eitaa logo
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
396 دنبال‌کننده
153 عکس
0 ویدیو
15 فایل
فعالیت در حوزه نواندیشی دینی، اخبار مجمع و ...
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰کاندیدای شایسته 📝 📍بعد از گذشت ۴۶سال از عمر انقلاب و جمهوری اسلامی، مردم درکی قابل قبول از ماهیت نخبگان قدرت سیاسی، در ایران پیدا کرده اند. مساله امروز مردم ایران درباره نخبگان سیاسی، با تجربه کافی که به دست آورده اند، یک چیز بیشتر نیست: "حکمرانانی که فایده آنان از هزینه آنها بیشتر باشد، کدامند؟" ✅-ساده زیست بودن، سخنان دلنشین گفتن، باسواد بودن، مردمی بودن، حتی برنامه داشتن حاکمان، اینها همه خوب و برای انتخاب یک فرد از سوی مردم برای حکمرانی لازمند؛ اما پاسخ مساله پیش گفته نیستند. پاسخ اساسی مساله این است که مردم ایران به حاکمانی با تجربه نیاز دارند که موفقیت در حیطه کاری خود را در عمل به اثبات رسانده اند.  حاکمان موفق کسانی هستند که نسبت به دیگر رقیبان، فایده بیشتری به مردم می رسانند و هزینه کمتری بر ملت تحمیل می کنند. ✅-در انتخابات پیشرو، از میان کاندیداهای نهایی شده،  بهترین کاندیدا، فقط یک معیار دارد. کاندیدای شایسته کسی است که در تجربه عملی گذشته خودش، هر چند در حیطه ای محدود، حکمرانی موفق تر از دیگران را قبلا به نمایش گذاشته باشد. اگر مدعی حکومت، متدین ترین و خوشنام ترین فرد جامعه هم باشد، اما نتواند به وظایف ذاتی خود در میدان سیاست ورزی موفق عمل کند، او شایستگی حکمرانی ندارد. ✅- در حکمرانی قدیم و جدید، اسلامی و غیراسلامی، حاکمان کشور چند وظیفه مشترک اساسی دارند: 📍۱. تامین امنیت همه جانبه (جانی، مالی، حیثیتی، انسانی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، داخلی، خارجی و ...) برای همه (مرد یا زن، مسلمان یا غیر مسلمان، قوی یا ضعیف، انقلابی یا غیر انقلابی، خودی یا غیرخودی و ...). 📍۲. زمینه سازی برای رفاه و توسعه همه جانبه (رشد اقتصادی، عدالت اقتصادی، عدالت قضایی، عدالت سیاسی، حداقل کردن فسادهای مالی، مهار تورم، ایجاد اشتغال، حل معضل بیکاری و ...) 📍۳. تضمین شکوه و عظمت ملی (ارتقاء جایگاه دولت-ملت ایران در نظام بین الملل، افزایش امید در اقشار گوناگون جامعه، گسترش روابط با همه کشورهای جهان که آنان را به رسمیت می شناسیم، حفظ استقلال و عدم وابستگی به یک یا چند کشور خاص و ...) ✅-اگر حاکمان کارویژه های خود را که در بالا بدانها اشاره رفت، انجام دهند، تمدن اسلامی، دینداری، و بسیاری از آرمان های دیگر به عنوان پیامدهای قهری حاصل از موفقیت حاکمان در انجام کارویژه ها، تحقق می یابند. ✅-اما اگر حاکمان به جای انجام موفق کارویژهای اصلی فوق، مستقیم بودجه مملکت را به نام تمدن سازی اسلامی، زمینه سازی ظهور، حفظ ظاهر اسلام در جامعه و غیره، کانالیزه کنند؛ به جیب خودی ها بریزند؛ به جای توجه به اراده ملت و خواست جامعه، به دنبال مهندسی جامعه از بالا برآیند؛ به جای الگو گرفتن از مردم در دینداری، بخواهند خود را الگوی دینداری مردم قرار دهند؛ نه تنها همین اهداف آرمانی تحقق پیدا نمی کنند، بلکه به جای تمدن سازی، تمدن سوزی، به جای اسلامی سازی، اسلام ستیزی، و به جای هر آرمان دیگر، ضد آن آرمان ها اتفاق می افتد. 