa.com/majmaqomh
🔰راه فرهنگی در پالایش سرهنگی
📝📝#رضا_احمدی
🔻توجه به زبان ملی
اسلام سال چهارده هجری وارد ایران شد، آخرین پادشاه ساسانی در سال 31 قمری در مرو کشته شد، حاکمان جدید مسلمان عرب در ایران به قدرت رسیدند. گرچه حکومت عرب های مسلمان در ایران سالیان دراز طول کشید، ایرانیان پس از یک دوره، مبهوتی و تحیّر، وارد قدرت شدند، اکثر مناصب علمی، فرهنگی و سیاسی دولت اسلامی بدست گرفتند. گرچه ایرانیان متخصص زبان عربی شدند، برای آن دستور زبان و لغتنامه نوشتد، ولی هیچگاه زبان خود را فرامش نکردند و ایرانیان تنها مردمی بود که اسلام را پذیرفتند ولی زبان عربی را نپذیرفتند.
🔻پالایش سرهنگی
شکوه و لطافت زبان فارسی، حاصل بهرهگیری از خردهفرهنگهای گوناگون جامعه ایران است. واژگان پارسی به تنهایی توان خلق قالبها و پیامهای ماندگار را ندارد. غنای فرهنگ ایرانی که در زبان فارسی متبلور شده، مدیون فرهنگ اقوام ایرانی، گویشها و تعامل با دیگر تمدنهاست. در این میان، «پالایش سرهنگی» نگاهی مکانیکی و دستوری به زبان دارد. این نوع نگاه، زبان را همچون واحدی نظامی میبیند که باید از هرگونه "عنصر بیگانه" پاکسازی شود، بدون توجه به پویایی طبیعی زبانها و فرایندهای زایشی درونی آنها. پالایش سرهنگی معمولاً چند ویژگی دارد: دستور از بالا به پایین صادر میشود، واژگان به شکلی تصنعی ساخته میشوند، و تنوع گویشی و فرهنگی نادیده گرفته میشود. چنین پالایشی، اگرچه ممکن است در کوتاهمدت برخی مظاهر زبانی را تغییر دهد، اما در بلندمدت زبان را از انعطاف، پویایی و ظرفیت ارتباطی محروم میکند. زبان زنده از تعامل میزید، از ترکیب، جذب، بومیسازی و آفرینش مستمر. آنچه زبان فارسی را طی هزار سال گذشته زنده نگه داشته، همین توان جذب و آفرینش بوده است. پالایشهای سرهنگی که میکوشند زبان را به حالتی ایستا و خالص برگردانند، در واقع جریان طبیعی رشد زبان را قطع میکنند و گاه باعث میشوند زبان رسمی از زبان مردم فاصله بگیرد.
🔻تأسیس فرهنگستان
رضا شاه پهلوی علیرغم حکومت مطلقه، استبداد عریان و تمامیت خواهانه، توانسته بود جمع بزرگی از اندیشمندان عصر خود را همراه داشته باشد و کمتر حاکمی در سده های اخیر توانسته بود، اینگونه شخصیت های مهم علمی را با خود همراه سازد.
رضاخان در راستای سیاست باستان گرایی، ناسیونالیستی سلطنت، در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۱۴ دستور تأسیس «فرهنگستان ایران» صادر کرد تا زبان و خط فارسی اصلاح و فارسی را از واژگان بیگانه پالایش، واژگان مورد نیاز را بسازند. فرهنگستان زبان فارسی با ریاست محمدعلی فروغی گشایش یافت. وظیفهٔ این فرهنگستان ابداع یا گزینش واژههای فارسی برای برخی واژهها و مفاهیم بیگانه بود. با روحیهٔ وطنپرستی، شماری از واژگان فارسی جایگزین واژگان عربی میشود، فعالیت فرهنگستان در سال ۱۳۲۰ با کنارهگیری رضا شاه پایان مییابد.
🔻نظام گزینش رضا خانی
نظام گزینشی حکومتهای تمامیتخواه، به حقیقتی تلخ اذعان میکند: قدرت همچون گوی، در دستان گروهی اندک دست به دست میشود؛ گروهی که هر یک دهها منصب و عنوان را یکجا در اختیار دارند، بیآنکه در انجام هیچیک کارآمد و مؤثر باشند. معیار گزینش، نه بر شایستگی و تخصص، بلکه بر پایهی هواداری و وفاداری استوار است. چنین سازوکاری، نه تنها پویایی حکومت را از میان میبرد، بلکه آن را به موجودیتی بیرمق و سترون بدل میسازد؛ ساختاری که در آن توانِ تصمیمگیری و اجرای مؤثر، به قربانی حفظ قدرت و وفاداری بیچونوچرا تبدیل میشود.
🔻واکنش سرهنگی
چون سه سال از فعالیت فرهنگستان ایران، گذشت، رضا شاه آثار مورد انتظار از آن ها ندیده بود. او باخشم تمام فرهنگستان ايران را در هفتم اردیبهشت 1317 منحل کرد.
شاه اعضای فرهنگستان را به تنبلی متهم ساخت، كه هركدام مشاغل ديگر داشتند تعطيل كرد و دو هفته بعد (۲۱ ارديبهشت) فرهنگستان تازهای به رياست وزير فرهنگ وقت علی اصغر حکمت بازسازی کرد. از رضاشاه نقل شده است كه گفته بود: « اينان میآمدند؛ چای، شيرينی و ميوه میخوردند، ديدار تازه میكردند و حقِ حضور میگرفتند بدون اينكه برای فرهنگ و زبان ما كاری انجام دهند. فردوسی نان خودش را خورد و زبان ما را زنده کرد. اینان پول گرفتند، آقایی کردند
🔻تام اندیش
تام اندیشی نوعی بیماری است که انسان ها یا حکومت ها به آن دچار می شوند، تام اندیش تصور می کند همه چیز را می شناسد، در همه امور ابراز نظر می کند. رضا خان خود را محق می دانست حتی در مسائلی که تخصصی نداشت دخالت کند. حاکمان تام اندیش خود را محقق می دانند، در همه امور دخالت می کنند، نظر دهند و نظر آنها در حکم قانون دارد.
🌐https://eitaa.com/majmaqomh
🔻🔻🔻سلطان شکاک و وزیر پاکباز
📝📝📝#رضا_احمدی
🖊در سال ۱۰۳۸ هجری قمری، شاه صفی نوه شاه عباس بزرگ، به پادشاهی نشست. این پادشاه، جوانی خام و بدگمان بود، و به تلقین بداندیشان و وسوسه درباریان، بر آن شد تا پایههای سلطنت خویش را با خون خاندان سلطنتی و مردان نامآور استوار سازد. پس، فرمان به قتل شاهزادگان داد، و بسیاری از نیکنامان در آتش بدگمانی او سوختند.
🖊 وزیر اعظم
در همین ایام، مردی برآمد از تبار درستکاران، نامش میرزا محمدتقی، مشهور به «ساروتقی». وی را از آن رو بدین نام میخواندند که موی زرد داشت. او فرزند میرزا هدایتالله تبریزی بود، که از تنگدستی به قزوین مهاجرت کرد. محمدتقی نیز عزم اصفهان نمود و به خدمت در دیوان و سپاه درآمد.
کارگزاران با بینش، استعداد او را شناختند. نخست به کتابت و امور مالی گماشتندش، و دیری نپایید که والیان بزرگ همچون محمدخان زیاداوغلی، او را به وزارت خود برگماشتند. در اردبیل قنواتی حفر کرد و آبادی پدید آورد. شاه عباس، چون در سفر به آن سامان آثار آبادانی او را دید، وی را به ولایت طبرستان و رستمدار فرستاد.
روزی خطایی از او سر زد، و به عزل گرفتار آمد؛ لیک با توبهای خالصانه، به درگاه شاه بازگشت و بار دیگر به مناصب پیشین رسید. شاه او را مأمور ساخت تا راه سوادکوه را مرمت کند و فرحآباد، استراحتگاه شاهی، را رونق بخشد. ساروتقی در مازندران، بیهپس و بیهپیش، به اصلاح امور پرداخت و فتنهجویان را سرکوب نمود.
🖊دربار شاه صفی
چون شاه صفی به سلطنت رسید، این مرد کاردان را به دربار فراخواند. در سال ۱۰۴۱ ق، وی را به نجف فرستاد تا به تعمیر حرم امیرالمؤمنین علی (ع) پردازد. او نهر آبی به حرم رسانید و مشکی از آن آب متبرک برای شاه فرستاد.
🖊وزارت اعظم
در سال ۱۰۴۴ ق، ساروتقی به منصب وزارت اعظم گماشته شد. او در جمع مال دیوانی سختگیر بود و رشوه را دشمن میداشت. آنچه را که به وی به طمع عطا میآوردند، همه به خزانه شاهی میسپرد. در حفظ بیتالمال چنان کوشا بود که با بسیاری از امیران و کارگزاران درافتاد، و دشمنان بسیار یافت.
🖊مقابله با رانتخواران
هانس روبرت رویمر، ایرانشناس آلمانی، دربارهاش مینویسد: «ساروتقی نهتنها در دیوان کاردانی نشان داد، بلکه مردی استوار و فسادناپذیر بود، و در طلب منافع شخصی نبود. او چنان در دل شاه صفی نفوذ یافته بود که در سالهای آغازین سلطنت، بر بسیاری از صاحبقدرتان غلبه داشت.».
در پرتو تدبیر او، درآمدهای کشور به اوجی رسید که تا آن روزگار سابقه نداشت. این وزیر بزرگ، در اجرای طرحهای ملی و بازسازی راهها نقشی بزرگ ایفا کرد، و پس از شاه صفی، از مقتدرترین مردان ایران و شاه شد.
🌐https://eitaa.com/majmaqomh
🔻🔻🔻فقدان ضمانتهای نهادی برای مهار قدرت در ایران
📝📝📝#رضا_احمدی
◽️ خلاصه جلسه دوم تاریخ پنجاه ساله ایران
🖊در سال ۱۳۵۷، با اوجگیری انقلاب، مهندس مهدی بازرگان در دیدار با امام خمینی در پاریس پیشنهاد داد شاه بر پایهٔ قانون مشروطه سلطنت کند، نه حکومت. این ایده در شرایطی مطرح شد که حتی حامیان شاه خواستار کنارهگیری او بودند و فضای انقلابی با چنین پیشنهادی در تضاد بود. دو پرسش کلیدی مطرح شد:
۱. آیا کنارهگیری شاه، شکاف اجتماعی پرهزینهای ایجاد میکرد؟
۲. چه تضمینی وجود داشت که شاه به استبداد گذشته بازنگردد؟
چالش مهار قدرت در ایران
ایران به دلیل نبود سازوکارهای نهادی مؤثر، در کنترل قدرت ناتوان است.
🖊سه روش اصلی مهار قدرت عبارتند از:
۱. سازوکارهای اجتماعی (مثل سنتهای نانوشته در جوامع باستانی)؛
۲. قوانین دینی (فاقد ضمانت اجرایی سیاسی)؛
۳. نظام قانونگذاری (در نبود نهادهای مستقل، ناکارآمد است.)
🖊 دستاورد ناکام مشروطه
نهضت مشروطه با تأکید بر پاسخگویی حکومت و تفکیک قوا، دستاورد بزرگی بود، اما نبود زیرساختهای اجتماعی، اجرای آن را ناممکن ساخت.
🖊 الگوی موفق اروپا
در اروپا، نهادهای مستقل مانند کلیسا، اشراف و سلطنت با ایجاد توازن، قدرت را محدود کردند. اما در ایران، نهادهای دین، سرمایه و دولت همواره تحت سلطهٔ حکومت مرکزی بودهاند.
🖊 نتیجه :
ادعای شاه دربارهٔ «شنیدن صدای انقلاب» فاقد پشتوانهٔ اجرایی بود و تجربهٔ تاریخی ایران نشان میدهد فقدان نهادهای مدنی مستقل، مهمترین مانع مهار استبداد است.
🌐https://eitaa.com/majmaqomh
#یادداشت
🔰خزان سلطنت، روزگار پر آشوب شاه صفی
✍#رضا_احمدی
🔻 در شرایط عادی، مرگ شاه و جلوس پادشاهی نو، طمع همسایگان را برمیانگیخت. درگذشت شاهی مقتدر، کشور را در وضعیتی نوین و متزلزل قرار میداد. شاه صفی، که از سلامت جسمانی و تعادل روانی برخوردار نبود و به کشتار شاهزادگان و نخبگان روی آورد، آتش طمع دشمنان را شعلهور ساخت. همسایگان در کمین بودند تا از این فرصت بهره جویند و شکستهای گذشتهی خود، از شاه عباس را جبران کنند. اختلافات داخلی، شورشهای منطقهای، و نابسامانی دربار و اشراف صفوی، مجالی مناسب برای تاخت و تاز بیگانگان فراهم ساخت.
🔻جبهههای تهدید
در این دوره، ایران از غرب و شمالغرب با دولت عثمانی هم مرز بود؛ در شرق، ازبکان تهدیدی دائم برای خراسان شمرده میشدند و در جنوب شرق نیز گورکانیان هند رقیب ایران بودند. به پیشنهاد جهانشاه گورکانی، سلطان مراد عثمانی را به همپیمانی در حملهای سهجانبه فراخواند و قرار بر آن شد که سه دولت عثمانی، ازبک و گورکانی، همزمان بر ایران بتازند. گرچه در دوران سلطنت شاه صفی، پادشاه از شخصیت و کفایت سیاسی بهرهای نداشت، اما وجود وزرا و سردارانی کاردان، زیر ساخت های مستحکم، مانع از سقوط فوری سلطۀ صفوی شد.
🔻شورشهای داخلی
سیاستهای سختگیرانهی شاه صفی و خشونت او با کارگزاران وفادار شاه عباس، ریشۀ بسیاری از شورشها شد. غریبشاه گیلانی، از حاکمان محلی گیلان، علیه حکومت مرکزی سر به شورش برداشت که بهسرعت سرکوب شد. داوودخان قراباغی (۱042 ق)، برادر امامقلیخان، پس از اعدام برادرش و خانواده او به دست شاه صفی، در قراباغ طغیان کرد. شورش درویش رضا در قزوین (۱042 ق) که از سوی طایفهای از صوفیان ناراضی سامان یافت. در قفقاز شمالی، قبایل لزگی و داغستانی به جنگهای چریکی و حملات غافلگیرانه دست زدند. طهمورث کاختی (1043 ق)، حاکم گرجستان شرقی، عَلَم طغیان برافراشت. شیرخان افغان (1041 ق) نیز در نواحی شرقی ایران شورش کرد. شورشهای داخلی سالهای 1042 تا 1044 ق همگی در نطفه خاموش گشت، اما اثرات آن، اقتدار دولت مرکزی را فرسوده ساخت.
🔻تهاجم عثمانی
در سالهای نخست سلطنت شاه صفی، دولت عثمانی که از مرگ شاه عباس آگاه شده بود، به بازپسگیری قفقاز برخاست؛ سرزمینهایی که در عهد شاه عباس از کف داده بود. این نبردها در نواحی گرجستان، ایروان و داغستان روی داد. با این حال، سپاه صفوی به فرماندهی اللهوردیخان، فرزند امامقلیخان، موفق به عقب راندن عثمانیان شد. این درگیریها تا سال ۱۰۴۱ ق ادامه یافت و سرانجام صلحی نسبی برقرار شد.
🔻جنگهای سهگانه با عثمانی
عثمانی که در جبههی اروپا به صلح دست یافته بود، بر آن شد تا از فرصت استفاده کرده و در شرق به فتوحات تازه نایل آید. در سه جبههی قفقاز، غرب، و بینالنهرین به ایران حمله کرد:
در سال 1039 ق میلادی، به بهانهی اختلافات مرزی و مذهبی به نواحی غربی ایران تاخت. در 1043، آذربایجان و کردستان را مورد هجوم قرار داده و برای مدتی اشغال کرد.در 1047 ق، جنگ بزرگ بین دو امپراتوری به محاصرهی پادگان صفوی در بغداد انجامید که با سقوط این شهر، پیمان زهاب (1048 ق) بسته شد و بغداد برای همیشه از ایران جدا گشت.
🔻جنگ با ازبکان
ازبکان تهدیدی دائمی برای خراسان بودند:
ندر محمدخان ازبک در 1038 ق به قصد تصرف خراسان به ایران تاخت، اما با سیاست تهاجمی شاه صفی شکست خورد و صلح برقرار شد. در 1040 ق، یورش مجدد ازبکان با مقاومت سپاه صفوی ناکام ماند. سومین حمله در 143 ق نیز با شکست آنها پایان پذیرفت.
از دست رفتن قندهار
پس از درگذشت شاه عباس، شاهجهان گورکانی تصمیم گرفت قندهار را بازپس گیرد. او با سلطان مراد عثمانی در میان گذاشت که حملهای سهجانبه (عثمانی، ازبک و گورکانی) به ایران ترتیب دهند. در سال 1047 ق، قندهار بیهیچ جنگی به گورکانیان واگذار شد. علیمرادخان، حاکم قندهار، که از خشم شاه صفی بیم داشت، به دهلی پناه برد و شهر را به گورکانیان تسلیم کرد.
