🌹•{از ولادت تا شهادت}•
🍃برگ بیستودوم:
مادر بزرگوار شهید :
از بیکاری حوصله ام سر میره، دوست دارم یه جایی باشه برم کارکنم _فکر خوبیه پول تو جیبت در میاد! سال اول یا دوم دبیرستان بود و تازه از امتحانات فارغ شده بود. با برادرش محمد مهدی رفتند دنبال کار . بالاخره یک روز آمدند و کاری پیدا کرده بودند. قرار بود از طریق بسیج سازندگی بروند و درخت های پارک کومش سمنان را هرس و آبیاری کنند. ۷ صبح می رفتند و ۲:۳۰ ظهر برمیگشتند. مختصر نان و. پنیر و آب سردی هم همراهشان می بردند. از سر کار که بر می گشتند صورتشان قرمز بود و عطش، بی طاقتشان کرده بود. بعدها متوجه شدم که این کار کردن، در روحیه آن ها بسیار تاثیر گذاشته بود. روحیه کار، مقاومت آن ها را در سختی ها و ناملایمات زندگی بیشتر کرده بود. حالا که به سال ها قبل نگاه میکنم می بینم که همین روحیه بود که مسئولیت پذیری را در وجودشان دمید.
#ازولادتتاشهادت #جوان_مومن_انقلابی
#شــهـیدانهـ #نسئل_الله_منازل_الشهداء
╭━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╮
✓کانالمکتبشهیدعباسدانشگر↓↓
🆔
@maktababbasdanshgar
✓کانالکانونشهیدعباسدانشگر↓↓
🆔
@kanoon_shahiddaneshgar ╰━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╯