🔸-سخن پایانی: به تعبیر ادبی، آرمان هایی چون رسیدن به تمدن اسلامی، پیدا شدن زمینه ظهور، یا داشتن جامعه ای علاقمند به حفظ نمادهای اسلامی، اسم مصدر اند؛ اما کارویژه های ذاتی حکومت، مصدر اند. با تحقق بخشیدن به مصدر است که اسم مصدر به خودی خود حاصل می گردد. امروزه، حاکمان ما به جای پرداختن به مصدر، به دنبال اسم مصدر اند؛ غافل از اینکه اسم مصدر، حاصل مصدر است و بدون مصدر نمی توان مستقیم دنبال اسم مصدر رفت. در وضعیت کنونی، کاندیدای شایسته کسی است که به جای غوطه ور شدن در آرمان های اسم مصدری، با سخت کوشی و هنرمندی تمام، به فکر تحقق بخشیدن مصدرها باشد. @majmaqomh
🔖 ⚡️طرح های خیالی «جهش بزرگ رو به جلو» مائو برای چین نتیجه‌ای جز تباهی ، قحطی و مرگ خاموش چهل میلیون نفر را به ارمغان نیاورد. 🔰 زندگی در قفس ✍️ 🔸تاریخ گذشته ای است که حال را می¬سازد. نهادها در بستر زمان شکل می¬گیرند.  نهادها در حال و آینده تأثیرگذار هستند. بعضی از ایدئولوژی¬ها معمولاً انسانهای متوهم و زیاده خواه و اسیر ذهنیت ها می¬سازد. آنگاه که این ذهنیت ها در قالب قدرت سیاسی آشکار¬شود، چرخهء شومی را برای ملت خود رقم می زنند. قرن بیستم، شاهد ظهورحکومتهای مطلقه گرای جدید با هدف نابودی امپریالیسم آمریکا، شکل گرفتند، و برای انسان قرن بیستم. «زندگی در قفس» را به ارمغان آوردند. 📍مطلق گرایی جدید انقلابیون، حکومت مستبد و استثماری را سرنگون ساختند و به جای آن نشستند، آنها طبقه جدیدی شدند که راه حکومتهای مستبد گذشته را در پیش گرفتند و همان امتیازهای سابق را برای خویش و وابستگان خود تعیین کردند. برای ملت خود فقر، فلاکت و عقب ماندگی بوجود آوردند. و در یک کلام «زندگی در قفس» را برای ملت به ساختند. به چند نمونه از حکومت های در قفس اشاره می شود. 📍حکومت طبقه کارگر در اکتبر 1917 حکومت تزاری روسیه، برچیده شد. لنین رهبر بلشویکها  قدرت را بدست گرفت. مالکیت خصوصی را ملغی و برنامه اشتراک سازی را به اجرا در آوردند، لنین مخالفان و صاحبان سرمایه را به اتهام ضد انقلاب، به جوخه های اعدام سپرد.و ارتباط مردم شوروی را با جهان قطع کرد.صدور انقلاب را در برنامه قرارداد و جنبش های کمونسیتی را مورد حمایت قرار داد. امپریالیست امریکا و غرب را دشمن اعلام کرد و دور شوروی دیوار کشید . هیچ کس حق ارتباط با خارج را نداشت. بدین گونه مردمشان را در قفس کردند؛ سپس رفیق استالین به قدرت رسید، برای یک دست سازی جامعه ، چهل میلیون نفر را قتل عام کرد تا بهشت کمونیست را ایجاد نماید. و سرانجام سیاستهای رفقا، منتهی به آسیبهای شدید اجتماعی و عقب ماندگی شوروی از فناویهای نو، و... سرمایه های کشور در زمینه تولید سلاح و رقابت های هسته ای هزینه کردند و کشور را به سوی فروپاشی و تجزیه سوق دادند. در سال 1991 اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشید. 📍 انقلاب دهقانی در سال 1949 انقلاب کمونیستی چین به رهبری مائو تسه دونگ، به پیروزی رسید. رهبران جدید همه رقیبان و منتقدان را به اتهام خیانت اعدام کردند. مائو اراضی کشاورزی را ملی، و مالکیت خصوصی را لغو کرد.مزارع اشتراکی تأسیس و همه مجبور بودند در این مزارع  کار کنند. مردم برای مسافرت باید جواز دریافت می کردند. امپریالسیم امریکا و غرب دشمن اعلام شد و ارتباط با این کشورها مجازات مرگ را در پی داشت. مائو دربهای کشور را بر روی جهان بست. 📍 جهش بزرگ مائو طرح های خیالی چون «جهش بزرگ به جلو» برای صنعتی شدن چین را به اجرا درآورد که نتیجه آن جز تباهی و قحطی و مرگ خاموش چهل میلیون نفر را به ارمغان نیاورد. 📍انقلاب فرهنگی مائو با بهره گیری از فناوری های جدید نیز مخالف بود. او می خواست آثار فرهنگ غربی را از جامعه بزداید، و این اندیشه ها را برای انقلاب خطرناک می دانست. در مه 1966 فرمان انقلاب فرهنگی را صادر کرد و سربازان سرخ، برای یک دست سازی فرهنگی، دست به کار شدند مخالفان و کسانی که انقلابی نمی اندیشدند، شناسایی، پاکسازی، تصفیه و زندانی و یا آنها را به اردوگاههای کار اجباری اعزام کردند. سرنوشت انقلاب فرهنگی چون «جهش بزرگ» جز تباه کردن اقتصاد و زندگی بسیاری انسانها نبود. این مصیبت در زمان مائو ادامه یافت. پس از مرگ مائو خط مشی ها تغییر و زمینه رشد و خیزش چین آغاز شد. 📍حکومت موریثی در سال ۱۹۴۵ کره شمالی مستقل شد و حزب کمونیستی به رهبری کیم ایل-سونگ، قدرت را بدست گرفت. پس از مرگ او پسرش کیم جونگ-ایل و سپس کوچک‌ترین نوه‌اش رهبری این کشور را بر عهده دارد. رهبرکره خط و مشی اشتراکی را پیش گرفت. مالکیت خصوصی را لغو و اقتصاد بازار را تعطیل،ارتباط با خارج ممنوع، غرب و امریکا را دشمن اعلام کردند. منتقد و مخالف را دشمن و ستون پنجم.نامیدند. دور کشور را دیوار کشیدند. و با شعار خود کفایی، برنامه های توسعه طلبانه اتمی و نظامی، تحریم ها کره شمالی را به فقیرترین کشور دنیا تبدیل کرد و مردم هر روز باید از نعمت خاندان کیم شکر گزاری کنند. 📍بهشت کمونیست خِمِرهای سُرخ طرفدار ایدئولوژی مائویستی از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹ در کامبوج به قدرت رسیدند. .پل پوت رهبر کامبوج، مالکیت حصوصی و حتی پیمانهای زناشویی، خانواده را لغو کرد، آنها با دنیا قطع ارتباط و مخالفان را قتل عام کردند. پل پوت می¬خواست بهشت اشتراکی را بوجود بیاورد، در این راه  ۱٫۷ میلیون نفر را طی چهار سال به قتل رساند. حکومتهای مطلق گرا سرنوشت  و دستاورد مشابهی دارند، حکومت را گرفتار شعارها و توهمات بی بنیان مارکسیستی کردند، سرمایه ها و فرصت را نابود ساختند. @majmaqomh