🔻 پیامدها
جنگهای پیاپی و شورشهای داخلی عصر شاه صفی، اقتصاد و توان نظامی ایران را فرسود. مهمترین بحران این دوران، رقابت جناحهای قدرت و قتل نخبگان سیاسی و نظامی عصر شاه عباس بود. ضعف مدیریت مرکزی و کشاکشهای درونحکومتی پس از مرگ شاه عباس، نیروی دولت صفوی را تحلیل برد و کشور را با بحرانی عمیق روبرو ساخت.
🌐https://eitaa.com/majmaqomh
🔰برای ایران: مردانی در میانهی سقوط و صعود
✍#رضا_احمدی
چون طوفان انقلاب بنیاد سلطنت را از بن برکند و گامهای مردم بر خاک لرزانِ پادشاهی نواخته شد، نهال جمهوریت در خاک ایران نشانده شد. در این میان، چهرههایی برخاستند که هریک به سهم خود در گذار از اقتدارگرایی به آزادی، نقشی ایفا کردند؛ از شاپور بختیار، واپسین نخستوزیر شاه، جواد سعید رئیس مجلس شورای ملی تا مهندس مهدی بازرگان، نخستین دولتمردِ جمهوری نوپدید. چکیده جلسه پنجم تاریخ پنجاه ساله ایران.
🟢 دولت امام زمان
مهندس مهدی بازرگان، مردی دیندار و میانهرو، در پذیرش منصب نخستوزیری دولت موقت دچار تردید بود؛ اما به اصرار جمعی از رجال ملی و مذهبی، سرانجام رضایت داد و به حکم قاطع شورای انقلاب، عهدهدار این مسئولیت شد. امام خمینی نیز وی را رسماً به صدارت دولت موقت منصوب نمود.
در آن روزها، امام در کلامی که همانا ریشه در باور مردم داشت، دولت بازرگان را «دولت امام زمان» خواند و مخالفت با آن را مخالفت با حجت خدا دانست.
وظیفه این دولت، اداره کشور در هنگامۀ هرجومرج و برقراری نظم در بحبوحۀ فروپاشی رژیم سابق بود. از سوی دیگر، مأموریت برگزاری همهپرسی برای تعیین نوع حکومت، تشکیل مجلس مؤسسان جهت تدوین قانون اساسی و برگزاری انتخابات عمومی برای مجلس و ریاستجمهوری نیز بر دوش آن نهاده شد.
🟣 مشروعیت حقوقی
در آن روزها، میان اهل سیاست و اعضای شورای انقلاب، در باب چگونگی انتقال قدرت از سلطنت به جمهوریت، اختلاف نظر بسیار بود. انقلاب، چنان سراسری و فراگیر گشت که حتی برخی از رجال بلندپایۀی رژیم پیشین نیز در آستانۀ آن سر فرود آوردند و به خدمت مصالح ملت کمر بستند.
از جمله، دکتر جواد سعید، رئیس مجلس شورای ملی، در هفدهم بهمنماه، در واپسین جلسۀ رسمی مجلس، در بازگشت امام خمینی به میهن را خیر مقدم گفت و با زبانی آکنده از ادب و احتیاط، اظهار امیدواری کرد که حضور مرجع بزرگ تشیع، موجب صلح و آرامش برای کشور باشد. وی بر آن بود که تنها از راه مسالمت و گفتوگو میتوان کشور را از سراشیب درگیری و خشونت بازداشت.
دکتر کریم سنجابی، از رجال نهضت ملی، کوشید تا با بهره از جایگاه حقوقی مجلس شورای ملی، گذار دولت از سلطنت به جمهوریت را مشروعیت بخشد. در این راستا، با دکتر سعید به رایزنی پرداخت و بنا بر توافق، مقرر گردید لایحهای در مجلس به جریان افتد که طی آن، دولت شاپور بختیار استیضاح و از اعتبار ساقط گردد.
سنجابی پیغامی از طریق دکتر یدالله سحابی به امام خمینی رساند و عرضه داشت که مجلس و ریاست آن آمادگی دارند ضمن برکناری بختیار، به مهندس بازرگان رأی اعتماد دهند تا انتقال قدرت در چهارچوب قانون مشروطه انجام پذیرد و کشور به آرامی از سلطنت به جمهوری رهنمون شود.
امام در این خصوص با برخی از مشاوران خویش مشورت کرد؛ اما مخالفتهایی نیز مطرح شد و تصمیم نهایی اتخاذ نگردید. این پیشنهاد به انجام نرسید و دکتر جواد سعید، که روزی سخن از مصالح ملت میگفت، پس از پیروزی انقلاب، به حکم دادگاه اعدام شد.
🔵 تسلیم شدن شاپور بختیار
او، از یاران دیرین جبهه ملی و از یاران دکتر مصدق، پس از کودتای ۲۸ مرداد و سقوط دولت ملی، با همراهی بازرگان و آیتالله سید رضا زنجانی، نهضت مقاومت ملی را بنیان نهاده بود.
او که در زمرۀ منتقدان شاه بهشمار میرفت، بارها طعم زندان چشیده بود. در نیمه دیماه ۱۳۵۷، در حالیکه کشور بر لبه پرتگاه فروپاشی ایستاده بود، بختیار با شاه به توافق رسید تا زمام امور را به دست گیرد.
اما با تشدید حرکت انقلابی مردم، برخی با بختیار وارد گفتگو شدند و او نیز اعلام آمادگی کرد تا در راه حفظ وحدت ملی، از قدرت کنارهگیرد، به پاریس رفته و در پیشگاه امام خمینی استعفا دهد، و در صورت موافقت ایشان، از نو به نخستوزیری منصوب شود.
