🌐گسترش اسلام در جزیره العرب در سال نهم و دهم 🔸پس از فتح مکه، اسلام به سرعت در قبایل عربی و اعرابی گسترش یافت. اکنون قریش کلید دار حرم، 🔐مسلمان شده و مکه تحت سلطه اسلام در آمده بود. بنابراین، دیگر مشکل چندانی بر سر راه اسلام قبایل عرب وجود نداشت. رسول خدا (ص) به بسیاری از سران قبایل مهم نامه نوشت🗞 و از آنان خواست تا اسلام را بپذیرند. بسیاری دیگر نیز تسلیم شرایط جدید شده و عجالتا اسلام را پذیرفتند. از برخی از آنها نقل شده که وقتی دیدیم همه "وفود عرب" مسلمان می شوند، ما نیز برای اینکه به عنوان "شرالعرب" شناخته نشویم مسلمان شدیم. 👈روشن بود که این اظهار اسلام به هیچ روی، و به تمام معنا، صادقانه نبود بلکه بیشتر قبایل 👨‍👩‍👧‍👦 با ملاحظه اوضاع جدید، چاره ای جز پذیرش اسلام نداشتند. 👈از سوی دیگر، رسول خدا (ص) نیز "اسلام" آنان را متفاوت از "ایمان" دانست. آنها فقط "تسلیم" شده بودند اما هنوز اسلام را از عمق "عقل" نشناخته، و طبعا از عمق "قلب"❤️ نپذیرفته بودند. ارتداد بسیاری از قبایل پس از رحلت رسول خدا (ص)، شاهد عدم ایمان اعراب نومسلمان بود. سال نهم، سال"اسلام قبایل" یا سال "وفود"؛ یعنی حضور نمایندگان قبایل در حضور پیامبر (ص)✨ برای اظهار اسلام بوده است. ⚠️یکی از مهمترین وفدها، وفد ثقیف است. ثقیف ساکنان شهر طائف بودند که در برابر حمله رسول خدا (ص)✨ به شهرشان مقاومت کردند. اکنون پس از گذشت چندماه، چاره ای جز پذیرش اسلام نداشتند. آنان احساس می کردند تا وقتی اسلام را نپذیرند یک قدم از حصن خود نمی توانند 🏇 خارج شوند، بنابراین باید هر چه زودتر در این باره فکری بکنند. 🌀هیئتی از ثقیف راهی مدینه شد که مسئولیت آن به عهده عبدیالیل بن عمرو بود. حضرت از آمدن آنها اظهار مسرت کرده از ایشان به گرمی استقبال کرد. پس از آن، وفد ثقیف چند شرط برای پذیرش اسلام مطرح کرد👇 💢یکی حلال شمردن زنا بود که رسول خدا (ص) سخت با آن مخالفت کرده آیه 32 اسراء را تلاوت📖 فرمودند. 💢پس از آن درخواست حلال شمردن "ربا" را کردند که حضرت با خواندن آیه 278 بقره فرمودند که خداوند آن را تحریم کرده و راهی برای حلال شمردن آن وجود ندارد. 💢درباره "شراب" همین درخواست مطرح شد که 📖آیه 90 سوره مائده تلاوت شد. 💢پس از آن اجازه خواستند تا بت آنان که نامش "الربه" بود برجای بماند. حضرت فرمود: باید منهدم شود. 👌بدین ترتیب طائف یکی دیگر از شهرهای حجاز، اسلام را پذیرفت. 🔶رسول خدا (ص) به روسای قبایل که متنفذان قوم و قبیله خویش بوده و در خصلتهای انسانی برگزیدگان قبیله بودند، احترام می گذاشتند. این هیئتها معمولا شامل همین روسای قبیله می شد. آنان چند روزی را که در مدینه می ماندند میهمان رسول خدا (ص) بودند، هنگام رفتن نیز، رسول خدا (ص) 🎁 هدایایی که گاه عبارت از طلا و فضه بود به آنان تقدیم می کرد. این احترام سبب می شد تا به رسول خدا (ص) علاقمند شوند💞. کافی بود رئیس یک قبیله اسلام را بپذیرد، به دنبال آن، گاه تمام افراد قبیله اسلام را می پذیرفتند. 🔰برخی از قبایل چندان مورد لطف رسول خدا (ص) قرار می گرفتند که مرتعی به آنان واگذار می گردید.🏜 آنها جدای از گرفتن زمین و هدایا، "امانی" از رسول خدا (ص) می گرفتند. این "امان" بدان معنا بود که قبیله مذکور مسلمان شده و از حقوق مسلمانی برخوردار است. یکبار نیز وفد بنی تغلب مشتمل بر شماری مسلمان و مسیحی آمد که قرار شد مسیحیان بر نصرانیت خود بمانند، اما از مسیحی کردن فرزندانشان🧑🏻 اجتناب کنند. در مدتی که روسای وفود در مدینه می‌ماندند به دستور رسول خدا (ص) برخی از اصحاب به آنان قرآن و احکام شریعت تعلیم می کردند. 👈زمانی وفد جعفی به مدینه آمد؛ این طایفه خوردن "قلب" را جایز نمی دانستند حضرت فرمودند: اسلام شما جز به خوردن قلب کامل نمی شود، آنگاه قلب بریان شده ای را برای آنان آوردند. 🌀یکی از اقدامات رسول خدا (ص) نصب رئیس برای قبیله بود که البته از میان همان متنفذان انتخاب می شد. بدین ترتیب رسول خدا (ص)✨ حاکمیت سیاسی مدینه را بر قبایل تحکیم می‌کردند. مساله امنیت🗡 قبایل برای آنها بسیار مهم بود، آنان طالب "امان الله و امان رسوله" و "ذمه الله و ذمه رسوله" بودند. در نامه هایی که برای قبایل نوشته شده معمولا به این مساله توجه شده است. 🔹ادامه دارد ... ✍بـرگرفته از کتاب: "تـاریخ سیـاسی اسلام، ج1، ص654-658"، رسول جعفریان ۶۱ @marefatemahdavi