⚡️جمهوری ایرانی فاقد سنت و بی ریشه بود؛ نه تنها نصی نداشت، بلکه با کژتابی  و فهم نادرست آن فرصتی برای نظریه پردازی برای آن نیز فراهم نشد 🔰جمهوریت ناکام(۱) ✍ 📍«خوب، دکتر، ما چه داریم - جمهوری یا سلطنت؟» او پاسخ داد: «یک جمهوری، اگر می توانید آن را حفظ کنید.» این سخن بنجامین فرانکلین، از پدران بنیان گذار جمهوری در ایالات متحده آمریکا، بر اهمیت بیشتر حفظ جمهوری نسبت به تاسیس آن تاکید دارد. اما پرسش مهم تر این است که چگونه می توان از جمهوریت پاسداری کرد و رمز ناکامی آن چیست؟ 📍در پاسخ به اختصار می توان ادعا کرد بهره مندی از سنت جمهوری خواهی که مشروطیت را مقدمه جمهوریت می داند و برپایه برداشتی از آزادی استوار است که رهایی از قدرت خودسرانه در کانون آن قرار دارد، نقشی با اهمیت در حفظ و تداوم جمهوریت دارد. جمهوری اسلامی بر چنین سنتی و برداشتی استوار نبود، از این رو جمهوریت در آن ناکام ماند.      📍ایرانیان در دو سده اخیر دو انقلاب را تجربه کرده اند که ناکامی هر چند با تفاوت هایی، سرنوشت مشترک آن ها بوده است. تفاوت  اصلی این دو در این بود که مشروطیت به معنای حکومت محدود در چارچوب قانون، در زمینه ای کاملاً متفاوت شکل گرفت و بر سنت و پیشینه ای از مشروطه خواهی مدرن استوار بود که پیدایش و  شکل گیری آن در ایران ۸۰ سال پیش از پیروزی مشروطیت آغاز شد. مشروطه ایرانی ریشه در این سنت داشت. 📍در این بستر خوانشی مشروطه خواهانه از دین بر اسلامی کردن مشروطه برتری یافت. در نتیجه اهداف مربوط به نوسازی ساختار قدرت به عنوان بخشی از پروژه مشروطه محقق شد. مقدمات حکومت قانون تا حد زیادی فراهم شد و به تعبیر شادروان استاد طباطبایی ایده تبدیل شریعت به قانون و جایگزینی حقوق به جای فقه در عرصه عمومی جا افتاد. بدین سان لایه ای جدید بر سنت افزوده شد که هر چند نص یا متنی نداشت، ولی در پرتو عقل عقلایی توانست در قالب قانون اساسی و لوایح ۱۴ گانه نصی برای آن فراهم کند. بدین سان نظریه مشروطه متاخر از آن و بر اساس این نص تدوین یافت. 📍اما در انقلاب اسلامی، جمهوریت در شرایطی مطرح شد که سنت جمهوری خواهی در ایران  شکل نگرفته بود و بیشتر از الگوهای چپ و کمونیستی مایه می گرفت. از این رو با سنت جمهوری خواهی مدرن که بر مشروطیت استوار بود، جز در ظاهر نسبتی نداشت و به عنوان بدیل مشروطیت و در عرض آن طرح شد. در حالی که رابطه این دو طولی است و در نبودِ مشروطیت و ناکامی آن نمی توان به جمهوریت چشم  دوخت. 📍جمهوری ایرانی فاقد سنت و بی ریشه بود؛ نه تنها نصی نداشت، بلکه با کژتابی  و فهم نادرست آن فرصتی برای نظریه پردازی برای آن نیز فراهم نشد. بنابراین می توان گفت جمهوریت در گفتمان اسلام سیاسی به شکل نارس و ابتر طرح و تاسیس شد و یکی از عوامل مهم ناکامی آن همین بود. از این نظر مشروطیت بر جمهوریت تقدم دارد و جمهوری خواهی در غیاب مشروطه خواهی راه به جایی نخواهد برد. استدلال بر این ادعا به درنگ و تاملی در سنت جمهوری خواهی نیاز دارد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. @majmaqomh
