📋 فاطمه جان ببین، این اشک و شیون و
#سبک_روضه
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فاطمه جان ببین، این اشک و شیونو
نخون امید من، دعای رفتن و
بیطاقتن آخه ،حسین و زینبت
حسن با اشک بیصداش، که میکُشه من و
بمون، بهار خونهی علی
بمون، قرار خونهی علی
بمون، دوباره خونهی علی
ببینه خندهت و
ببین چه زود رسید، شب غم و عزا
ببین چه زود گذشت، روزای خوب ما
هیچی توو زندگی، نخواستی از علی
ولی حالا با خواهشت، میسوزه مرتضی
چرا، ای مهربون من؟
چرا، حالا تابوت میخوای از مرتضی ؟
بیا، یه رحمی کن به حال ما
به حال بچه ها
اگه میخوای بری برو ولی
یه نگاه به حسن بنداز و برو...
ببین بچهم داره پیر میشه
پنج شیش سالهم موهاش داره سفید میشه
خورشید خونهم و، شبونه میبرن
تموم هستیم و، روو شونه میبرن
با تو بهار اومد، به خونهی علی
دارن بهار خونهم و، از خونه میبرن
نرو! امید من بهار من
نرو! آرامش و قرار من
نرو! بازم بمون کنار من
دارو ندار من...
غمش آتیش زده، همه وجودم و
به کی بگم غمه، یاسه کبودم و
بهار خونهمه، قرار خونهمه
آخه چطور کفن کنم، بود و نبودم و
پاشو! پناه من توو کوچهها
پاشو! افتاده از پا مرتضی
پاشو! بدون من میری کجا
عزیز مصطفی!
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین