#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا -کردی
دعابکه که کسی بی هوا ، نخویده زمین
له پشت در، وجفا ای خدا ، نخویده زمین
خدابکی ،که وناموس کس جسارت نو
وه ضرب پا ولگد له جفا، نخویده زمین
خدابکه ، که جسارت، ودالگه کس نو
ژنه کسی له بره بی هوا،نخویده زمین
له ازدحام هجوم ستم ، دره ماله
خدا بکه که ژنی (پا وه ما) نخویده زمین ....
وه او عبا که علی خستیه له دوش ژنه
خدابکه که گل مصطفی نخویده زمین
وه اشک چا وه حسین وحسن ، قسم یارب
خدابکی که گل مرتضا نخویده زمین
اگه که فاطمه بمره، له ریه توحیدر
دعای یسه که خدا ، مرتضی نخویده زمین
له بعده فاطمه ، یارب کسی هرگز
له دشت ماریه و کربلا نخویده زمین
دعابکه، که کسی نیزه بی هوا نکوته
خدابکی که حسین بی هوا نخویده زمین
له دشت کربوبلاوویت مرتضا تنیاس
سری ونیزه، وه دشت بلا نخویده زمین
رباب خسته دعا کردیه و لب هرشو
علی اصغره، نیزه خدا نخویده زمین
سر بریده وه نیزه خدا خدا اوشه
له بانه ناقه رقیه خدا، نخویده زمین
🔸شاعر:
#حاج آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
____________
بسم الله الرحمن الر حیم
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
مغیره وه، چه خیال بدی به سر دارد
هوای کشتن زهرامیان در دارد
بگوکه قنفذ ملعون رود ازآن کوچه
مگر بمیرد از این فکر دست بردارد
چنان میان دره خانه بر زمین افتاد
تمام شهر ازاین حال ما خبر دارد
به کوچه یک تنه بالشکر عمر سخت است
میان کوچه عزیزه تو دردسر دارد
بگومغیره وقنفذ ، نزن که زهرا مرد
مزن که فاطمه درسر غمی دگر دارد
چه غصه ای ؟ به خدا غصه علی باشد
مزن که روح پیمبر به ما نظر دارد
به گردن تو علی ریسمان خبر دارد ؟
که همسره تو علی، دست بر کمر دارد ...
🔸شاعر:
#آرمین _غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
____________
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
عمرلگد زد وبر سینه مانده، میخ در
خدا کمک کند این روضه خوانده، میخ در
میان آن درو دیوار، محسنت میسوخت
ببین که بردر این خانه مانده میخ در
خدا چقدر بزرگ است جرم این ملعون
که باره شیشه زهراشکانده، میخ در
ببین که فاطمه این سو گرفته مولا را
بگو چهل نفر آن سو، کشانده، میخ در
خدا تکان ندهد روزگار صبره علی
غبار چادر مادر تکانده، میخ در
کبوتری که فتاده میان آتش و دود
به لانه با پر زخمی کشانده، میخ در
ببین که موی سیاه غزل سپید شده
برای فاطمه، این روضه خوانده، میخ در
🔸شاعر:
#آرمین_غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
_______________________
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
بلندگشتن توفاطمه زجا سخت است
قدم قدم زدنت، یار باوفا سخت است
مرو که بی تو، زمین میخورد یل یلها
وداع باتو گل باغ مرتضا سخت است
مروکه بوده ای زهرا تو قوت قلبم
بدان که رفتنت ای پورمصطفی سخت است
تمام هستی من باتو بوده در دنیا
گره ز کار علی وا کن و بیا ،سخت است
مرو زپیش منو،بشنو التماس مرا
بدان که دوری از این سرای ما ، سخت است
ببین که ترس عجیبی حسن به دل دارد
تسلیه دل لرزان مجتبی ، سخت است
دوباره گیسوی زینب به شانه محتاج ست
دلش تو خوش کن وبی تو سرای ما سخت است
حسین گوشه ی خانه، ز رنگ و رو افتاد
فراق نور دو عین از، گل ولا ، سخت است
به یاده روی تو ، زخمی و کوه دردم من
به اشک دیده ی این خسته، زجه ها سخت است
به پای درد ه علی، رفته ای از این دنیا
ببخش بر تن بی جان من بقا ، سخت است
مروبمان ودوباره تو مهربانی کن
پناه شیر خدا بی تو این سرا ، سخت است
🔸شاعر:
#حاج آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
-اشعارکردی
التماست کردمه زهراچاویلت واز که
فاطمه پشت و پناگم بَهر خود اعجاز که
وه نَفَس توکفتیه، گیان علی لب وابکه
م وه پایان هاتمه ، توزندگی آغاز که
له حسن هربار پرسیمه جواوه اشک بی
بوشه تو له کویچه و ،ای راز ه تو اِبراز که
کیشیده ن صورت وگیره له کَف پاگد حسین
لااقل تو هزگره زهراحسینت ناز که
چن روزی هاتیه نا مَحرمم ،له نزده تو
فاطمه، گیان م ،الان صورت خود واز که
سینه گدمجروحِ مِسمار و پــَــر ه گد پرپره
له چنین بال و پری آرامتر پــرواز که
🔸شاعر :
#آرمین -غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
_______________________
╭┅──────——————─
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
اشعارکردی
زویتر ایکاش م بمرم ، له خم اما چه بکم
م نمه، گرده تنِ تو منه تنیا چه بکم
حاجتم بی م نَگیِرَم وه کنارِ بابا
خواهشم تا م نَگِریَم وه تو گیانا چه بکم
گیره سخته له علی تو ولی گیره بکم
ژیره لب زمزمه گم بیه ، م زهرا چه بکم
وه سرِ شو که دیه، شانه له مویم وه لبت...
