* حسینی آرمین غلامی(مجنون) آزرده ام که گریه نکردم برای تو اشکی نداشتم که بریزم به پای تو اشک عزای تو کند هرآتشی خموش زیراکه اشک تو شده است خون بهای تو دارم درون دل ز عزایت حرارتی باشم گدای کوی تو و مبتلای تو شد زندگی ما همه جا روضه شما باشد به روضه ها همه جا ردپای تو سوزی بده که من همه جا روضه خوان شوم مرثیه خوانده ام همه جا درعزای تو بانی روضه های تو هرجا پیمبراست زیراکه گریه کرده برایت خدای تو این روضه ها زسفره احسان فاطمه است برپاشده همیشه و هرجا برای تو خرج عزای تو به دودستان فاطمه است هستی فاطمه همگی شد فدای تو مجنون بخوان که تورااوصله دهد هستم همیشه گرمی بزم عزای تو * ارباب حسین بیاو تودست مرا بگیر درمانده ام تو دست مرا تا خدا بگیر بانی روضه های تو زهرا اطهرست یافاطمه تو دست مرا از عطا بگیر سینه زن عزای تو عیسی بن مریم است ای دل زنوکران حسینی شفابگیر دنیا بدون خاک تو بی ارزش است حسین ای دل زعشق حضرت سلطان بهابگیر بوی بهشت حق رسد از هئیت حسین ای دل براتی از حرم کربلا بگیر اذ ن زیارت حرمش دست فاطمه است برخیزواذن دیدن شاه ولا بگیر هنگامی قیامت دلها محرم است باز از برای شور حسینی تو پابگیر مجنون اسیر هول قیامت نمی شوی امروز زیر پرچم مولا تو جای بگیر * دردل هوای کربوبلا خانه کرده است درسینه ام ولای شما خانه کرده است شایدنظر کنی به دل مانده ام حسین بردرگهت ببین که گداخانه کرده است ازچشم مردمان چکد اشک عزای تو درسینه لطف و عفو خدا خانه کرده است باران اشک من همه با یاد علقمه است گویاکه عشق در دل ماخانه کرده است روضه نشین هئیت سلطان بی سرم دردل هوای خون خدا خانه کرده ام قاسم زهوش رفته به میدان نینوا مجنون عطش به کربوبلا خانه کرده است ** حسینی اول_صفر آرمین غلامی(مجنون)