◀️ ادامه غزوه تبوک 📖آیات دیگری از این سوره درباره "مسجد ضرار" است. زمانی که مسجد قبا به دست اصحاب پیامبر (ص) و بنی عمرو بن عوف ساخته شد و رسول خدا (ص) هر از چندی در آن نماز می گزارد🕌، بنی غنم بن عوف نیز از روی نفاق و حسادت مسجدی در کنار مسجد قبا ساختند و از آن حضرت خواستند تا در آن نماز بخواند. رسول خدا (ص)✨ که آماده حرکت به سوی تبوک بود، فرمود: پس از بازگشت چنین خواهد کرد. اما خداوند آن حضرت را از نماز خواندن در مسجد مزبور که نامش را "ضرار" گذاشت نهی کرد. رسول خدا (ص) در بازگشت دستور داد تا آن مسجد را به آتش🔥 کشیدند. 🗣ابن اسحاق می گوید: پیش از رفتن به تبوک، خانه یک یهودی با نام سویلم که پایگاهی برای منافقان❌ شده بود، به دستور رسول خدا (ص) به آتش کشیده شد. به هر روی پس از تبلیغ فراوان، حدود سی هزار نفر که به همراهشان ده هزار اسب بود آماده حرکت🏇 به سمت تبوک شدند. آن حضرت امام علی(ع)✨ را به جای خود نهاد و از مدینه خارج شد. روشن بود که از سویی سفر به تبوک سفری طولانی است. و از سوی دیگر، منافقان فراوانی در مدینه مانده اند. بنابراین لازم بود تا کسی چون امام برای حفظ🏘 شهر باقی بماند. اما منافقان شایع کردند که چون رسول خدا (ص) نمی خواست که علی (ع) مصاحب باشد او را در مدینه باقی گذاشت. این مسئله سبب شد تا امام خود را به رسول خدا (ص) برساند و از آن حضرت درخواست کند تا او را همراه ببرد. رسول خدا (ص) در برابر فرمودند: 👈"موقعیت تو نسبت به من همچون موقعیت هارون نسبت به موسی است جز آن که پس از من رسولی نخواهد بود."👉 این حدیث متواتر و مسلم بوده و حتی یک منکر در میان تمامی سیره نویسان و محدثان و مورخان ندارد📚. شیعیان حدیث مزبور را یکی از دلایل اثبات امامت علی(ع)✨ می دانند. در طول راه تبوک هر جا که رسول خدا (ص) نماز گزارد مسجدی بنا گردید. 🔸در میانه راه ابوذر بخاطر ضعف شترش از راه ماند و پس از چند روز با پای پیاده خود را به رسول خدا (ص) رساند. برخی گفته بودند که ابوذر از سپاه تخلف کرده است. با رسیدن او رسول خدا (ص)✨ فرمودند: ابوذر تنها راه میرود، تنها می میرد و تنها مبعوث می شود. در یکی از منازل 🐪شتر رسول خدا (ص) که نامش "قصواء" بود گم شد. منافقان گفتند: آیا او گمان می کند رسول خداست و از آسمان خبر می دهد و نمی داند شترش کجاست؟ اندکی بعد رسول خدا (ص) فرمودند: یکی از منافقان چنین گفته: آنچه من می دانم همان است که خداوند به من تعلیم داده، اکنون شتر من در فلان شعب است و افسارش بر درختی🌳 در آنجا مانده. 👈این حکایت نشانگر آن است که رسول خدا (ص)✨ زندگی عادی خویش را بر پایه علم غیب بنا نمی کرده است. غیب دانستن رسول خدا (ص) نیز بدان معناست که آن حضرت مستقل از خداوند چیزی نمی دانست، اما ممکن بود و محقق که خداوند چیزی از غیوب بدو تعلیم دهد. 👌رسول خدا (ص) به مدت بیست روز در منطقه تبوک ماند و پس از آن بدون آن که برخوردی⚔ با دشمن روی دهد به مدینه بازگشت. در مدتی که آن حضرت در تبوک بود، سریه ای را به سوی منطقه دومه الجندل🗺 اعزام کردند. در همین سفر حاکم ایله پس از آن که رسول خدا (ص)✨ به وی نامه ای تهدید آمیز نوشت، نزد آن حضرت آمد و پیمان صلحی را بر اساس پرداخت جزیه با آن حضرت منعقد کرد.📝 👈از سوی رسول خدا (ص) برای مردمان "جرباء" و "اذرح" نیز معاهده ای نوشته و قرار بر آن شد تا در برابر گرفتن تامین از رسول خدا (ص) در رجب هر سال، یکصد دینار به آن حضرت بپردازند. مانند این نامه برای مردم "مقناء" نیز نوشته شد. بنابر نقل برخی منابع، رسول خدا (ص) از تبوک نامه ای به قیصر✉️ نوشتند و او را دعوت به پذیرش اسلام یا پرداخت جزیه کردند. 💢بدین ترتیب رسول خدا (ص) ضمن غزوه تبوک توانست تا با قبایل عرب مسیحی نواحی جنوبی شامات ارتباط برقرار کرده و معاهداتی🗞 را از موضع برتر با آنان امضا کند. امکان نفوذاسلام در قبایل عرب آن نواحی زمینه فراوانی داشت، زیرا علی رغم نیرومندی مسیحیت برای قرنها⏳ در آن نواحی، اعراب به صورت طبیعی خود را تحت سلطه رومیان می‌دیدند. این می توانست واکنش مثبتی را آن دیار به نفع اسلام🔆 بوجود آورد. می دانیم که بعدها نیز، صرف نظر از قدرت نظامی رومیان بر اعراب، آن نواحی در برابر دین اسلام و پذیرش آن، مقاومت بسیار محدودی داشتند. 🔹ادامه دارد ... ✍بـرگرفته از کتاب: "تـاریخ سیـاسی اسلام، ج1، ص650-654"، رسول جعفریان. ۶۰ @marefatemahdavi