خوین وه جایِ نَفَست هاتیه گیانا چه بکم
پشت سرخوین چکیده ن، له سره ای، شویه تنت
وتمه پشت سرای وای که بابا چه بکم
دیمه او روژه چه هاتیه ،گلگم وه سرت
م نمه فاطمه، لو همهمه تنیا چه بکم
در و دیوار وه یک خوارد و تو زهراکفتی
م شنفتم نَفَست بی، که خدایا چه بکم
م وه دنبالِ تو و فکرِ عدو کُشتنِ تو
کَس نیوشه که له ژیر،ِ ای دس وپا،چه بکم
پلکِ سرخِ تو گل م ،وه چه وا نیه گلم
بوشه م وه دلِ دلتنگِ تماشا چه بکم
🔸شاعر:
#آرمین_غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
❣﷽❣
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
-اشعارکردی
م پرم، وه خم واندوه و له غم ، ای بانو
پیکرت بی یسه پیچیده وه هم، ای بانو
رده ضرب تازیان، برده تابت زهرا
تار دیمه، م تنت ای محترم ای بانو
وقت غسلت هاتیه..دستم له گیسوت رسی
تاره گیست له چه رو، بی یسه کم ، ای بانو
پوستی له استخوانت منیه، آو بیه
تودعا!که زویتر ، وه تو رسم ای بانو
سینه گم تنگ ونفس تنگ و دو چاوم لاله گون
دیده وا که زنده که ، تو م وه دم ای بانو
جای سالم نیه له بینه تنت صدیقه
جو بنفشه بی سرت تا وه قدم ای بانو
خوینِ پهلوی تو وه آوه روان مخلوطه
م گریبان پاره کم یا بدرم، ای بانو
لیله ی قدر علی مخفی له ژیره خاکی
تا که بوشه :شیعه گد « ای بی حرم ای بانو
🔸شاعر:
#آرمین_غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
❣﷽❣
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
-اشعارکردی
هر له زخم دوریت مرهم و درمانی نی
بی دلیل ساحل دل، ای همه طوفانی نی
هرچه گردیم ،له ای خاک نیه کس همدرد
چاوه کس له خم هجران تو بارانی نی
بین هردل تا به ابد جای تونه یازهرا
چو فراموشی ای داخ وه آسانی نی
سر منحوس عمر ارزشه کمتر، وه سگه
ارزشش بیشتر ه، ثم ستورانی نی
شور خونخواهی م، تلخ بکه کام عدو
انتقامم له عمر، نقطه پایانی نی
🔸شاعر:
#آرمین_غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
-اشعارکردی
دایه مدینه خصه و خم دیره دایه
ایره هوای ماتم وغم دیره دایه
یه یاس پرپر دیریدن شاره مدینه
چَاوه علی اشکِ دمادم دیره دایه
دویته توزینب طاقتِ هجره تونیره
له سینه گی اندوهِ عالم دیره دایه
وه ضرب سیلی صورت ماهت کبوده
له نوجوانی قامتی خم دیره دایه
وه آه اوشیدن حسین مظلوم دوران
له داخ مرگت سینه گم غم دیره دایه
🔸شاعر:
#حاج آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
یک شب برای خاطره ما فاطمه بمان
چشم و چراغ من، توبیا،فاطمه بمان
نبضت چه کُند می زند!ای همسرعلی
جدی نگیر بغض مرا، فاطمه بمان
پیش علی، سفارش تابوت را نده!
کوری چشم عایشه ها فاطمه بمان
دست علی مده ، توزکافور وسدر خود
عطرخوش بهشت خدا فاطمه بمان
بانو دو تا مکن تودگرحرف حیدرت
من قول داده ام بخدا فاطمه بمان
بشکسته شد غرور علی با رفتن تو
درکوچه گفته ام همه جا فاطمه بمان
زخم تو کاردست علی میدهدمرو
بانوتویی طبیب و دوا فاطمه بمان
مویت اگر چه سوخت، زهرامیان در
افتاده ای به گریه چرا؟ فاطمه بمان
درکوچه ها جواب سلامم نمی دهند
با غربتم کنار بیا فاطمه بمان
سوزم برای تو، که صدایم گرفته است
ای روضه خوان خانه ی ما فاطمه بمان
🔸شاعر:
#آرمین غلامی_مجنون کرمانشاهی
__________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
عمرلگد زد وبر سینه مانده، میخ در
خدا کمک کند این روضه خوانده، میخ در
میان آن درو دیوار، محسنت میسوخت
ببین که بردر این خانه مانده میخ در
خدا چقدر بزرگ است جرم این ملعون
که باره شیشه زهراشکانده، میخ در
ببین که فاطمه این سو گرفته مولا را
بگو چهل نفر آن سو، کشانده، میخ در
خدا تکان ندهد روزگار صبره علی
غبار چادر مادر تکانده، میخ در
کبوتری که فتاده میان آتش و دود
به لانه با پر زخمی کشانده، میخ در
ببین که موی سیاه غزل سپید شده
برای فاطمه، این روضه خوانده، میخ در
🔸شاعر:
#آرمین_غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
_______________________
#متن روضه حضرت_زهرا 🤞 #مرثیه_حضرت_زهرا
#مداح.حاج آرمین غلامی
سرنوشت آن گل پرپر نمیدانم چه شد
شرح این خونگریه را آخر نمیدانم چه شد
احترامش را پدر خیلی سفارش کرده بود
آن سفارشهای پیغمبر نمیدانم چه شد
روزگاری مرغ عشقی این حوالی خانه داشت
آشیانش سوخت، بال و پر نمیدانم چه شد
چند نامرد آمدند و هیزمی آماده شد
«در» که کلاً سوخت، میخ در نمیدانم چه شد
بعد از آن سیلی که چون طوفان به رخسارش وزید
حالت گلبرگ نیلوفر نمیدانم چه شد
شد فدک سیراب از سرچشمهی پهلوی او
لالههای رسته بر بستر نمیدانم چه شد
▪️دلم به یاد مدینه بهانه می گیرد
▪️سراغ گلی را شبانه می گیرد
▪️چه حکمت است چون نام فاطمه آید
▪️دلم برای گریه بهانه می گیرد
⬅️بی بی وصیت کرد: (یا علی غسلنی ولا تکشف انی..) منو از زیر پیراهن غسل بده، من رو شبانه دفن کن. امیرالمومنین فرمود: مشغول غسل دادن شدم به دستورات زهرا عمل کردم، یه وقت دیدن علی دست از غسل کشید آی مادر..
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
امیرالمومنین بدن زهرا رو غسل داد، کفن کرد، وقتی خواست بنده های کفن ببنده، زینبین روصدا کرد، حسنین روصدا کرد بیاید از مادر توشه برگیریدآخه دیگه دیدارها میمونه برا قیامت ،
روایته بچها خودشونو رو بدن بی جان مادر انداختن،(وامصیبتاخیلی سخته داغ مادر ،مادر دارین قدر مادر بدونید ) دارن ناله میزنن، واحسرتا، وا حزنا، مادر مادر، مادر سلام ما رو به رسول خدا برسون، امیرالمومنین فرموددیدم صدای ناله ی زهرا بلند شد، بنده های کفن زهرا بازشد یه دست حسنین دربغل یه طرفم زینبین دارن ناله میزنن یه وقت صدای منادی بلند شد علی بچه ها رو از روی مادر بردار ملائکه ی آسمان به گریه شدن، ای بمیرم اینجا فاطمه زهرا حسنین تسلی داد، با امام حسن و حسین خداحافظی کرد،امام علی بچه ها را از روی سینه مادر بلند کرد
اما ای کسانی که گفتی مریض دارم گرفتارم حاجت دارم امشب می خوام دلتو ازمدینه ببرم کربلا کنار حرم اقا قمر بنی هاشم کسی که هیچ کس از درخونه اش دست خالی نمیره امشب از آقا بخوایید حاجت روا می شید چون خود آقا گفتند من زمان ناامید شدم که تیر به مشک ابم زدند کسی را ناامید رد نمی کنم اماعزیزان
درعلقمه وقتی دستهای عباس را قطع کردند وباعمود اهنین به سرش زدند اخ بمیرم برات قمر بنی هاشم همچنان با صورت به زمین افتاد
صدا زد : برادر برادرت را در یاب
اه امان از اون لحظه ای که امام حسین امد علقمه دید دستهای علمدارش بریده تمام بدن قطعه قطعه صدا زد برادرم کمرم شکست الهی هیچ کسی داغ برادر نبینه الهی غم برادر نبینی عزیز دلم
دلم خون دلم خون ایها الناس
گرفته علقمه بوی گل یاس