#یادداشت
🎥
کو شاعِرو، کو دِلبَرو، کو ساقیو، کو ساغَرو
بیست مهر ۹۸ به «شهر شاعر پرورو... شیراز از گل بهترو...» رفتم، روز بزرگداشت
#حافظ.
متولیان حاضر نبودند آن یک شب هم کسی را بیبها؛ مهمان لسانالغیب کنند. ورودی زیادی شلوغ بود.
حافظیه پر از دوستداران
#خواجهمحمد بود، در دستشان هر چه بود جز دیوان او، از پفک و پشمک تا دوربین و زنجیر و حتی حیوان خانگی.
تعداد کمی کنار مقبره، زغوغای جماعت فارغ؛ برای هم شعرخوانی میکردند و چند نفری هم غزلهای او را به خط مینگاشتند.
دیگران هم فارغ از اینان؛ زلف بر باد داده و دست در دست هم دنبال کشف مدل جدیدی برای جور کردن تصویر دلخواه شبکههای اجتماعی خود بودند.
حافظ اگر چه شعرش در خیل عاشقانش گم بود اما آن شب حال همه را خوب کرده بود. کاش غزلیاتش هم بر جان مینشاندیم تا حال اجتماع همیشه خوب شود.
امروز کمتر خانهٔ ایرانی است که به دیوان
#خواجه_شیراز و قرآن زینت نشده باشد؛ اگر این دو؛ زینتبخش دلها هم میشدند ما با هم مهربانتر میشدیم و جامعه زیبایی رقم میزدیم.
آن شب در آن هیاهوی شیرازیها و ایرانیها یاد این شعر
#بیژن_سمندر افتادم:
اِی شهر شاعر پَروَرو، شیراز از گل بهتَرو
کو شاعِرو، کو دِلبَرو، کو ساقیو، کو ساغَرو
#کرونا اگر نبود؛
#دولت_عشق #مرغ_خوشخوان در اولین روز خاکسپاریاش، در
#حافظیه بر
#جان_عشاق مینشست و حافظ هم با دوباره با جماعت میخواند «بی تو بسر نمیشود»
البته؛ تلاش خودجوش حافظدوستان زیادی در سراسر کشور، کودکان بسیاری از این سرزمین را به سمت ادبیات کشانده که شایسته قدردانی است./
ابراهیم جاگرانی
Zil.ink/MardeKaghazi |
مرد کاغذی