اما یه سوال خیلی مهمتر اینجا مطرحه،اینکه چی شده و چرا یه مادر شاغل باید این حس ترس و عذاب وجدان روداشته باشه که قراره بچم آسیب ببینه بخاطر شغلم و باید یه کاری کنم که آسیب نبینه ؟ یاد چند وقتی افتادم که با دخترم کلاسای حوزه رو میرفتم و صبح حدود هشت اونو میذاشتم مهد و ظهر حدود ۱۲میرفتم دنبالش و وقت برگشت به خونه،توی اتوبوس،رفتارهای ما مامان ها خیلی جالب بود، بااینکه هلاک بودیم اما یه جورایی تقلا میکردیم که خیلی نایس و خوب و مامان توپی باشیم که این چند ساعت نبودن مون با بچه جبران بشه و بچه بدونه دوستش داریم و نتیجه این تقلای ما الزاما همیشه خوب نیست و بچه متوجه اضطراب و عذاب وجدان مون میشه و این احساسات ما بهش منتقل میشه و بیشتر نگرانش میکنه که انگار من خیلی طفلکی ام که مامان داره اینجور بال بال میزنه و خیلیییی تحویلم میگیره ✍️(مشاورکودک و خانواده) https://eitaa.com/joinchat/930349260C148c63801b