⚡️جمهوری ایرانی فاقد سنت و بی ریشه بود؛ نه تنها نصی نداشت، بلکه با کژتابی  و فهم نادرست آن فرصتی برای نظریه پردازی برای آن نیز فراهم نشد 🔰جمهوریت ناکام(۱) ✍ 📍«خوب، دکتر، ما چه داریم - جمهوری یا سلطنت؟» او پاسخ داد: «یک جمهوری، اگر می توانید آن را حفظ کنید.» این سخن بنجامین فرانکلین، از پدران بنیان گذار جمهوری در ایالات متحده آمریکا، بر اهمیت بیشتر حفظ جمهوری نسبت به تاسیس آن تاکید دارد. اما پرسش مهم تر این است که چگونه می توان از جمهوریت پاسداری کرد و رمز ناکامی آن چیست؟ 📍در پاسخ به اختصار می توان ادعا کرد بهره مندی از سنت جمهوری خواهی که مشروطیت را مقدمه جمهوریت می داند و برپایه برداشتی از آزادی استوار است که رهایی از قدرت خودسرانه در کانون آن قرار دارد، نقشی با اهمیت در حفظ و تداوم جمهوریت دارد. جمهوری اسلامی بر چنین سنتی و برداشتی استوار نبود، از این رو جمهوریت در آن ناکام ماند.      📍ایرانیان در دو سده اخیر دو انقلاب را تجربه کرده اند که ناکامی هر چند با تفاوت هایی، سرنوشت مشترک آن ها بوده است. تفاوت  اصلی این دو در این بود که مشروطیت به معنای حکومت محدود در چارچوب قانون، در زمینه ای کاملاً متفاوت شکل گرفت و بر سنت و پیشینه ای از مشروطه خواهی مدرن استوار بود که پیدایش و  شکل گیری آن در ایران ۸۰ سال پیش از پیروزی مشروطیت آغاز شد. مشروطه ایرانی ریشه در این سنت داشت. 📍در این بستر خوانشی مشروطه خواهانه از دین بر اسلامی کردن مشروطه برتری یافت. در نتیجه اهداف مربوط به نوسازی ساختار قدرت به عنوان بخشی از پروژه مشروطه محقق شد. مقدمات حکومت قانون تا حد زیادی فراهم شد و به تعبیر شادروان استاد طباطبایی ایده تبدیل شریعت به قانون و جایگزینی حقوق به جای فقه در عرصه عمومی جا افتاد. بدین سان لایه ای جدید بر سنت افزوده شد که هر چند نص یا متنی نداشت، ولی در پرتو عقل عقلایی توانست در قالب قانون اساسی و لوایح ۱۴ گانه نصی برای آن فراهم کند. بدین سان نظریه مشروطه متاخر از آن و بر اساس این نص تدوین یافت. 📍اما در انقلاب اسلامی، جمهوریت در شرایطی مطرح شد که سنت جمهوری خواهی در ایران  شکل نگرفته بود و بیشتر از الگوهای چپ و کمونیستی مایه می گرفت. از این رو با سنت جمهوری خواهی مدرن که بر مشروطیت استوار بود، جز در ظاهر نسبتی نداشت و به عنوان بدیل مشروطیت و در عرض آن طرح شد. در حالی که رابطه این دو طولی است و در نبودِ مشروطیت و ناکامی آن نمی توان به جمهوریت چشم  دوخت. 📍جمهوری ایرانی فاقد سنت و بی ریشه بود؛ نه تنها نصی نداشت، بلکه با کژتابی  و فهم نادرست آن فرصتی برای نظریه پردازی برای آن نیز فراهم نشد. بنابراین می توان گفت جمهوریت در گفتمان اسلام سیاسی به شکل نارس و ابتر طرح و تاسیس شد و یکی از عوامل مهم ناکامی آن همین بود. از این نظر مشروطیت بر جمهوریت تقدم دارد و جمهوری خواهی در غیاب مشروطه خواهی راه به جایی نخواهد برد. استدلال بر این ادعا به درنگ و تاملی در سنت جمهوری خواهی نیاز دارد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. @majmaqomh
