بسم الله الرحمن الرحیم پیش چشم مرتضا، درکوچه زهرا را زدند وای بر احوالِ ما ، درکوچه زهرا را زدند وای من سیصدنفر، ازهرطرف زد برسرش لشگری ازمردها، درکوچه زهرا رازدند پیکرت برداشتم بانو! چرا لاغر شدی؟ ناله آرم،ای خدا، درکوچه زهرا را زدند سوختی دربین در. چیزی نمانده از تنت عده ای باضرب پا ، درکوچه زهرا را زدند می دهم غسلت.. عزیزِ مصطفا درنیمه شب آب می ریزم خدا ، درکوچه زهرا را زدند حس کند دستان من، پهلو پُر از خونابه بود یاد آرم ناله را ، درکوچه زهرا را زدند پایِ غسلت فاطمه من مردم وزنده شدم بی نگاهِ مجتبا ، درکوچه زهرا را زدند رفتن درزیرِ سمّ مرکبان کابوس توست شرح داده کربلا ، درکوچه زهرا را زدند 🔸شاعر : غلامی _(مجنون کرمانشاهی)- ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