💫💫 گفت رفته بودیم واسه داداشم خواستگاری دیدیم عروس نشسته خیلی ریلکس با شلوار لی و تیشرت! مامانم تو گوشم گفت: خوبه والا نه شرمی، نه حیایی، نه... همینجوری داشت میگفت که عروس با چادر از آشپزخونه چایی به دست اومد سلام کرد!هیچی دیگه فهمیدیم اون داداش عروس بود! 😄😂 🌷🌷🌷 @maktabozeynab