بسم اللّه الرّحمٰن الرّحیم . «قدرت یا حقیقت ؟» (۱) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در جریان انقلاب اسلامی، این بحث مطرح شد که آیا می‌توان بر سر "براندازی حکومت پهلوی" با نیروهای مبارزِ "مسلمانِ التقاطی" و "غیرمسلمان"، ائتلاف کرد و وحدت داشت یا خیر؟ این پرسش، آنچنان "بنیادی" بود که یک "شکاف بزرگ" در میان نیروهای انقلابیِ مسلمان ایجاد کرد و فضا، دوپاره شد. در یک سو، "مطهری" بود که از "خلوص" دفاع می‌کرد و در سوی دیگر، "بهشتی" (ِ در آن مقطع) که از "وحدت" سخن می‌گفت. این مناقشه به "امام خمینی" رحمه الله که در نجف بودند، توسط مرحوم آیت الله طاهری خرم آبادی عرضه شد. حضرت امام (ره) به طور قاطع پاسخ دادند که باید جانب "خلوص" را گرفت. در نگاه عمل‌گرایانه، "هدف"، "وسیله" را توجیه می‌کند. ازاین‌رو، "هدف مشترک"، هر نوع ائتلافی را برمی‌تابد. البتّه در اینجا مقصود از هدف، "مقاصد سلبی" است، وگرنه جریان‌های متنوّعِ فکری و ایدئولوژیک، "هدف واحدِ ایجابی" ندارند. - شهید مطهری بر این باور بود که ائتلاف با نیروهای مبارز التقاطی، چند اشکال دارد: الف. "ایدئولوژی" بر "مبارزه" ترجیح دارد و فرع بر آن نیست که به‌خاطر آن، به حاشیه برود. ب. آنها نیروهای ما را "جذب" تفکّر خود می‌کنند. ج. پس از پیروزی، "سهم‌خواه" خواهند شد و "بخشی از قدرت" را طلب خواهند کرد. متأسفانه هر سه اتّفاق نیز در عمل رخ داد، از جمله دربارۀ سازمان مجاهدین خلق. یک "جنبش/ جریان/ حرکت اجتماعی" - در قلمرو درونی جامعۀ اسلامی - اگر بخواهد بر مدار "حقیقت" و "ایدئولوژی" سیر کند، چاره‌ای جز "مرزبندی" و "ترجیح تکلیف بر نتیجه" و "اصالت مکتب نسبت به عمل" و "حسّاسیّت وسیله در نسبت با هدف" ندارد. ( البتّه این سخن به معنی "نگاه صفر و صدی" نیست؛ چنان‌که آیت الله مصباح نظریۀ "الگوی دوایر متحدالمرکز" را در مناسبات سیاسی مطرح کرد و بر اساس آن گفت همکاری و همگرایی ما با دیگران، حالت "پیوستاری" و "طیفی" دارد و هرچه نزدیکیِ فکری، بیشتر باشد، تعامل نیز بیشتر خواهد بود. پس می‌توان حداقل‌ها و حدنصاب‌هایی را در نظر گرفت.) ----------------- پ.ن ۱ : جریان انقلابیِ اصیل، هم در "صورت‌مسأله" و هم در "راه‌حل"، شکاف‌های جدّی با اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان و عدالت‌خواهان دارد. پ.ن ۲ : ضمنا کسی این جریانات سیاسی درون نظام اسلامی را همچون رژیم طاغوتی و فاسد بزرگترین شرّ بود ، ندانسته است ؛ اما اینجا وجه استدلال «طریق اولویت» است . به این صورت که : یک مسلمان انقلابی خالص و غیر التقاطی همچون امام و مطهری و رهروان راستین شان ، برای بر اندازی و مبارزه با رژیم طاغوت که فساد اعظم و شرّ بزرگتر محسوب می شود ، حاضر نمیشود به هر قیمتی و با هر کسی ائتلاف و حدت داشته باشد و از اصول خود کوتاه بیاید ، اتفاقا انقلابیون اصیل هم کوتاه نیامدند در مبارزه با فساد و شرّ اعظم . خب حالا که معتقد است ضعف ها و بدی های اینها به حد فساد طاغوت و منافقین نمیرسد ، پس «به طریق اولی» در رقابت با جریاناتی که تفکر اسلام ناب و گفتمان خالص انقلاب اسلامی ندارند ، از اصول خود چشم پوشی نمیکند و به تکلیف خود که «رای دادن به اصلح» و «ائتلاف در صورتی که وحدت در مکتب باشد نه منفعت » عمل می کند . رحمه الله | مَنْ یَنْتَظِر | 🕊️ https://eitaa.com/manyantazer1