eitaa logo
مرقومات/علی ریاحی پور
1.7هزار دنبال‌کننده
331 عکس
264 ویدیو
49 فایل
📝 مرقوماتی سیاسی و تاریخی... 🔴 کارشناس ارشد علوم سیاسی محقق و پژوهشگر انقلاب اسلامی 📲 ارتباط با ادمین ایتا: @Aliriahipoor
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕ دروغی به نام تدارکاتچی بودن روسای جمهور 🔸 یکی از نکاتی که معمولا روسای جمهور بعد از دوران ریاست خویش مطرح می کنند این است که ما کاره ای نبودیم و نمی ذاشتند ما کار بکنیم و رئیس جمهور اختیاراتی ندارد و قس علی هذا. 🔸کاری به لیست کردن اختیارات گسترده رئیس جمهور ندارم، فقط یک سوال کوتاه. اگر روسای جمهوری اختیاراتی ندارند چرا همگی آنان یا بعد از دوران ریاست جمهوری شان دوباره نامزد شدند یا از نامزدی حمایت کردند؟ مگر نمی گویند این جایگاه بسط ید ندارد و نمی گذارند کار کنیم! مرور کنیم. 🔸چرا آقایان خاتمی، هاشمی، احمدی نژاد و روحانی بعد از آنکه دیدند در دور اول ریاست جمهوری شان اختیاراتی ندارند، در دوم اسم نوشتند! می توان به این فهرست میرحسین موسوی را هم اضافه کرد که دو دوره نخست وزیری کشور را به عهده داشت. 🔸چرا هاشمی دوباره در سال 84 و 92 اسم نوشت و در همان سال 92 از روحانی حمایت کرد؟ چرا احمدی نژاد دوباره در سال 96 و 1400 اسم نوشت و در سال 92 هم از نامزدی مشایی حمایت کرد؟ چرا خاتمی در سال 88 رسما از موسوی حمایت کرد و در سال‌های 94 و 96 مقابل دوربین حاضر شد و گفت تکرار می‌کنم به فلانی ها رای بدهید! چرا موسوی در سال 88 دوباره اسم نوشت! چرا روحانی با وجودی که می دانست اختیاراتی ندارد در سال 96 دوباره اسم نوشت و امثال جهانگیری در سال 1400دوباره اسم نوشتند! 🔸این سوالات پاسخی ندارد جز آنکه تدارکاتچی بودن روسای جمهوری بزرگ ترین دروغی هست که برخی سیاسیون تحویل مردم داده اند! در موثر بودن این جایگاه همین بس که هر دولتی مسیر کلی کشور را به کلی تغییر داده است. @marghoomat
⭕ یازدهم اسفند نقطه عطفی تاریخی و جریان ساز! 🔹در سالی که گذشت اگر بخواهیم در فضای سیاسی داخلی کشور مهم‌ترین اتفاق و رویداد سیاسی را نام ببریم که تبدیل به یک نقطه عطف تاریخی و گفتمانی شد، آن چیزی نبود جز رای معنادار مردم در یازدهم اسفند هزار و چهارصد و دو. در طول سال‌های مختلف، انتخابات های گوناگون و بسیاری برگزار شده، اما نمی توان عموم آنها را یک نقطه عطف تاریخی و سیاسی قلمداد کرد. اما به عنوان مثال همگان دوم خرداد 1376 و سوم تیر 1384 را یک بزنگاه، چرخشگاه و دگرشگاه مهم، گفتمانی و تاریخی می دانند که صحنه معادلات سیاسی کشور را تغییر داده است. 11 اسفند امسال هم از همین جنس بود. نقطه ای که در آن به معنای واقعی کلمه یک چرخشگاه گفتمانی را شاهد بودیم. 🔹مردم در انتخابات امسال تصمیم گرفتند. یک تصمیم عمیقا سیاسی. تصمیمی که شبیه آن را در سوم تیر 84 گرفتند. مردم خواستند و اراده ای عمومی را شکل دادند که این الیگارشی پُر قدرت اصحاب قدرت و ثروت را بهم بزنند. اراده ای عمومی که خاصتا در بدنه نیروهای اهل هزینه دادن حزب الله شکل گرفت تا با رای تنبیهی و تأدیبی خویش؛ خودچنارپندارها، خود بزرگ و پدر پندارها و خود قیم پندارهای عامل وضع موجود را حذف و یا تحقیر کنند. حزب الله چنان درسی به محافظه کاران انقلابی نما داد که هنوز که هنوز است صدای این سیلی سیاسی در گوش هایشان ویز ویز می کند! باشد که از خواب متفرعنانه و متکبرانه خویش بیدار شوند! 🔹حزب الله عزیز تصمیم گرفت منطق غیرتوحیدی و سقیفه مآبانه انتخاب غیر اصلح، تن دادن به ائتلاف های عمل گرایانه معطوف به قدرت، رای دادن به نورچشمی های پدرخوانده ها را به زیر پای خود لگدکوب کرده و یک ساخت شکنی سیاسی با هدف چرخش کارگزاری و بازسازی انقلابی را خلق و اراده کند. جریان انقلابی با عبور از مدعیان بی هنری که در طول این سال‌ها فقط خون دل عملکرد آنان را خورد و هیچ موقع آنان را صدای خویش در مواقع بحرانی و بزنگاهی ندید، تصمیم به خلق یک جبهه سوم سیاسی برآمده از عقلانیت عمومی حزب الله گرفت که خود را در نتایج انتخابات نشان داد. 🔹حزب الله خسته بود از سواری دادن های سیاسی. خسته بود از کسانی که به اسم رفاقت با حاج قاسم و جنگ و جبهه و شهادت و جهاد و شلوار شیش جیب و... با عملکرد خود، اطرافیان، دوستان و فرزندانشان تیشه به ریشه تمامی این مفاهیم مقدس زدند و توده های عمومی مردم را نسبت به اسلام و انقلاب و نظام ناامید کردند. آری اگر امروز بخش کثیری از مردم ناامید و خسته اند، باید یقه کسانی را گرفت که با عملکرد خود، دورویی و نفاق سیاسی را به این مردم تحویل دادند و آنچه که نشان ندادند صداقت سیاسی بود. 🔹پیام یازدهم اسفند اتمام حجت بود. اتمام حجت حزب الله با برخی صحنه گردانان سیاسی کشور. اتمام حجت با کسانی که سالها در پی تئوریزه کردن صغارت پذیری سیاسی بودند. همان کسانی که حزب الله را برده و نوکر سیاسی خویش می پنداشتند، همان کسانی که با مهمل بافی های سیاسی شان بخشی از جریان انقلابی ساده دل را دچار یک خودتحمیفی مومنانه کرده بودند. اتمام حجت با کسانی که رای حزب الله را بگیرند و چهارسال به ریش حزب الله درد کشیده بخندند و حاضر نباشند برای بسط عدالت، حمایت از مستضعفین و پیگیری مطالبات بحق مؤمنین و رهبری، شمشیر بزنند. 🔹باید نظم سیاسی منحط و خودساخته مبتنی بر قدرت آقایان، بهم می خورد که خورد. امثال تکنوکرات ها و محافظه کاران مدعی جهاد و شهادت و دار و دسته سیاسی شان که هیچ! حزب الله با رای خود تکلیف خویش را با اینان مشخص کرد اما! اما امیدوارم برخی دوستان که هنوز هم حاضرند صرفا و صرفا مبتنی و بر اساس میل و رسیدن به قدرت در کنار آقایان تأدیب شده بایستند و کیک قدرت را بین خود تقسیم کنند؛ پیام یازدهم اسفند مردم و حزب الله را بشنوند و بگیرند که اگر نگیرند مطمئن باشند حزب الله از آنان هم عبور خواهد کرد و تکلیف خود را با این جماعت مذبذب و معامله گر سیاسی مشخص خواهد کرد. @marghoomat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕ عیار و معیاری صریح برای تشخیص پایبندی آقایان به منویات رهبر معظم انقلاب! 🔺یکی از مطالبات بر زمین مانده رهبری که متاسفانه در تمامی دوران ها شاهد مهجوریت آن بوده ایم؛ چه در دوران شهرداری ها و شورای شهر های به اصطلاح انقلابی و چه اصلاح طلب؛ کاغذ دیواری کردن شهر از شعار سال است. حرکتی صرفا شعاری و تبلیغی که هیچ اثر سیاسی و اجتماعی ندارد و فقط فقط موجبات وهن و کوچک کردن مضامین بلند پیام های رهبری را به همراه دارد. امید است که جریان انقلابی نسبت به این مطالبه بر زمین مانده ایشان توجه لازم داشته و جلوی این اتلاف بیت المال را بگیرد. نهی محکم و صریح ایشان را بخوانید: 🔸 «البته من این نکته را حتماً تذکر بدهم؛ گاهی اوقات این شعاری که ما برای سال اعلام میکنیم، بعد ناگهان میبینیم همه‌ی در و دیوارهای تهران و شهرهای دیگر پر شده از تابلو، که این شعار رویش نوشته شده. این فایده‌ای ندارد. گاهی کارهای پرهزینه‌ای انجام میگیرد؛ چه لزومی دارد؟ آنچه که من از مسئولین و از مردم عزیزمان توقع دارم، این است که این شعار را بشنوند، باور کنند و دنبال کنند. تابلو کردن و در و دیوار را پر کردن و عکس زدن و اینها هیچ لزومی ندارد. اگر هزینه‌ای نداشته باشد، لزومی ندارد؛ اگر هزینه داشته باشد، اشکال هم دارد. هیچ لزومی ندارد کارهای پرهزینه را انجام بدهند.» @marghoomat
⭕ بازخوانی دو هشدار مهم امام و رهبرانقلاب خطاب به آقایان علما! 🔺 یکی از خبرهایی که در هفته گذشته فضای رسانه ای کشور را به خود مشغول ساخت و مباحث مختلفی حول آن شکل گرفت، اخباری بود که در ارتباط با فعالیت های اقتصادی یکی از ائمه جمعه کشور مخابره شد. در این نوشتار قضاوتی در ارتباط با درست یا غلط بودن ادعاهای مربوطه ندارم و امیدوارم حداقل این ماجرا به عاقبت ماجراهای متعدد دیگری که هنوز در افکار عمومی پرونده اش باز است دچار نشود و تنویر افکار عمومی به نحو احسن انجام شود خصوصا از آن جهت که سوژه مطرح، ارتباط مستقیم با دستگاه ولایت پیدا می کند. اما از این اتفاق و موارد شبیه به آن باید عبرت های لازم اخذ و برخی اصول دوباره بازخوانی شود که در اینجا به دو مورد از هشدار هایی که رهبران انقلاب به آقایان علما داده اند می پردازیم. 🔺مسأله نفوذ در بیوت علما و اعتماد های حداکثری برخی آقایان علما به اطرافیان، بستگان و فرزندان خویش و تاثیر پذیرفتن از آرا، افکار و پخت و پز های آنان یک واقعیت غیرقابل انکار در طول تاریخ انقلاب است. بخشی از این آسیب بر می گردد به ساختار سنتی بیوت علما. به طور معمول به علت سر شلوغی های فراوانی که برخی علما دارند، چند نفری را به عنوان امین می گمارند و از کانال آنان در جریان مسائل، مشکلات و موضوعات مختلف قرار می‌گیرند و یا به تعبیر بهتر کانالیزه می شوند. بخش دیگری از این آسیب مربوط به شخصیت برخی آقایان است. شخصیت هایی که دچار نوعی ساده لوحی سیاسی و اجتماعی هستند و تشخیص و اطلاعات لازم در موضوعات مختلف را ندارند، سریعا از این ساده دلی آنان حداکثر سواستفاده صورت می گیرد. نمونه های متعددی را می توان مثال زد. 🔺 امام که این مشکل و معضل را به کرات در برخی آقایان دیده بود در نامه ای خطاب به منتخبان مجلس خبرگان دست روی این موضوع گذاشته و آقایان را از انتخاب برخی اصحاب نفوذی و مسأله دار زنهار داده و هشداری تاریخی می دهد. بغیر از علما که متصل به نهاد دین و روحانیت هستند تمامی خواص حکومت دینی باید این توصیه امام را نصب العین خود قرار دهند تا از گزند اطرافیان سودجو در امان بمانند. بخوانید. 🔺 «شما كه خود پيروان اصحاب وحی و اولياء عظيم‌الشأن مي‌دانيد و بحمدالله هستيد، خود را جز خدمتگزار به ملت‌هاي ستمديده ندانيد و بايد بدانيد كه تبهكاران و جنايت‌ پيشگان بيش از هر كس چشم طمع به شما دوخته‌اند و با اشخاص منحرف نفوذي در بيوت شما با چهره‌هاي صددرصداسلامي و انقلابي ممكن است خداي نخواسته فاجعه ببار آورند و با يك عمل انحرافی نظام را به انحراف كشانند و بادست شما به اسلام و جمهوري اسلامي سيلي زنند. الله الله در انتخاب اصحاب خود، الله الله در تعجيل تصميم‌گيري خصوصاً در امور مهمه و بايد بدانيد و مي‌دانيد كه انسان از اشتباه و خطا مأمون نيست. به مجرد احراز اشتباه و خطا از آن برگرديد و اقرار به خطا كنيد، كه آن كمال انساني است، توجيه و پافشاري در امر خطا، نقص و از شيطان است. در امور مهمه با كارشناسان مشورت كنيد و جانب احتياط را مراعات نماييد.» 