#حضرت_رقیه_س_شهادت
گریستم که از این دیده خواب را بِبَرند
گلایهی دلِ از غُصه آب را ببرند
شدند فطرس کوی تو چند قطرهی اشک
که از خرابه سلام و جواب را ببرند
شنیدهام که سرت میرود به سوی نجف!
به محضر نجف، این دُرِّ ناب را ببرند
بگو به ابر، بیاید شبانه گریه کنیم
که از کنار تنت آفتاب را ببرند
ببین که از وسط ازدحامِ این مردم
چگونه آیهی نور و حجاب را ببرند
نخواه نیزه و طشت و تنور، این شبها
به جای دامن من این ثواب را ببرند
شبیه کوثر و زمزم چقدر آب شدم
که از کنار سر تو شراب را ببرند
بگو که نیزهی عباس را عَلَم بکنند
که از میان حرم اضطراب را ببرند
من از حیات بدون تو دست خواهم شُست
که از محاسن پاکت خضاب را ببرند
✍ حجتالاسلام
#محسن_حنیفی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین