📋 غم می‌وزید، شادیِ ما مختصر کند (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ غم می‌وزید، شادیِ ما مختصر کند شب می‌رسید، کامِ مرا تلخ‌تر کند نامردِ شهر، با همه ولگردها رسید تا که تمام قصه‌یِ دیوار و در کند گردن کشید، دید علی نیست، شیرشد تا بی‌خیال طعنه زند خنده سر کند اول قباله‌یِ فدک، از دستِ ما گرفت می‌خواست تا غرورِ مرا، خُردتر کُنَد محکم گرفته مادرِ من چادرش، ولی فرصت نشد که دست به رویش سپر کند عمداً میانِ، تنگیِ کوچه کشیده زد تا ضربِ دستِ او، دو برابر اثر کند یک تن میانِ چند نفر، حرفِ ساده نیست مادر زدن به پیش پسر، حرف ساده نیست *شاعر: