❤💍 می گفت:《بعضی از دوستام که زنگ می زنن خانماشون گریه می کنن روحیشون خراب میشه، ولی من هر وقت به تو زنگ می زنم حالم خوب میشه》، تماس که تمام شد مثل هر شب برایش صدقه کنار گذاشتم، آیت الکرسی خواندم و سمت سوریه فوت کردم. یکشنبه سوار اتوبوس همگانی بودم، گوشی را که از کیفم بیرون آوردم متوجه شدم حمید دو بار تماس گرفته است، کارد می زدی خونم در نمی آمد، از خودم حرصم گرفته بود که چرا متوجه تماسش نشدم، گوشی را دستم نگه داشتم چشم هایم روی صفحه موبایل قفل شده بود و هیچ چیز دیگری نمی دید، حتی پلک نمی زدم تا اگر حمید تماس یک لحظه هم معطلش نکنم، می دانستم دوباره تماس می گیرد، از صحبت های دوستانم چیزی متوجه نمی شدم، تمام حواسم به حمید بود، چند دقیقه ای نگذشته بود که تماس گرفت، احوال پرسی کردیم، صدایش خیلی با تاخیر و ضعیف می رسید، داخل اتوبوس خیلی شلوغ بود، همهمه ی اطراف و صدای خسته اتوبوس نمی گذاشت صدای حمید را راحت بشنوم، با دستم یکی از گوش هایم را گرفته و با دست دیگرم موبایل را محکم به گوشم چسبانده بودم، نمی خواستم حتی یک کلمه از حرف هایش را از دست بدهم، پرسید:《کجایی چرا جواب نمیدی؟ نگرانت شدم 》،گفتم:《شرمنده حمید جان، سر کلاس درس بودم، الانم داخل اتوبوسم و رسیدم فلکه سوم کوثر ، اون موقع که تماس گرفتی متوجه نشدم، دوستان سلام می رسونن》،صدای من هم خوب نمی رسید، گفت:《اگه شد من دو ساعت دیگه تماس می گیرم، نشد تا چند روز منتظر تماسم نباش 》. تا ساعت یازده شب منتظر ماندم تماس نگرفت، دوشنبه هم زنگ نزد، سه شنبه هم خبری نشد، کارم شده بود گریه کردن ، تا حالا نشده بود سه روز پشت سر هم تماس نگرفته باشد، از روزی که رفته بود گوشی را از خودم جدا نمی کردم، حتی داخل کیف یا جیبم نمی گذاشتم، می ترسیدم یک وقت حمید تماس بگیرد، متوجه نشوم، شده بودم مثل 《اُلفت خانوم》مادر قصه 《شیار ۱۴۳》که رادیو را از خودش جدا نمی کرد، برای من گوشی حکم یک خبر تازه از حمید را داشت. چهارشنبه چهارم آذرماه دقیقا ساعت چهار و سی و هشت دقیقه بالاخره زنگ زد، باورم نمی شد که شماره سوریه است، از خوشحالی زبانم بند آمده بود، گلایه کردم که چرا تماس نگرفته، گفتم:《نمی خواد تماس بگیری طولانی صحبت کنی، فقط یه تماس بگیر، سلام بده، صداتو بشنوم از نگرانی در بیام کافیه، منو این همه منتظر نذار》. گفت:《فرزانه به خدا جور نیست تماس بگیرم، شاید تا یه هفته اصلا نشه تماس بگیرم》. گفتم ادامه دارد ... ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ═══‌‌‌‌༻🌎༺‌‌‌═══ @Mano_Donya313