⭕ مشکل دقیقا همین است! 🔸 دیروز که خبر انتصاب استاندار جدید کرمانشاه را شنیدم، بدون انگیزه خاصی گفتم برم ببینم طرف کجاها بوده و چه کارهایی کرده که به جملات پایین برخوردم و انگشت به دهان ماندم که چه بگویم. بخوانید. 🔸محمدطیب صحرایی استاد دانشگاه دانشگاه امام صادق و از فعالان عرصه تعلیم و تربیت و مدیر مدارس امام صادق شهر تهران است(از مجموعه های وابسته به دانشگاه). صحرایی فعالیت‌های دیگری نیز در فضای غیردانشگاهی در قالب فعالیت‌های پژوهشی و اجرایی در حوزه تعلیم و تربیت در دو موسسه فرهنگی اندیشه روح‌الله و مطالعات راهبردی حکمت صادق دارد، وی طراح طرح کشوری ایماوا(الگوی یک مدرسه ایرانی و اسلامی)، از مدرسان طرح بینش مطهر و طراح و مجری طرح شهید بهنام محمدی از طرح‌های موفق حوزه تربیتی در مدارس کشور است. 🔸 احتمالا شما هم تعجب کرده اید که دقیقا ارتباط بین این سوابق با استانداری استانی مهم و استراتژیک مثل کرمانشاه چیست؟ محل بحث نگارنده در این وجیزه این مصداق جزئی نیست چرا که از این دست انتصابات در فضای سیاسی کشور به وفور یافت می شود و این مشتی نمونه خروار است. رویه ای غلط و انحرافی که متاسفانه امروز به امری عادی تبدیل شده است. این مشکل علاوه بر آنکه در سطوح میانی مدیریتی کشور دیده می شود متاسفانه در سطوح ارشد مدیریتی کشور هم یافت می شود. 🔸 مشکل اصلی کشور دقیقا همین نقطه است. افراد سر جای خود ننشسته اند. افراد از عالمی به عالمی دیگر کوچ می کنند. بدون اندکی تخصص و تجربه اون عرصه، جایگاه ها را اشغال می کنند. از وضعیتی سخن می گوییم که در آن استاندار یک استان آخرین تجربه مدیریتی اش مدیریت یک مدرسه بوده است، طرف از اجرایی ترین نهاد یعنی شهرداری به ریاست قوه قانون گذاری و نظارتی کشور کوچ می کند، آن یکی از پژوهشی ترین نهاد یعنی مرکز پژوهش‌های مجلس به ریاست شهرداری می رسد، این یکی از ریاست قضایی ترین نهاد کشور به ریاست اجرایی ترین قوه کشور می رود، اون یکی از نهاد نظارتی دیوان محاسبات به اجرایی ترین وزارتخانه یعنی وزارت راه می رود و قس علی هذا. در این موضوع آنقدر مثال در سطوح میانی و ارشد مدیریتی کشور وجود دارد و در ذهنم مرور می شود که بیان آن تکرار مکررات است. برخی از این افراد اتفاقا از دوستان نگارنده هستند و از نزدیک این افراد را می شناسم و همیشه از خود می پرسم که به راستی چگونه و با چه عقبه ی تجربی و تخصصی، فلانی، آن مسئولیت را قبول کرده است! 🔸 این چرخه معیوب مدیریتی نتیجه ای جز ناامیدی نخبگان و نیروهای بومی آن دستگاه ها ندارد. خودتان را فقط یک لحظه جای آن فردی بگذارید که بیش از بیست سال است در فلان دستگاه دولتی مشغول خدمت است و کوله باری از تجربه را حمل کند، خودتان را بگذارید جای آن دانشجوی نخبه ای که سالها زحمت کشیده و بالاترین مدارک تحصیلی و تخصصی را اخذ کرده است، یکدفعه خبری را بشنوند که آقای فلانی بدون تخصص مرتبط، بدون یکساعت تجربه در اون دستگاه و صرفا به علت ارتباطات و لابی های سیاسی، قرار است سکان مدیریت آن را بدست بگیرد. چه حالی به شما دست می دهد؟ حس کار و انرژی گذاشتن و امیدواری یا حس بی خاصیتی و دلسردی و ناامیدی؟ 🔸برخی اوقات این احساس به مخاطب دست می دهد که انگار یکسری مناصب خالی مانده اند و چندنفر نشسته اند و با خود می گویند؛ خب فلانی را کجا بگذاریم؟ آها! اونجا خالی است بفرستیدش آنجا! یعنی اساسا مشخص نیست بر اساس چه متر و معیاری فلانی صلاحیت دارد و دیگری ندارد! 🔸نتیجه این رویکرد آن است که دولت بعد از نزدیک به دوسال به‌ این‌ جمع بندی می رسد که باید بخشی از منصوبینش را تغییر دهد. دو تن از این افراد کسانی هستند که بلانسبت به آنان لقب استاندار ویژه اطلاق می شد. استاندار خوزستان و سیستان. دو استانداری که از روز اول بسیاری از نخبگان و دلسوزان مخالفت خود را با انتصاب آنان اعلام کردند اما گوشی برای شنیدن نبود. دو استانداری که یکی از آنان از وزیران دولت حسن روحانی و امتحان پس داده بود و دیگری ام ناکارآمدی اش از روز اول بر همگان واضح و مبرهن. 🔸 امیدواریم دولت سیزدهم تا دیر نشده بسیاری از بانیان وضع موجود که هنوز هم در مصادر امر قرار دارند، کنار گذاشته و از طرف دیگر منصوبینی که ناکارآمدی شان در این مدت بر بسیاری از نیروهای انقلاب اثبات شده است را کنار بگذارد تا بیشترین از این دولت، از طرف دوستان نادان و دشمنان آگاه، ضربه نخورد و خدای ناکرده شامل روایت مهم و استراتژیک امیر المومنین علی(ع) قرار نگیرد. ایشان چهار عامل را سبب شکست دولت‌ها معرفی کردند: یستدل علی ادبار الدول بااربع: تضییع الاصول و التمسک بالفروع و تقدیم الاراذل و تاخیر الافاضل» ضایع کردن اصول (مسائل مهم) سرگرم شدن به فروع (امور کم اهمیت)  به کار گماردن آدم‌های پست و نالایق   کنار گذاردن انسان‌های فاضل. @marghoomat