حالا مشکل از کجا شدید شد؟ اینکه بعد از ازدواج نه تنها من ها، ما یا نیم من نشدند که پررنگ تر هم شدند و هر کس اومد تا دنبال رفع نیاز و انتظارات و فانتزی و توقعات خودش باشه و انگشت اشاره همیشه به سمت طرف مقابل بود، و ذهن ما پر شد از جملات این مدلی: اون باید منو بفهمه اون باید کوتاه بیاد اون باید بیشتر مایه بذاره اون باید موتور عشق و انگیزه منو روشن کنه اون باید... و نتیجه این شد که ما افتادیم در تله اینکه چطور همسر خوبی داشته باشیم تا اینکه چطور همسر خوبی باشیم. مدام دریافت احترام و محبت رو بر خرج کردن اش ترجیح دادیم و اگرم چیزی از زبون و دست مون چکید،اونقدر نگاه مون طلبکاری و دو دو تا چارتا بود که سریع منتظر جواب و دریافت بودیم و خوب رفتار کردن خودمون رو یک لطف و خوب رفتار کردن طرف مقابل رو وظیفه اش می دونستیم و همین نگاه باعث شده خانواده ای که خداوند آرامش رو نتیجه شکل گیری اش قرار داد، تبدیل شد به میدون جنگ من من ؛تو تو و طبیعی وقتی با قواعد الهی که مودت و رحمت هست، جلو نریم نتیجه وعده داده شده یعنی آرامش و سکینه رو هم نمی گیریم. ✍️ (مشاورکودک و خانواده) 🆔 @maman_moshaver 🌏اینجا نگاه تون به مادری تغییر میکنه