#یادداشت
🔰کاندیدای شایسته
📝#محمود_شفیعی
📍بعد از گذشت ۴۶سال از عمر انقلاب و جمهوری اسلامی، مردم درکی قابل قبول از ماهیت نخبگان قدرت سیاسی، در ایران پیدا کرده اند. مساله امروز مردم ایران درباره نخبگان سیاسی، با تجربه کافی که به دست آورده اند، یک چیز بیشتر نیست: "حکمرانانی که فایده آنان از هزینه آنها بیشتر باشد، کدامند؟"
✅-ساده زیست بودن، سخنان دلنشین گفتن، باسواد بودن، مردمی بودن، حتی برنامه داشتن حاکمان، اینها همه خوب و برای انتخاب یک فرد از سوی مردم برای حکمرانی لازمند؛ اما پاسخ مساله پیش گفته نیستند. پاسخ اساسی مساله این است که مردم ایران به حاکمانی با تجربه نیاز دارند که موفقیت در حیطه کاری خود را در عمل به اثبات رسانده اند. حاکمان موفق کسانی هستند که نسبت به دیگر رقیبان، فایده بیشتری به مردم می رسانند و هزینه کمتری بر ملت تحمیل می کنند.
✅-در انتخابات پیشرو، از میان کاندیداهای نهایی شده، بهترین کاندیدا، فقط یک معیار دارد. کاندیدای شایسته کسی است که در تجربه عملی گذشته خودش، هر چند در حیطه ای محدود، حکمرانی موفق تر از دیگران را قبلا به نمایش گذاشته باشد. اگر مدعی حکومت، متدین ترین و خوشنام ترین فرد جامعه هم باشد، اما نتواند به وظایف ذاتی خود در میدان سیاست ورزی موفق عمل کند، او شایستگی حکمرانی ندارد.
✅- در حکمرانی قدیم و جدید، اسلامی و غیراسلامی، حاکمان کشور چند وظیفه مشترک اساسی دارند:
📍۱. تامین امنیت همه جانبه (جانی، مالی، حیثیتی، انسانی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، داخلی، خارجی و ...) برای همه (مرد یا زن، مسلمان یا غیر مسلمان، قوی یا ضعیف، انقلابی یا غیر انقلابی، خودی یا غیرخودی و ...).
📍۲. زمینه سازی برای رفاه و توسعه همه جانبه (رشد اقتصادی، عدالت اقتصادی، عدالت قضایی، عدالت سیاسی، حداقل کردن فسادهای مالی، مهار تورم، ایجاد اشتغال، حل معضل بیکاری و ...)
📍۳. تضمین شکوه و عظمت ملی (ارتقاء جایگاه دولت-ملت ایران در نظام بین الملل، افزایش امید در اقشار گوناگون جامعه، گسترش روابط با همه کشورهای جهان که آنان را به رسمیت می شناسیم، حفظ استقلال و عدم وابستگی به یک یا چند کشور خاص و ...)
✅-اگر حاکمان کارویژه های خود را که در بالا بدانها اشاره رفت، انجام دهند، تمدن اسلامی، دینداری، و بسیاری از آرمان های دیگر به عنوان پیامدهای قهری حاصل از موفقیت حاکمان در انجام کارویژه ها، تحقق می یابند.
✅-اما اگر حاکمان به جای انجام موفق کارویژهای اصلی فوق، مستقیم بودجه مملکت را به نام تمدن سازی اسلامی، زمینه سازی ظهور، حفظ ظاهر اسلام در جامعه و غیره، کانالیزه کنند؛ به جیب خودی ها بریزند؛ به جای توجه به اراده ملت و خواست جامعه، به دنبال مهندسی جامعه از بالا برآیند؛ به جای الگو گرفتن از مردم در دینداری، بخواهند خود را الگوی دینداری مردم قرار دهند؛ نه تنها همین اهداف آرمانی تحقق پیدا نمی کنند، بلکه به جای تمدن سازی، تمدن سوزی، به جای اسلامی سازی، اسلام ستیزی، و به جای هر آرمان دیگر، ضد آن آرمان ها اتفاق می افتد.