این پیشنهاد نیز با مخالفت پارهای از علما مواجه شد و راه مسالمتآمیز انتقال قدرت مسدود گردید.
🟢 در واپسین روزهای سلطنت، بسیاری از رجال ایران، از رئیس مجلس تا فرماندهان ارتش و حتی نخستوزیر شاه، کوشیدند با انقلاب همراه شوند تا شاید مسیر فروپاشی به شکلی آرام و کمهزینه طی گردد. اما چرخ روزگار، مجالی دیگر رقم زد.
🌐https://eitaa.com/majmaqomh
♦️ حذف وزیر فسادستیز
✍️ #رضا_احمدی
پس از درگذشت شاه عباس بزرگ، ساروتقی با لقب اعتمادالدوله به صدارت شاه صفی رسید و زمام امور کشور در دست او افتاد. پس از درگذشت شاه صفی، چون شاه عباس دوم جوانی خام و بیتجربه بود، قدرت کامل به دست ساروتقی سپرده شد. مادرِ شاه حامیِ وزیر بود؛ اما بزرگان، امرا و متنفذان از اقتدار روزافزون این وزیر سختگیر، ناخشنود بودند. رقیبانش نزد شاه از او بدگویی میکردند. سرانجام، جانیخان قورچیباشی، فرمانده گارد سلطنت، دست به جنایت زد و وزیر را به قتل رساند.
🟢 اصلاحات ساروتقی در دربار
درباری که در اسراف و مسکرات غرق بود، نیازمند سیاستی نو بود. شیوه وزیر صرفهجویی، نظم و اعتدال بود. او با همکاری علما و فقهای نزدیک به دربار، میکوشید افراطگریها و اسرافهای سلطنت شاه صفی را که مغایر با شرع بود، ریشهکن سازد.
او برای مدتی کوتاه توانست استعمال بیرویهی مسکرات را در دربار مهار کند؛ اما این اصلاحات چندان نپایید، چراکه شاه جوان به راه پدر رفت و در پی عیش، شراب و زنبارگی افتاد.
🟣 مخالفان اصلاح
عباس شاه دوم، جوانی خام، وابسته به زنان حرمسرا، خواجگان و بیخبر از امور کشور بود. با روی کار آمدن او، بسیاری انتظار داشتند وزیران سابق برکنار شوند. اما ساروتقی همچنان در قدرت باقی ماند؛ و این تداوم، دلِ قدرتطلبان، ناراضیان و سودجویان را به درد آورد.
🔵 سیاست مالیه
اعتمادالدوله سیاست مالیاتی مبتنی بر مقاطعهکاری را در پیش گرفت و مأموران عالیرتبه را برای جمعآوری مالیات به کار گمارد. خود را «مخدومالامرا و خادمالفقر» مینامید. فسادستیزی، پایبندی به اصول و سختگیری مالی از ویژگیهای برجستهی او بود. همین صفات، دشمنان پرشماری برایش تراشید؛ چراکه او بیاعتنا به اهل قدرت، در پی مهار فساد و جلوگیری از اسراف حرمسرا بود. کسی در میان رجالِ قدرت از او حمایت نمیکرد. همه، وزیر را مانعی در برابر منافع خود میدانستند.
اعتمادالدوله میکوشید با سختگیری مالی، حرمسرا و دربار را از اسراف و رفتارهای خلاف شرع بازدارد. شاه جوان برای مدتی از او پیروی کرد؛ اما وسوسههای زنان، خواجگان، نظامیانِ خسته از عدالت، شاه را از مسیر اصلاح دور ساختند.
اعتمادالدوله، وزیرِ سالمند تنها و غریب در دیوان و دارالخلافه، آرام آرام از مدار قدرت کنار گذاشته شد و شاه جوان به ابزاری در دست سرداران بدل گشت.
🟣 پایان وزیر
در جامعهای که قانون گرایی، پاکدستی و وطندوستی ارزش نیست، و همه در پی رانت و منفعتاند، وزیری چون ساروتقی، سدیست در برابر طمعِ همگان. در چنین محیطی، او دشمن مشترک همه است؛ چراکه مانع اصلی اجرای مقاصد فاسدانهی کارگزاران، سرداران، درباریان و شاه بود.
جانخان شاملو، قورچیباشیِ، فرمانده گارد سلطنتی و پنج تن از سرداران دیگر، تصمیم به حذف این مانع گرفتند. آنان که در پی بهرهمندی از رانت قدرت بودند، به بهانه دفاع از سلطنت، شاه و مرشد کامل، خون وزیر را ریختند. میگفتند که قدرت بیش از حد ساروتقی، شاه را به حاشیه رانده و موجب تحقیر شاه جوان شده است، و تا وزیر زنده است، شاه فرصت بروز نخواهد یافت.
شاه عباس دوم در آغاز سکوت کرد. اما مادرش خواهان قصاص قاتلان شد. سردران قصد جان مادر شاه کردند، شاه جوان نیک میدانست که سرداران نه از سرِ خیرخواهی، بلکه از پی منافع پنهان وزیر فسادستیز را کشتند.
فرمان قصاص صادر شد. جانخان شاملو فرمانده گارد سلطنتی و همدستانش کشته شدند. بدینسان، دو مانعِ قدرت طلبی و زیاده خواهی شاه – وزیرِ سختگیر و سردارانِ طماع – از پیشروی او برداشته شد.
🌐https://eitaa.com/majmaqomh
🦠 اگرآمریکا با کنارهگیری شاه مخالفت نمی کرد!
✍#رضا_احمدی
🟣 صدایی که شنیده نشد
نخستین پیمایش ملی «طرح آیندهنگری» در ایران است؛ در سال ۱۳۵۳ با ابتکار دکتر مجید تهرانیان و علی اسدی، اجرا شد. نتایج این نظرسنجی در فرانسه مورد تحلیل قرار گرفت و یافتههای بهدستآمده، غیرقابل پیشبینی بود..
رشد اقتصادی ایران که از اوایل دهه ۱۳۴۰ آغاز شده بود، در سال ۱۳۵۳ به سطح چشمگیر ۴۰ درصد رسید؛ چهار برابر رشد اقتصادی ژاپن بود. اما در مقابل، توسعه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در کشور تحقق نیافته بود و همین امر، توسعه را نامتوازن ساخت. این وضعیت، هشداری جدی برای حاکمان وقت به شمار میرفت.
۹۰ درصد دانشجویان، سیاستمداران ایرانی را ناصالح ارزیابی کردهاند. بیش از ۵۰ درصد این دانشجویان، مهمترین مشکل سیاسی کشور را بیتوجهی رهبران به مسائل اقتصادی و اجتماعی، و گسترش نابرابری و بیعدالتی عنوان کردهاند.
کارگزاران حکومت، پهلوی آیندهنگری را پدیدهای صرفاً وارداتی و برگرفته از اندیشههای غربی دانستند و به هشدارهای پژوهشگران توجه نکردند.
🔵 ظاهری مدرن
محمدرضا پهلوی پس از اشغال ایران توسط متفقین و کنارهگیری پدرش در شهریور ۱۳۲۰ به سلطنت رسید و سیوهفت سال حکومت کرد. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سلطنت او بهشدت به حمایت آمریکا وابسته شد. شیوهای از حکومت پلیسی برقرار گردید و دستگاه امنیتی با پشتیبانی آمریکا و اسرائیل فعال شد.
گرچه سلطنت پهلوی ظاهری مدرن داشت، اما استبداد مانع از آن شد که بتواند ملی و مدرن بیندیشد و عمل کند.
🟢 مدیریت بحران
در دورهی جنگ سرد، ایران جزو بلوک غرب و هممرز با شوروی بود. شرکتهای غربی و آمریکایی در صنعت نفت و بازار رو به رشد ایران منافع فراوانی داشتند، از اینرو تحولات ایران را بهدقت زیر نظر داشتند.
دولتهای آمریکا، بریتانیا و اسرائیل طی ۲۵ سال پس از کودتای ۲۸ مرداد تا بهمن ۱۳۵۷، نفوذ و قدرت فراوانی در ایران داشتند. اسناد متعدد نشان میدهند که این دولتها، بهویژه انگلیس و اسرائیل، از اواخر سال ۱۳۵۵ وقوع یک بحران عظیم و انفجاری سیاسی را در ایران پیشبینی کرده بودند.
دولتهای انگلیس و اسرائیل که اطلاعات دقیقتر و واقعبینانهتری از وضعیت ایران در مقایسه با آمریکاییها داشتند، پیشنهادهایی به شاه ارائه دادند.
🟣 پیشنهاد کناره گیری شاه
سرویسهای اطلاعاتی بریتانیا و اسرائیل به شاه پیشنهاد دادند که به جای تغییر چهرههایی چون هویدا و نصیری، شخصاً از سلطنت کنارهگیری کند و پادشاهی را به نفع فرزندش واگذار نماید. از آنجا که ولیعهد هنوز به سن قانونی نرسیده بود، پیشنهاد شد شورایی سلطنتی به ریاست فرح پهلوی بهطور موقت زمام امور را در دست گیرد.، تا استمرار سلطنت پهلوی تضمین گردد.
هدف از این اقدام، ایجاد فضای سیاسی باز همچون سالهای پس از شهریور ۱۳۲۰ و کنارهگیری رضاشاه بود؛ فضایی که میتوانست از فشارهای انقلابی بکاهد، مخالفان را آرام کند و سلطنت پهلوی را حفظ نماید.
🔵 مخالفت آمریکا
سازمان سیا و دولت آمریکا با این پیشنهاد کناره گیری شاه مخالفت کردند. آنان نمایش مبارزه با فساد، برکناری و زندانیکردن افرادی چون هویدا و نصیری و...را کافی میدانستند تا مخالفان را آرام سازد.
بر اساس تحلیل آنان، ساواک توانسته بود با نفوذ در بسیاری از تشکلهای مخالف، از جمله مجاهدین خلق ـ که قویترین نیروی فعال اپوزیسیون بودند ـ انشعاب ایدئولوژیکی این سازمان از اسلام به مارکسیسم را هدایت کند. در زندان مارکسیسم ها مذهبی "جنس" و "پاکی"کردند. روزنامه حزب توده در چاپخانها های ساواک چاپ می شد. در زندانها، صفبندی نیروهای مخالف را بر هم زده بودند. حساسیتها از رژیم به مسائل حاشیهای منتقل شده بود. تنها صدای مخالف که همچنان شنیده میشد، از نجف و امام خمینی بود. برای خاموشکردن این صدا، طرحی برای ائتلاف ایران، آمریکا و عراق بهمنظور کنترل حوزهی نجف تدوین شد. با فشارهای سیاسی و امنیتی دولت عراق، امام از نجف به پاریس منتقل شد و در آنجا به عاملی غیرقابل کنترل بدل گشت.
🟢ائتلاف نظامیان و روحانیون
به پیشنهاد زبیگنیو برژینسکی، نظریهپرداز امنیت ملی آمریکا، طرح ائتلاف ملی میان نظامیان و روحانیان مطرح شد تا بدینوسیله هم جلوی نفوذ کمونیسم گرفته شود و هم سلطنت پهلوی استمرار یابد.
در آن زمان خاورمیانه عملاً در محاصره شوروی بود. با رفتن شاه، نه تنها چهل هزار مستشار نظامی آمریکایی ناچار به ترک ایران میشدند، بلکه پایگاههای فوقمحرمانه و راهبردی آمریکا در ایران، که برای اجرای پیمانهای سالت ۱ و ۲ حیاتی بودند، نیز از دست میرفت. بنابراین برای جلوگیری از سقوط ایران به دامن شوروی، نظریهی ائتلاف میان ارتش و روحانیون مطرح شد.
#کناره_گیری_شاه
🌐https://eitaa.com/majmaqomh
🦠 ایران و شکست بزرگ
#رضا_احمدی
🔵 قربانی سیاست خارجی
سیاستهای جنگطلبانهی خسرو پرویز در واپسین سالهای دورهی ساسانی، زمینهی فروپاشی قدرت ایران را فراهم ساخت. پادشاهی خودمحور که جنگی فرسایشی و بیستساله را از سال ۶۰۲ تا ۶۲۷ میلادی بر امپراتوری روم شرقی تحمیل کرد، سرمایههای مادی و انسانی کشور را به نابودی کشاند. سرانجام در پی شکستهای پیدرپی، بنیانهای اقتدار ساسانیان در درون و بیرون مرزها فرو ریخت.
فرماندهان نامدار که زبان به نقد سیاستهای جنگی خسرو گشودند، بیرحمانه سرکوب شدند. آنگاه که نوبت به هجوم مسلمانان عرب رسید، ایرانِ فرسوده دیگر توان ایستادگی نداشت؛ و دولتی که زمانی یکی از دو ابرقدرت جهان بود، بهسادگی از هم فروپاشید.
🔵 تزلزل سیاسی
پس از قتل خسرو پرویز، کشور گرفتار زنجیرهای از پادشاهان ناپایدار شد. اگرچه در آغاز جنگ بیستساله، ایران در جبهههای گوناگون بر رومیان پیروز شده بود، اما با رویکارآمدن هراکلیوس در روم، ورق برگشت و ارتش ایران متحمل شکستهای سختی شد.
در داخل کشور، نارضایتی از سیاستهای خسرو پرویز منجر به شورش پسرش شیرویه شد. شیرویه نهتنها پدر را کشت، بلکه بیشتر شاهزادگان و بزرگان را نیز به قتل رساند. در پی مرگ او بر اثر طاعون، ایران گرفتار تزلزل شدید شد و در مدت کوتاهی، ده پادشاه یکی پس از دیگری به تخت نشستند. یزدگرد سوم، واپسین پادشاه ساسانی، در چنین آشفتهبازاری به سلطنت رسید.
🟢 بلاهای آسمانی
در سالهای پایانی سلطنت خسرو پرویز، رودهای دجله و فرات چندینبار طغیان کردند و بخش بزرگی از بینالنهرین و روستاهای کشاورزی را به زیر آب بردند. این رخدادها موجب کاهش تولید غله و گسترش قحطی شد. هزاران نفر از گرسنگی جان باختند و بسیاری در حاشیهی مدائن، پایتخت ساسانیان، آواره شدند.
🔵 شیوع بیماری
جنگهای پیدرپی تمرکز کشور را از مسائل داخلی و بهویژه بهداشت عمومی برداشت. در پی این غفلت، طاعون مرگباری شیوع یافت که جان هزاران نفر، از جمله خود شیرویه پادشاه ساسانی، را گرفت و کشور را بیشازپیش در بحران فرو برد.
🟢 فشارهای مالیاتی
خزانهی تهی، نیروی کار فرسوده، و اقتصاد جنگزده، دولت را مجبور ساخت تا مالیاتهای سنگینی بر مردم تحمیل کند. مردمی که از جنگ، قحطی و بیماری آسیبدیده بودند، دیگر توانی برای پرداخت مالیات نداشتند. شکاف میان مردم و حاکمیت هر روز عمیقتر میشد.
🟣 دین ستیزی
ساسانیان حکومتی ملی ـ دینی داشتند. خسرو پرویز خود را نمایندهی آیین زرتشت میدانست و موبدان نیز جنگهای او را مقدس اعلام میکردند. مخالفان سیاسی با حکم دینی محکوم به مرگ میشدند. این اتحاد سیاسی و دینی، زمینهساز بیزاری مردم از دین رسمی و تضعیف همبستگی ملی شد.
🟢 افول میهندوستی
سیاستهای نابخردانهی شاهان ساسانی و استبداد دینی زرتشتیان، باعث تضعیف روحیهی میهندوستی در میان مردم شد. فشارهای شدید، ظلم، و فساد گسترده، مردم را از حکومت و حتی از ایران بیگانه ساخت.
🟣 شکست بزرگ
همزمان با فروپاشی درونی ایران، در شبهجزیرهی عربستان، پیامبری ظهور کرد که مردم را به رهایی از اطاعت انسان از انسان فراخواند. پیام محمد (ص) بهسرعت در سراسر حجاز گسترش یافت و قبایل متفرق عرب را در آرمانی واحد متحد ساخت.
پس از وفات پیامبر اسلام، جانشینان او از نیروی پرشور مسلمانان بهره گرفتند. در زمانی کوتاه شام به تصرف درآمد و نگاهها به سوی عراق و ایران دوخته شد. در مدینه، گزارشهایی از ایران رسید که از آشفتگی سیاسی، فقر، و فروپاشی نظامی آن خبر میداد.
سپاه مسلمانان که در آغاز حتی تصور حمله به ایران را نداشت، با رسیدن به مرزها دریافت که ایران، آن ایران گذشته نیست. سربازان بیانگیزه و ارتشی فروپاشیده، دیگر توان دفاع از کشور را نداشتند.
