⚔غزوه تبوک (رجب سال نهم) منافقان مدینه در آینه سوره توبه 🔸سرزمین شام در شمال جزیره العرب بود و قریش در قیاس با سایرین به دلیل رفت و آمد به آن آشنایی کافی با آن داشت. به همین دلیل اگر قرار بود تا اسلام گسترش یابد، اولین منطقه مورد نظر همان شامات و حداقل مناطقی🗺 از آن بود که در شمال حجاز قرار داشت. 💢پیش از تبوک، در جریان موته، یک اقدام نسبتا محدود صورت گرفت که حاصلی دربرنداشت. اکنون پس از فتح مکه لازم بود تا سپاهی🏇 عظیم بدان سوی حرکت کرده و حضور قاطع حجاز اسلامی را در شامات به نمایش بگذارد، بویژه که اخبار شام که توسط برخی نبطیان تاجر به مدینه🗞 رسید، حکایت از تلاش هرقل شام در جمع آوری لشکری از قبایل عربی بود، لشکری که می بایست برای جنگ با حجاز آماده می‌گردید. 👈 نباید غفلت کرد که شام منطقه ای عربی تحت سلطه رومیان بود و امید می رفت که با یک حرکت عربی روی موافق نشان دهند. 🔰چنین خبری برای مسلمانان که در برابر سپاه شام، نیروی اندکی داشتند تا اندازه ای نگران کننده بود. آنان می بایست به تناسب، سپاه بزرگی👥 فراهم می آوردند و طبعا چنین اقدامی نمی توانست در پنهانی صورت گیرد. رسول (ص) نمایندگانی را به مناطق مختلف و از جمله مکه فرستادند تا مردم را برای سفر آماده کنند. آن حضرت مقصد را بیان کرد و به عنوان تکلیف شرعی☝️ از مسلمانان خواست تا در آن شرکت کنند. 〽️صرف نظر از آنچه مربوط به جنگ با رومیان می شد، غزوه تبوک از جهاتی یک آزمایش برای مسلمانان و آشکار کردن منویات باطنی آنان بود. دلیلش نیز آن بود که سفر مزبور در فصلی بسیار گرم☀️، در راهی بسیار طولانی و با وجود مشقات فراوان، و درست در زمان رسیدن محصولات🍎🍊 و وقتی بود که مردم علاقمند بودند تا زیر سایه درختانشان بنشینند. مشکل سفر تا به آنجا بود که آن را "جیش العسره" نامیدند. ♦️زمانی که بسیج عمومی اعلام گردید، اعتراض برخی از مسلمانان ضعیف الایمان آغاز شد. در آن میان، منافقان❌ که اکنون بیش از هر زمان دیگر بودند فعال شدند. بهانه جویان برای رفع مسئولیت از خویش، انواع بهانه ها را مطرح کردند و کوشیدند تا به نحوی از رسول خدا (ص) اجازه ماندن در مدینه را بگیرند. 👈مطالب مربوط به تبوک و بسیج عمومی از آیه 38سوره توبه آغاز می شود. این آیات📖 روحیه حاکم بر مسلمانان را در این دوره که سالهای آخر حیات پیامبر (ص) است نشان می دهد. خداوند مصلحت💥 را در این دانسته تا این قبیل افراد ضعیف الایمان در خانه بنشینند، زیرا اگر در جنگ هم بروند اسباب تضعیف روحیه مسلمانان هستند. بهانه های برخی از آنها جالب بود. جد بن قیس که فردی ثروتمند بود، از آمدن خودداری کرد و بهانه خود را چنین عنوان کرد که به سرعت شیفته زنان👱‍♀ زیباروی رومی شده و گرفتار فتنه می شود. این قبیل افراد از منافقان مدینه بودند که شمارشان فراوان بود. 🔆خداوند اعلام کرد اگر اینان انفاق نیز کنند، از آنان پذیرفته نیست، آنان در عمق دل به خداوند کافرند.❌ منافقان در عین حال که سخنانی در خفا با یکدیگر می گفتند، هراس از آن داشتند تا آیاتی درباره آنان نازل شده و سبب خجلت آنان گردد. 🔰منافقان کسانی را که انفاق می کردند به تمسخر می گرفتند. لذا خداوند می فرماید که حتی اگر رسول خدا هفتاد بار برای آنان استغفار کند📿، او آنان را نخواهد آمرزید. در آیه هشتاد و یکم بار دیگر به کسانی که از جنگ تبوک تخلف کرده اند پرداخته و به یکی از بهانه های آنان که گرمی هوا بوده اشارت رفته است.🌞 👥کسانی مجاز به ماندن بودند، اینان عبارت بودند از ناتوانان، مریضان و نیز کسانی که نمی توانستند هزینه سفر خویش را تامین کنند. گروهی از این افراد، از این که توان رفتن 😔 نداشتند به شدت ناراحت بودند. خداوند در آیه 92 توبه به ایشان اشاره دارد. 👈آیه 118 اشاره به سه نفر از اصحاب رسول خدا (ص) دارد که به هیچ روی انتظار تخلف از آنان نبود. یکی از آنان کعب بن مالک شاعر 🎼 رسول خدا (ص) در جنگها بود که بارها به اطاعت محض از دستورات رسول خدا (ص) افتخار کرده بود. دو نفر دیگر مراره بن ربیع و هلال بن امیه بودند. 🔸اینان حتی پس از اصرار رسول خدا (ص) راضی به رفتن نشدند و رسول خدا (ص) طبق دستور خداوند که فرموده بود تا از آنان اعراض شود، در بازگشت، به هیچ روی با آنان هم سخن نشدند. به دیگر مومنان نیز دستور داده شد تا از آنها دوری کنند. اینان در شمار منافقان نبودند بلکه تنها از روی بی توجهی❌ به فرمان رسول خدا (ص) و دنیا طلبی چنین کردند. پس از بازگشت رسول خدا (ص) و مسلمانان، آنان به اجبار به کوهها پناه بردند. خانواده ایشان، غذا برایشان می‌بردند🍪، اما با آنها سخن نمی گفتند تا آن که خداوند توبه آنان را پذیرفت. 🔹ادامه دارد ... ✍بـرگرفته از کتاب: "تـاریخ سیـاسی اسلام، ج1، ص645-650"، رسول جعفریان. ۵۹ @marefatemahdavi