🔸-سخن پایانی: به تعبیر ادبی، آرمان هایی چون رسیدن به تمدن اسلامی، پیدا شدن زمینه ظهور، یا داشتن جامعه ای علاقمند به حفظ نمادهای اسلامی، اسم مصدر اند؛ اما کارویژه های ذاتی حکومت، مصدر اند. با تحقق بخشیدن به مصدر است که اسم مصدر به خودی خود حاصل می گردد. امروزه، حاکمان ما به جای پرداختن به مصدر، به دنبال اسم مصدر اند؛ غافل از اینکه اسم مصدر، حاصل مصدر است و بدون مصدر نمی توان مستقیم دنبال اسم مصدر رفت. در وضعیت کنونی، کاندیدای شایسته کسی است که به جای غوطه ور شدن در آرمان های اسم مصدری، با سخت کوشی و هنرمندی تمام، به فکر تحقق بخشیدن مصدرها باشد.
@majmaqomh
اخلاق رقابت انتخاباتي
✍#محمود_شفیعی
🔰طی چندین یادداشت، به مناسبت ایام انتخابات ریاست جمهوری، به شیوه انتقادی، نکاتی درباره اخلاق رقابت انتخاباتی نادرست تقدیم خواهد شد. در یادداشت اول "شعار پیشگی" به مثابه اخلاق رقابت نادرست تحلیل شده است.
🔹" افراد گمراه، از شاعران خیال پرداز [که حقایق را هجو می کنند و با مطالب بی اساس به واقعیات می تازند] پیروی می کنند. آیا ندانسته ای که آنان در هر وادی [باطلی خیال پردازانه] حیران و سرگردانند؟ و به راستی که آنان مطالبی می گویند که خود عمل نمی کنند" شعراء/224-226
🔸رابطه ای ناگسستنی بین کم مایگی تخصصی و شعارگرایی وجود دارد. به اندازه اي كه يك كانديدا شايستگي اخلاقي و تخصصي براي رياست جمهوري را نداشته باشد، به همان اندازه از ادبيات شعاري، بيش از حد، بهره خواهد برد. در ادبيات شعاري واقعيتهای پیچیده ای که فهم دقیق و عمیق آنها نیازمند دانایی، تخصص و تجربه است، بازگو نميشوند؛ بلكه آرمانهاي دست نايافتني برجسته ميگردند.
🔹در اين روش از يك سو شعاردهنده ناداني خود نسبت به پیچیدگی های حکمرانی علمی-عقلانی را مي پوشاند و از سوي ديگر، به خاطر جذابيت طبيعي آرمانها در ذهن عموم، مردم را براي متمايل كردن به سوي خود، فریب می دهد. شعار پيشگي يكي از راه هاي پنهان كردن واقعيت ها و نمايش دروغيني از امور غيرواقعي است.
🔸بزرگترین صدمه شعار پیشگی این است که اولویت های مورد نیاز جامعه فراموش می گردد و مردم را به دنیایی خیالی وارد می سازد که در کوتاه مدت لذت بخش است؛ اما در بلند مدت در عقب ماندن جامعه، تاثیری زهراگین دارد.
@majmaqomh
⚡️حمایت انتقادی از دولت فعلی بهترین اولویت امروز همگان، اعم از دولت و ملت، است.
🔰بحران تضادها و تمها راه اصلاح
✍#محمود_شفیعی
◻️اکنون رئیس جمهوری، غیر منتظره و بر خلاف چینش های مهندسی شده، بر اریکه قدرت نشسته است. تا آنجا که خود او بارها تصریح کرده است که بنا نبوده او در جایگاه ریاست جمهوری قرار گیرد. او بارها حضور خود را تنها ترمیم دهنده یک شکاف خطرناک در سیاست امروز ایران توصیف کرده است که آمده بود با حضورش از تعداد قهر کنندگان بکاهد و از تعمیق فاصله دولت و ملت، به مثابه بدترین شکاف، جلوگیری کند. نه خود او و نه دیگر بلوک های قدرت، پیروزی او را نه باور داشتند و نه می خواستند.
✔️ زمانی که در دور اول انتخابات اتفاق غیرمنتظره ای پیش آمد، صورت مساله تغییر یافت. اکنون معلوم شد که خالص سازی دو نسخه متفاوت داشته و نسخه پیشگام در خط خالص سازی، مورد قبول هسته سخت و لایه زیرین نظام نبوده است. این مرحله برای خود نظام دو گزینه بین المحذورین را رقم زد: خالص سازی غیرقابل تحمل و دست برداشتن موقتی از نقشه پیشین خالص سازی
◻️مفسده متصلبانه و غیرقابل جبران گزینه اول به مراتب بیشتر از مفسده متغیر و نسبتا قابل جبران گزینه دوم تشخیص داده شد. بنابراین، تمرکز روی تن دادن مشروط به گزینه دوم به تصمیم نهایی تبدیل گشت. رئیس جمهور امروز (کاندیدای آن روز) تازه از این نقطه به بعد (بین دوره اول انتخابات تا دوره دوم انتخابات)، آن هم با یک احتمال، تصمیم گرفت برای وضعیت مابعد پیروزی خودش اندیشه کند.