در سال ۶۳۶ میلادی، در نبرد قادسیه، رستم فرخهرمز، سردار ایران، در برابر سپاه سعد بن ابیوقاص شکست خورد و کشته شد. درفش کاویانی، نماد شکوه و اقتدار ایران، به دست عربها افتاد؛ و بدینگونه، یک فصل از تاریخ ایران برای همیشه بسته شد و دوره استیلا بیگانگان تا قرن ها بر ایران فراهم آمد.
#ایران_شکست_بزرگ
@Nasim_Tarikh
🌐https://eitaa.com/majmaqomh
🦠نوجوانی که میتوانست عباس کبیر شود
#رضا_احمدی
🟢 آموزش شاه نوجوان
شاه عباس دوم فرزند سام میرزا (شاه صفی اول) و از مادری چرکسی به نام آنا بود. پس از درگذشت شاه صفی در سال ۱۰۴۵ هجری قمری، محمد میرزا که در آن هنگام تنها نه سال داشت، با نام شاه عباس دوم به تخت نشست. چون هنوز به سن قانونی نرسیده بود، سارو تقی، ملقب به اعتمادالدوله، به نیابت از شاه زمام امور را در دست گرفت. وی با تدبیر و پاکدستی، امور کشور را سامان داد و با جدیت، از تعرض و سوءاستفادهها جلوگیری میکرد. اما همین سختگیریها در امور مالی، دشمنان بسیاری برای او پدید آورد. سرانجام به دست فرمانده گارد سلطنتی به قتل رسید.
شاه نوجوان پس از به سلطنت رسیدن، برای فراگیری آموزشهای لازم جهت حکمرانی، به قزوین فرستاده شد. چون در حرمسرا خواندن و نوشتن نیاموخته بود، نزد میر مرتضی اصفهانی به تحصیل پرداخت و همزمان آموزشهای نظامی را نیز فرا گرفت.
پس از چهار سال، شاه به پایتخت بازگشت. آموزشها و تأثیر استادان بر رفتار و منش شاه تأثیر گذاشت و آثار آن در سلوک و رویکرد او نمایان شد.
در آغاز سلطنت، که هنوز گرفتار عیش و عشرت درونحرمسرایی نشده بود، چهرهای مردمگرا داشت. با بخشودن بدهیهای مالیاتی رعایا و تلاش در جهت تأمین رفاه و امنیت عمومی، نشان داد که دغدغهای برای معیشت مردم دارد. او همچنین به وضعیت ارتش توجه کرد و به آن سامان داد.
همچون جد خود، شاه عباس بزرگ، شبها با لباس مبدل در کوچه و بازار گردش میکرد تا از حال مردم آگاه شود. دربار را به روی مردم میگشود و بار عام میداد تا آنان مشکلات خویش را بیواسطه بیان کنند. با این اقدامات، دست متجاوزان به حقوق رعیت را کوتاه ساخت و با سرکشان قاطعانه برخورد کرد، و در جامعه امیدی تازه پدید آورد تا بار دیگر سلسله صفویه عظمت و شکوه گذشته را بازیابد.
🟣حمایت از حکمت و دانش
شاه عباس دوم برای مدتی با علما همنشینی داشت و پشت سر ملا محسن فیض کاشانی نماز میگذارد. او علمای برجستهای چون ملا محمدتقی مجلسی و ملا خلیل قزوینی را به نگارش و شرح کتب حدیثی تشویق میکرد.
شاه همچنین از حکیم ملاصدرای شیرازی پشتیبانی نمود و او را به شیراز فرستاد تا در آنجا به تعلیم و تألیف بپردازد.
🟣 علاقه به آبادانی
شاه عباس دوم آخرین پادشاه سلسله صفویه بود که دغدغهی آبادانی داشت. از آثار باقیماندهی دوران او میتوان به پل خواجو، مسجد حکیم، باغ و عمارت سعادتآباد، عمارت چهلستون، مسجد جامع، سد و پل زایندهرود، عمارت طاووسخانه، خلوتخانه، و مهمتر از همه عمارت عالیقاپو اشاره کرد.
🔵 دفاع از مرزها
شاه عباس دوم با همسایگان رابطه سیاسی و تجاری برقرار کرد. در آن دوران، سیاست توسعهطلبانهی روسیه در جنوب، ایران را نیز تحت تأثیر قرار داد. ارتش روسیه به قفقاز لشکر کشید و داغستان و گرجستان را اشغال کرد. شاه عباس دوم موفق شد این سرزمین را از اشغال خارج سازد. همچنین قندهار را که در اشغال هندیان بود، بازپس گرفت.
🟣 افول یک امید
اما پس از مدتی، شاه عباس دوم راه و روش پدر خود را در پیش گرفت و در میگساری و زنبارگی فرو رفت. در حالت عادی خوشبرخورد بود، اما در مستی فرمانهایی میداد که گاه جنونآمیز و جبرانناپذیر مینمود.
از جمله روشهای خشونتآمیز او، کور کردن مخالفان با بیرون آوردن حدقهی چشم بود تا از ناتوانی دائمی آنان اطمینان حاصل شود. در طول حکومت ۲۵ سالهاش، همهی رقیبان احتمالی از میان برداشته شدند.
در این دوره روابط با کشورهای اروپایی برقرار بود. سیاحان اروپایی، او را ادامهدهندهی راه شاه عباس کبیر دانسته و ضعفهای پدرش را جبرانشده میدانستند. تاورنیه، سیاح فرانسوی، مینویسد که پس از مرگ شاه، مردم از او با حسرت یاد میکردند.
آنچه موجب اندوه است، افتادن این شاه جوان در دامن فساد و حرمسرا بود، بهگونهای که در سیوپنجسالگی، قربانی میگساری و زنبارگی شد و سرانجام بر اثر بیماری مقاربتی درگذشت.
#شاه_عباس_دوم
@Nasim_Tarikh
🌐https://eitaa.com/majmaqomh