‌‌❣﷽❣🤞🤞 🔘 حاج_آرمین _غلامی 🔘 روضه_حضرت_ام_کلثوم_س 🔳السلام علیک یا بنت امیرالمومنین، یا ام کلثوم .. آن بانویم که دارم لطف و عطا ز داور ناموسِ کبربایم، نورِ دلِ پیمبر هم دخترِ امامم، هم یادگارِ عصمت یعنی برایِ زهرا آیینه دارِ عصمت از کودکی هماره هم دم به مجتبایم آگاه از تمام اسرارِ کربلایم مانندِ خواهرِ خود غرق نوائب(مصیبت ها) من اُم المصائب است او اُخت المصائبم من با هر مصیبتی که دیده‌ست زینبِ من یک عمر آشنا بود خر روز و هر شبِ من چون خواهرم عقیله هستم زِ غم لبالب در هر غم و بلایی بودم کنارِ زینب از خاطراتِ عمرم خواهم اگر بگویم جز ماجرایِ گودال چیزی دِگر نگویم هر بار زینب آمد از خیمه‌گاه بیرون دنبال او دویدم تا قتلگاه بیرون همراهِ خواهرِ خود در اوج آن بَلیّه من بودن و سکینه بر تل زینبیه تا واژگون شد از اسب آقایِ ما به مَقتل خَدِّ التَّریب گردید مولای ما به مقتل دیدم که برقِ شمشیر دور و برِ حسینم انبود شد برایِ ذبحِ سر حسینم وجه خدا به گودال با کَلب شد مقابل شیب الخضیب افتاد ناگاه دستِ قاتل خنجر زِ کین کشید و خنجر نمیبریدُ خواهر به چشم دید و فریاد میکشیدُ قاتل به پیشِ خواهر هم پیشِ چشم مادر تا جسم پشت و رو شد بنشست رویِ پیکر چون خواست رأس او با جور و جفا بِبُرد تا با دوازده ضرب ، سر از قفا ببرد خون خدا زِ رگ ها تا که به جوش آمد فرمود یا «بُنّی» آه ای غریبِ مادر کشتند و از تنت رفت پیراهنت به غارت ای زینبم به تن کن پیراهنِ اسارت رأسم رَوَد به نیزه، همراهِ اهل بیتم تا بشنوم زِ نزدیک خود آه اهل بیتم دور از دو چشم عباس بیند حرم اسیری ای وای از کنیزی .. ای وای از حقیری .. عباس من کجایی؟! برخیز غیرت الله در مجلسِ شراب است در حصر عصمت الله *آری .. دردهای ام الکثوم هم همان دردهای زینب بود .. بمیرم برات خانم .. * قافله رو از کربلا بردند وقتی رسیدند دم دروازه ی شام... از جاهایی که أمّ کلثوم به جای زینب کبری سخن گفته ، همین جاست شمر ملعون رو صدا زد فرمود ما دوتا خواهش از شما داریم اول اینکه فَاحْمِلْنا فى دَرْبٍ قَلِيلِ النَّظارَةِ، ما رو از دری وارد کنی که تماشاچیاش کمتر باشند دوم اینکه به این نیزه دار ها بگو سر ها روو از این بانوان و مخدرات جدا کنند این نامرد مردم به بهانه تماشای سرها ، دارند به نوامیس پیغمبر نگاه میکنند نانجیب شمر ، هر دو خواهش رو برعکس اجرا کرد دستور داد از شلوغ ترین دروازه ی شهر ، اهل بیت رو وارد کنند مرحوم طبری شیعی می نویسد ، پانصدهزار نفر به تماشا آمده بودند خواهش دوم هم اینجوری عملی کرد دستور داد هر سری که به نوعی با اسیری در ارتباطه، نیزه دار اون سر ، سر بریده رو ببره کناره اون بانوی اسیر ... حسین... پنجشنبه۲۱/دی ماه/مسجدرشیدی ⚫️ ..حاج آرمین غلامی