✔️. رئیس جمهور بعد از پیروزی اکنون که نوبت معرفی نامزدهای وزارتخانه ها رسیده، خود را در مقابل دو گزینه ضد هم می بیند:
الف. به مصالح نظامی تن دهد که کاندیدا بودن او را مصلحت می دانستند، اما رئیس جمهور بودن او را مفسده متغیر می دانند و می خواهند او را به شبیه ترین شکل خود در آورند و با حداقل کردن مفسده وجودیش و حداکثر کردن منافع خودشان، اصل بودنش را تحمل کنند.
ب. در پی آرمان هایی باشد که با مردم ناامید و سرخورده از وضع موجود، در میان گذاشت و به امید رای نیاوردن خود، ولی آمدن بخشی از مردم به صحنه انتخابات، برای عمل به آنها تعهدات شداد و غلاظ به مردم داد و از بخت بد و بر خلاف نیتش اکنون ردای ریاست جمهوری بر تن کرده و می حواهد به وعده هایش عمل کند.
◻️ در چنین شرایط ناخواسته و بغرنجی که برایش تلخ ترین لحظه باید باشد، او کوشید گزینه ای انتخاب کند که جمع ضددین را محقق سازد! از یک طرف برای اثبات صداقتش و توجه عملی به آرمانهایش، (از جمله شایسته سالاری به جای باند سالاری، جناح سالاری، رفیق سالاری و خودی سالاری) به تشکیل شورای راهبری رو آورد تا بتواند از این راه شایستگان را به جای ناشایستگان وارد بازی سیاسی کند؛ از سوی دیگر اما می دید که اصل انتخاب شدن خودش با اراده نظام رقم خورده و نمی تواند از خواسته آن در مرحله انتخاب نامزدهای کابینه رهایی یابد. او به زعم خود با اصل مناصفه، ده عضو از خروجی شورای راهبری و نه عضو از مخالفان خود، مساله را حل کرد.
✔️. حقیقت این است که او مساله را نتوانست حل کند. وزارتخانه های کلیدی که همچون فرمان ماشین قوه مجریه اند در دست افرادی قرار گرفتند که از جنس رئیس جمهور نیستند. رئیس جمهوری که برای بحران اقتصاد امروز ایران، به درستی، عواملی سیاسی را تشخیص داده است، باید تحولات سیاسی معطوف به وفاق ملی را از راه در دست داشتن وزارتخانه های سیاسی دنبال می کرد و البته در وزارتخانه های اقتصادی می توانست شایستگان از هر گرایش سیاسی را وارد کند. اما الان، به اجبار، او وارونه عمل کرده است.
◻️با همه اوصافی که گذشت معتقدم بهترین گزینه، همچنان، حضور در انتخابات و رای به گزینه ای بود که در نهایت پیروز گشت و اکنون در هنگام انتخاب کابینه با چنین مانعی مواجه گشته و در عمل، حداقل به ظاهر، در تضاد دو اراده به سمت اراده مخالفان خود مایل گشته و مردم را پشت سر گذاشته است.
✔️ دلیل داوری فوق این است که راه عبور از دوره گذار تاریخی و دست یابی به نظامی توسعه یافته، مردم سالار، هماهنگ با هویت تاریخی جامعه ایران و رسیدن به حکمرانی خوب، تنها و تنها روی برتافتن از تندروی در مبارزه سیاسی و تداوم بخشیدن به اصلاح طلبی در معنای عام کلمه است. اگر این راه ده ها بار هم شکست بخورد، هیچ راه جایگزین بهتری در کار نیست. البته می توان در بزرگراه اصلاح خواهی به خرده راه های فراوانی دست یافت، اما از اصل شاهراه اصلاح گرایی نمی توان عبور کرد. خروج از چرخه باطل استبداد و خشونت که قرنها در تاریخ ایران به صورت خودافزاینده پایدار گشته است، بدون صبوری در اصلاح خواهی با روش درست و عقلانی، به جای روش های نادرست، خشن و غیرعقلانی، امکان پذیر نیست.
