🌀 ضرورت ترسیم «الگوی تدوین متون درسی حوزه‌های علمیه» 📝 ارائه نمونه کامل به عنوان یک پیش‌نیاز در تحول متون آموزشی 🖋 حجت الاسلام و المسلمین حسین بنیادی؛ نایب رییس مجمع عمومی جامعه مدرسین 🔸 تفکیک متون آموزشی و متون مطالعه‌ای؛ نظام آموزشی حوزه متون آموزشی و متون مطالعه‌ای را از هم تفکیک و به عنوان برنامه آموزشی توأم با پژوهشی، اعلام کند؛ فوائد این امر قابل انکار نیست به هر صورت طلبه فاضلی که در جهت نیل به درجات عالیه علمی تلاش می‌کند، نیاز به خواندن و شناخت از ابواب و فصول علوم مرسوم دارد که گاه با جملاتی مانند «زوائد! یک علم» یا «نرسیدن به محدوده» مغفول واقع می‌شوند، اینها در حالی گفته می‌شود که ما قبل از آنکه به «فوائد علوم» ورود کنیم به «زوائد علوم» می‌پردازیم که خواسته یا ناخواسته منجر به نفی یک علم یا نفی مباحث مبنایی آن علم می‌شود. 🔹 به هر صورت پویایی فقه و فقاهت به معنای عام آنها، در ادوار مختلف نیازمند توسعه مباحث و ازدیاد عناوین و تغییر در برخی از متون می‌باشد. اما این امر نیازمند ارائه الگوئی جامع و نمونه‌های کاملی می‌باشد تا با توجه به اهداف آموزشی و وظائف حوزه‌های علمیه، بتوان متونی فاخر را با همت عالمان و اساتید محترم، به ارمغان آورد. 🔹 ارائه الگوی تدوین متون آموزشی یا ارائه نمونه مطلوب، ضرورتی انکارناپذیر است؛ وقتی صحبت از تحوّل در حوزه‌های علمیه می‌شود معمولا اولین امری که به اذهان تبادر می‌کند، تغییر متون درسی حوزه‌های علمیه می‌باشد؛ فارغ از اینکه این برداشت درست است یا نادرست یا اینکه این موضوع اولویت دارد یا ندارد، مسأله اصلی در این رابطه «ترسیم الگوی تدوین متون درسی حوزه‌های علمیه» به عنوان یک اصل دارای اُولویت و اَولیّت و یا لااقل «ارائه نمونه‌ی مطلوب» بویژه در متون آموزشی فقهی و اصولی می‌باشد؛ که این موضوع از اهمیت بیشتری برخوردار و سرعت مطمئن در تحول متون را دربر دارد، آنچه که معلوم است این الگو یک پیش‌نیاز می‌باشد که بصورت کارشناسی، ارائه نگردیده تا در محیط علمی حوزه‌های علمیه و اظهار نظر صاحب‌نظران، مورد بررسی قرار گیرد و‌ مباحث اقناعی و اصلاحی ارائه شود. ✅ مثالی درباره ارائه الگو؛ درباره متون آموزشی علم اصول فقه که گاه نظرها یر تغییر آنها متمرکز می‌شود،‌ این نکته وجود دارد که ابتدای هر مسأله‌ای، «تطور، کاربرد، تطبیقات، آرای معروف، مقارنات و اغراض و غایات از آن بحث» بصورت منطقی که البته دارای زوائد و تطویل در بحث نباشد، ضرورتی انکارناپذیر است و سپس بحث وارد استدلال‌ها و نقد و بررسی‌ها شود، هرچند این عناصر در دروس خارج و یا متون فعلی به نحوی بیان شده، اما نظر بر یک الگوی ساختاری استاندارد و روان در متون می‌باشد. 🔹 این نکته مهم است که چنانچه در تدوین علوم، اغراض و غایات نقش اصلی و بسزایی دارند، مسائل یک علم هم دارای همان نقش می‌باشند؛ یعنی از همان ابتدای بحث، طلاب محترم تصویری ولو اجمالی از بحث داشته باشند تا اغراض و غایت آن بحث در نهایت مشخص شود. 🔹 محتوای متون باید در خدمت فرایند اجتهاد قرار بگیرند؛ نکته مهم دیگری که یادآوری آن لازم است این است که با وجود ضرورت تغییر متون آموزشی، چگونه متنی به لحاظ کیفیت محتوا و ساختار باید ارائه شود تا حلقه‌های مباحث در آن متن به یک هدف اصلی، نزدیک و نتیجه‌ای کلی در انتقال مفاهیم و رشد مهارت ایجاد کند؟ این یک سؤال جدی است که اذهان اساتید حوزه‌های علمیه را با توجه به چاپ برخی کتب، به خود معطوف ساخته است. به هر صورت به نظر و فهم قاصر حقیر اینگونه می‌رسد که در تدوین متون آموزشی باید این امر لحاظ شود که مجموعه یک متن آموزشی بخصوص در کتب فقهی و اصولی، از آغاز تا انتها در هر کتابی و در هر پایه‌ای در خدمت عملیات استنباط و فرایند اجتهاد قرار گیرد و این همان سنت فاخر آموزشی حوزه‌های علمیه می‌باشد که حتی مثل ادبیات عرب و منطق و دیگر علوم، در همین راستا و هدف، برنامه‌ریزی شده‌اند، بنابراین نمی‌توان تألیف یا تدوین برخی کتب را که جهت اطلاع و‌آگاهی از برخی موضوعات، ارائه می‌شود را در مسیر تحقق تحوّل متون، تعریف کرد چون اساساً در متن حلقه‌ی اجتهادی قرار ندارند هر چند اصل شناخت این موضوعات پراکنده، ضرورت دارد، اما اینکه به عنوان متن اصلی در دروس و سطوح بالای حوزه قرار بگیرند، توجیه چندانی ندارد بلکه اگر این موضوعات در همان فرایند قرار گیرند، جامع و مکمل مباحث می‌باشند نه اینکه در حاشیه مباحث اجتهادی جای بگیرند. 〰️〰️〰️〰️〰️ 🗂 @Manahejj