🔰 رسول الله (ص) و امام علی(ع)، شاخص‌ترین منادیانِ حقوق بشر ✍ هادی سروش ◻️بعد از رسول الله (ص) که پایه حکومت را در مدینه نهاد، در میان امامان معصوم ، تنها امیرالمومنین (ع) زمینه حکمرانی وسیع تر یک شهر پیدا کرد و در متن حاکمیت و قدرت توسعه دارش به حقوق بشر احترام گذارد و شاخص ترین منادیِ ندایِ جهانی "حقوق بشر" است. اوست که توانست آنچه از "حقوق بشر" از محضر پیامبر خدا (ص) آموخته بود را به ذائقه شهروندان سراسر مناطق وسیع حکمرانی اش برساند. ✔️حق حیات ◻️اولین حق از "حقوق بشر" حق حیات و زنده بودن است.  اسلام اجازه ستاندن جان را نمیدهد مگر در بسیار محدودی که تحقق آن در شرائط بسیار سختی امکانپذیر است. اهمیت‌ "حق‌ جان داشتن" به‌ اندازه‌ای‌ است‌ که‌ امیرالمومنین (عم می‌فرماید: « از رسول‌ خدا (ص) دو کتاب‌ [نوشته] به‌ ارث‌ برده‌ام. کتاب‌ خدا و کتابی‌ که در کنار شمشیرم آمده. سوال کردند: ای‌ امیرالمؤ‌منین‌ کتاب‌ و نوشته در کنار شمشیرت‌ چیست؟ فرمود: هر کس‌ غیرقاتل‌ را بکشد و یا غیر ضاربش‌ را بزند لعنت‌ خدا بر او باد! ؛ - وَرَثتُ‌ عَن‌ رَسولِ‌ الله کتابین‌ ؛ کتاب‌الله و کتابٍ‌ فی‌ قراب‌ سیفی. قیل‌ یا امیرالمؤ‌منین‌ ماالکتاب‌ الذی‌ فی‌ قراب‌ سیفک؟ قال: من‌ قتل‌ غیرقاتله‌ او ضرب‌ غیرضاربه‌ فعلیه‌ لعنة‌الله."(وسائل الشیعه ؛ ج ۱۹ ص ۱۲) ✔️حق انتخاب دین ◻️ حق انتخابِ دین یک مطلب روشنی است و تاسف بار است برای انسان چنین حقی قبول نمیکنند! در قرآن حد اقل سی آیه در مورد حق انتخاب دین آمده و مشهورترین آن، آیه "لا اکراه فی الدین" است که با توجه به آیه "قدتبین الرشد" که بعد از آن آمده قرینه قطعی بر عدم زور و اجبار در مورد دین است. در این زمینه سخنان علامه طباطبایی و شاگردانش مانند شهیدآیت الله مطهری و آیت الله جوادی آملی باید مورد مداقه قرار گیرد. روشن‌ترین سند تاریخی در مورد آزادی مردم در پذیرش و یا عدم پذیرش دین اسلام، پیمان‌نامۀ رسول‌ الله (ص) با مردم مدینه است که به امضای تمامی‌ اهل مدینه رسیده آمده: "یهودیان بنی‌عوف با مسلمانان همانند امت واحده هستند و هر کدام از آنان در دین خود آزادند. بندگان نیز همانند دیگران در دین و آیین خود آزادند.." (سیره نبویه ج۱ص۵۳۰) ◻️ در این زمینه امام خمینی کلامی دارد که بسیار تحسین برانگیز است که میگوید: "ما هرگز نمیخواهیم ارزشهای اسلامی را بر غرب تحمیل کنیم، نه بر غرب و نه بر شرق، بر هیچکس و هیچ‌جا، اسلام تحمیل نمیشود. اسلام با تحمیل مخالف است. اسلام مکتب تحمیل نیست، اسلام آزادی را به تمام ابعادش ترویج کرده است، ما فقط اسلام را ارائه میکنیم، هــر کس خواست میپذیرد و هر کس نخواست نمیپذیرد". (صحیفه ج۱۱ص۱۵۷) ✔️حق زندگی آبرومندانه ◻️ شفاف میگوییم ؛ امام علی(ع) حاکمیت را درصورتی اسلامی میداند که حقوق بشر در آن رعایت شود ، یعنی امنیت اقتصادی و روانی حتی برای غیرمسلمان هم تامین شود تا آنان هم بتوانند به زندگی آرام وآسان وشادشان برسند؛ "یَعْمَلُ فِی إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ یَسْتَمْتِعُ فِیهَا الْکَافِرُ"(نهج البلاغه/خ۴۰) ✔️حق انتخاب حکمران، حقِ استیضاح و انتقاد از حاکمیت ◻️ در باورهای دینی ما شیعیان ؛ در عصر حضور امامان ، حکمران به نصب خداست که مردمان با او بیعت میکنند.  اما در همین جا هم بیعت با امام (ع)، زُوری نیست. عبدالله بن عمر بیعت نکرد و گفت اگر همه بیعت کردند من هم انجام میدهم ! مالک به امام عرض کرد من این را میشناسم به دست من بسپار تا یا بیعت بگیرم و یا سرش را بزنم ! امام علی (ع) اجازه نداد.‌ خاستگاه این عدم اجازه بر اخذ بیعت زوری و تهدیدگونه این است که "بیعت اختیاری" است. در عصر غیبت، فقیهانی مانند امام خمینی که قائل به حکمرانی فقیه هستند حتی بر مبنای "نصب" جمهوریت را جدی میدانند و در صورت همراه نبودنِ جمهور، تصرفاتِ فقیه را مورد مناقشه و اشکال میدانند. ✔️اعلامیه حقوق بشر ◻️  اگر در آثار شهید آیت الله مطهری به اعلامیه حقوق بشر لطفی دیده نمیشود بخاطر بی عملی جهان به این منشور بین المللی است. ایشان چنین میگوید: "دیدیم که اعلامیه حقوق بشر  هیچ نتیجه‌ای در دنیا نداد؛ دیدیم همان امضاکنندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر متجاوزترین مردم به حقوق بشر بوده و هستند. الان کاخ سازمان ملل که می‌گویند چهل و چهار طبقه دارد، در واقع یعنی یک دروغ چهل و چهار طبقه. چیزی که در آن واقعآ وجود ندارد رسیدگی به حقوق ضعفاست؛ یعنی ابزاری است در دست قدرت‌های بزرگ دنیا تا به بهانه آن با یکدیگر معامله کنند. آیا آمریکا واقعآ پایبند حقوق بشر است؟ این کارهایی که در ویتنام می‌کند بر اساس حقوق بشر است؟ آیا شوروی پایبند حقوق بشر است؟ چین واقعآ پایبند حقوق بشر است؟ ( گریز از ایمان و گریز از عمل/ ۷۲) @majmaqomh
‍ ‍ ✔️چرا «ادبیات دینی» پزشکیان هراس انگیز نیست؟ ✍اکبر محمدی ◻️در میان روسای جمهور نظام جمهوری اسلامی ایران، کمتر کسی به اندازه پزشکیان از ادبیات دینی در صحبت‌های خود استفاده کرده است اما چرا صحبت‌های پزشکیان هراس در دل کسی ایجاد نمی‌کند که قرار است گیر و دارها بیشتر شود و محدویت‌ها فزونی یابد؟ چرا جامعه‌ی هنرمندان، نویسندگان، بازیگران، پزشکان، دانشجویان، نخبگان و غیره، از انتخاب پزشکیان ناخرسند نیستند؟ چرا انتخاب پزشکیان شوک منفی به بازار ارز و طلا وارد نکرده و التهاب آفرین نشده است؟ مگر او نیست که مدام آیه و حدیث می‌خواند و از امام و پیغمبر و خدا می‌گوید؟ ◻️پاسخ این پرسش را باید در حقیقت‌جویی ایرانیان جستجو کرد، مردمانِ راست کیشی که دل در گرو عدالت، راستی و درستی داشته اما احتیاج دارند که خدا به زبان آن‌ها نیز حرف بزند، مهارت‌ها و علایق آن‌ها را ببیند و خواسته‌های آنان را ارج نهد. دلشان می‌خواهد حکومت منتسب به خدا به فکر نان و آسایش مردم باشد و بر مدیران سخت بگیرد تا روزگار بر مردمان آسان بگذرد. پسران و دختران دوست دارند حق انتخاب و آزادی‌شان  سلب نشود و  لااقل پس از نزدیک به پنج دهه از گذشت انقلاب، سخن آیت‌الله طالقانی جامه عمل بپوشد که فریاد می‌زد «اسلام آیین آزادگی است و مسلما در دموکراسی که به برکت انقلاب برقرار خواهد شد، آزادی به طور کامل در جامعه ما برای همه افراد وجود خواهد داشت»(روزنامه اطلاعات، 8 اسفند1357). ورزشکاران دوست دارند حرفه‌ای که عمری برای آن زحمت کشیده‌اند دیده شود، موزیسین‌ها و هنرمندان دلشان می‌خواهد هنرشان به رسمیت شناخته شود و رنج و زحمتی که در این راه کشیده‌اند به ثمر نشیند و تحسین شود. فارغ‌التحصیلان و نخبگان دوست دارند قدرشان شناخته شود و ناشایستگان به جای آن‌ها مناصب را اشغال نکنند و کارگران، کشاورزان و صنعت‌گران دلشان می‌خواهد مزد دست رنجشان را بگیرند و در طلب لقمه‌ای نان، آواره کوچه و خیابان نشوند. ◻️از قضا پزشکیان با زبان دین و قرآن همین‌ها را می‌گوید. می‌گوید که باید اساتید و دانشجویان اخراج شده به دانشگاه بازگردند، می‌گوید هر عیب که هست از مسلمانی ماست، می‌گوید اگر تقصیری وجود دارد، متوجه خود ما و متوجه نظام آموزشی و تربیتی ماست و بچه‌های ما گناهی ندارند و فقط می‌خواهند زندگی کنند. معتقد است که جوانان مملکت، آینده آن هستند و نباید آن‌ها را با برچسب‌های مختلف از خودمان برانیم. معتقد است که باید مهربانی با مردم را پیشه خود سازیم و بر آن‌ها آسان بگیریم. بر این بارو است که مسئولان جامعه نباید نسبت به مردم چون حیوان درنده باشند بلکه باید آن ها را برادر و برابر در دین و آفرینش ببینند(عهدنامه مالک اشتر). ◻️این کلام که هیچ وقت از زبان پزشکیان نمی‌افتد و مدام می‌گوید که حالا که رئیس جمهور شده‌ام فکر نمی‌کنم به جایی رسیده باشم وکسی شده باشم، چیزی است که از نهج‌البلاغه آموخته است آن‌گاه که حضرت وقتی مالک اشتر را به عنوان حاکم مصر منصوب می‌کند توصیه می‌کند که مبادا چون حاکم جایی شده‌ای تصور کنی که کسی شده‌ای و بندگی مردم و خدا را نکنی(عهدنامه مالک اشتر). پزشکیان به پیروی از عهدنامه، عمیقا معتقد است که «کسی که به بندگان خدا ستم روا دارد خدا به جای بندگانش، دشمن او خواهد شد.». یا فراموش نکرده‌ایم که این عبارت پزشکیان در دوره رقابت‌های انتخاباتی که باید در همه امور به متخصصین مراجعه کنیم چه مقدار طعن و کنایه رقیبان را برانگیخته بود غافل از آنکه او ارج نهادن به علم و دانش و تخصص را از مولای خود آموخته است آن گاه که به مالک اشتر می‌نویسد که: «با دانشمندان، فراوان گفتگو کن و با حکمیان فراوان بحث کن که مایه آبادنی و اصلاح شهرها و برقراری نظم و قانون است»(عهدنامه مالک اشتر). ◻️باشد که پزشکیان همانند فرمانده سپاه اسلام که در جنگ قادسیه رو به ایرانیان کرد و گفت که «ما آمده‌ایم مردم را از «جور ادیان» به «عدل اسلام» آوریم»(طبری، تاریخ الامم و الملوک، بیروت:دارالتراث، ج 3  ص 530)،  مهربانی و برابری و برادری در حکمرانی دینی را به همگان نشان دهد و امید که در فرصت تغییر پیش آمده، علما و دانشمندان وفرهیختگان به یاری پزشکیان آمده و در ابطال این سخن استاد شفیعی کدکنی بکوشند که«وقتی بخواهیم فرهنگ یا دایره المعارفی از اندیشه بشری فراهم آوریم، سهم متاخرین جهان اسلام تقریبا صفر است. تمام مسلمانان در قرون اخیر به اندازه یک سال از عمر فلسفی ویتگنشتاین، اندیشه عرضه نکرده‌اند»(غزلیات شمس تبریز،نشر سخن، چاپ پنجم:1387، ج1 ص 70) @majmaqomh