@majmaqomh
#یادداشت
🔳زخم های بی پایان
📝#محمود_شفیعی
📍جنایت هایی که رژیم صهیونیستی از فردای ۷اکتبر، بی وقفه، تا امروز، در غزه و در هفته های اخیر در مناطق شیعه نشین لبنان مرتکب می شود، بسیار فراتر از توجیهات دروغینی است که در عرصه رسانه های ملی و بین المللی، برای فریب دادن افکار عمومی، بر زبان می آورد.
📍مساله صهیونیست ها مهار کردن، صدمه زدن، و حتی نابود کردن حماس یا حزب الله نیست. حماس و حزب الله دو سازمان سیاسی و نظامی اند که نیروهای انسانی و سازوبرگ نظامی و اداری آنها مشخص اند. خیلی روشن است که اقدامات یک ساله متجاوزین منحصر به ضربه زدن بر منافع تنها این دو تشکل سیاسی و نظامی نبوده است.
📍اقدامات صهیونیستها ادامه سیاست غصب سرزمین فلسطین است که از از فردای تشکیل حکومت صهیونیستی در ۱۹۴۸ شروع شد و در جنگ ۱۹۶۷ به اوج خود رسید. آنها تنها آماده اند با مردم فلسطینی که سلطه سیاسی صهیونیسم را پذیرفته باشند، کنار بیایند و زندگی حداقلی آنان در سرزمین اشغالی را تحمل کنند.
📍صهیونیستها در این سرزمین دولتی تشکیل داده اند که در ذهن خود برای آن حریم امنیتی گسترده ای تعریف کرده اند. این حریم امنیتی نه تنها کل سرزمین فلسطین که همسایگان آن (مصر، اردن، سوریه، لبنان) را نیز دربر می گیرد. رژیم اشغال گر تا کنون با تهدید و تطمیع و معاملات گوناگون دیپلماتیک، توانسته است دولتهای مصر و اردن را، به طور مطلق، مقهور اراده خود کند و آنهارا از پیگیر شدن حقوق مسلم سرزمینی منصرف سازد. درباره سوریه نیز، به طور نسبی، آن کشور را، حد اقل در عمل، تسلیم کرده است.
📍مردم فلسطین اما تاکنون زهر غصب شدن سرزمین خود به وسیله اشغال گران بی رحم را نتوانسته اند هضم کنند و همچنان در یک مبارزه چند ده ساله به سر می برند. شیعیان لبنان هم در این مبارزه نابرابر حق و باطل در سمت جبهه حق قرار گرفته و حریم شدن کشور خود برای یک رژیم غاصب را نپذیرفته اند.
📍 در چنین شرایطی است که حکومت غاصب تصمیم گرفته است با ارتکاب انواع جنایت های وحشیانه ضد بشری، مردم مبارز فلسطین و شیعیان مبارز لبنان را مجبور سازد، تا آنان از محل های مسکونی خود برای همیشه خارج گردند و در سرزمینی دور دست که خطری برای امنیت نامشروع رژیم غاصب پیش نیاید، سکونت گزینند.
📍نابود کردن همه زیر ساختهای حیاتی جامعه فلسطینیان در غزه و مناطق شیعه نشین در لبنان، اصلی ترین مساله رژیم صهیونیستی است. از این رو آنان دنبال تبدیل کردن این دو منطقه به سرزمین سوخته اند. آنان تا نابودی کامل امکانات حیاتی و کشتن فجیع مردمان تا حدی که، در بدترین شرایط، باقی ماندگان فرار را بر قرار ترجیح دهند، دست از هیچ جنایتی بر نخواهند داشت. البته رژیم غاصب در این همه ارتکاب اعمال ضد انسانی و اخلاقی به حمایت دانه درشت های سازمان ملل تکیه کرده است.
📍سخن پایانی این است که آوردگاه سرزمین اشغالی فلسطین اکنون میدان جنگ دو اراده غاصبانه و اراده مالکانه است. پیروزی نهایی از آنِ اراده ای است که الف. خستگی ناپذیر ظاهر گردد. ب. در مبارزه از ابزارهای نامشروع استفاده نکند و هدف درست را با وسایل درست پیش ببرد. ج. مبارزه را به بیشترین نیروی عقلانیت مجهز سازد و لحظه ای تدبیر را به دست هیجانات و احساسات نسپارد. د. از جهت زبانی در اثبات حقانیت خود بکوشد، تا به تدریج حامیان ملی، منطقه ای و بین المللی خود را افزایش و حامیان داخلی، منطقه ای و بین المللی طرف مقابل را کاهش دهد.
و ما النضر الا من عند الله العزیز الحکیم.
@majmaqomh