🔺ائمه جمعه و علما به علت جایگاه مهم و تاثیرگذاری که دارند همواره مورد طمع اصحاب قدرت و ثروت بوده اند. همواره کسانی بوده اند که به طرق مختلف در پی آلوده کردن دامان این عزیزان به مسائل اقتصادی هستند تا خود به آلاف و الوفی برسند. کارهای اقتصادی چون دارای ریزه کاری ها و مراقبتها و حساسیت های فراوان است بیشترین خطر را برای علما دارد. به این معنا که در این مسیر اگر آنان دچار کوچک ترین لغزش و شائبه ای بشوند علاوه برآنکه آبروی خود و روحانیت را برده اند، آبروی اسلام و انقلاب و همه چیز را به یغما برده و باعث ناامیدی و بدبینی افکار عمومی نسبت به اسلام و انقلاب و... می شوند. فلذا از این جهت است که رهبری تمامی بستگان و فرزندان خود را از حضور در فعالیت های اقتصادی منع کرده اند. 🔺از این رو ایشان ائمه جمعه که نمایندگان خود در سراسر کشور هستند را از حضور در فعالیت های اقتصادی باز می دارد. ایشان می داند چه مفاسد بزرگی در این عرصه مترتب است بر ورود و درگیر شدن آقایان با دنیای پر زرق و برق اقتصادی. ایشان در دیدار سال گذشته خود با ائمه جمعه به صراحت این خطر را به آنان گوشزد کردند. بخوانید. 🔺یک نکته‌ی دیگر و تذکر دیگری که بنده بارها قبلاً هم گفته‌ام این را، این است که از ورود در فعالیتهای اقتصادی اجتناب کنید؛ اینکه امام‌جمعه به این مناسبت که «نماز جمعه‌ی ‌ما به پول احتیاج دارد، به درآمد احتیاج دارد، درآمدی نداریم»، پس بایستی مثلا فلان فعالیت اقتصادی را داشته باشد، فکر درستی نیست. بعضی از آقایان محترم ائمّه‌ی جمعه وارد فعالیت اقتصادی شدند و بلد نبودند، شکست خوردند، دیگران سوء استفاده کردند،‌ وزر و وبالش به گردن نظام ماند، بعضی‌ها هنوز هم ادامه دارد! مطلقا وارد مسائل اقتصادی نشوید.» @marghoomat
🔴 راهی جز اصلاحات نداریم! 🔸در گام دوم انقلاب، برای جهش و تحول سیاسی وقت اندک است و مسائل بسیار. باید مسائل اصلی و اولویت دار کشور را وسط گذاشت و بدون تعارف سیاسی و با عبور از انگاره های ارتجاعی و محافظه کارانه مسیر اصلاحات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را پی گرفت. اصلاحات جز ذات و جوهره انقلاب است. اصلاحات از مسیر نقد حکومت آری، نفی حاکمیت هرگز می گذرد. 🔹اصلاحاتی که به تعبیر رهبری اگر رخ ندهد نظام به بیراهه خواهد رفت:«بنده معتقدم که اصلاحات، یک حقیقت ضروری و لازم است و باید در کشور ما انجام گیرد. اصلاحات در کشور ما از سر اضطرار نیست که فلان حاکمی مجبور شود مورد مطالبات سخت قرار گیرد و گوشه و کناری را اصلاح کند؛ نخیر، اصلاحات جزو ذات هویّت انقلابی و دینی نظام ماست. اگر اصلاح به صورت نو به نو انجام نگیرد، نظام فاسد خواهد شد و به بیراهه خواهد رفت. اصلاحات یک فریضه است. وقتی اصلاحات نشود، برخی از نتایجی که ما امروز با آنها دست به گریبانیم، پیش می‌آید: توزیع ثروت ناعادلانه می‌شود؛ نوکیسه‌هایِ بی‌رحم بر گوشه و کنار نظام اقتصادی جامعه مسلّط می‌شوند؛ فقر گسترش پیدا می‌کند؛ زندگی سخت می‌شود؛ از منابع کشور به‌درستی استفاده نمی‌شود؛ مغزها فرار می‌کنند و از مغزهایی که می‌مانند، حداکثر استفاده نمی‌شود. وقتی که اصلاحات باشد، این آفتها و این آسیبها و دهها مورد از قبیل آنها پیش نمی‌آید.» 🔸 در مسیر اصلاحات هیچ دستگاه و نهادی استثنا نیست. تحول و اصلاحات سیاسی صرفا مربوط به نهادهای انتخابی نیست. نهاد های انتصابی هم مبتنی بر آرمان‌ها و اهداف انقلاب اسلامی باید با آسیب شناسی دقیق از وضع موجود، ترسیمی دقیق و واقعی از وضع مطلوب داشته باشند و قدم های مختلف رسیدن به آن را طراحی کنند. این مهم رخ نمی دهد مگر آنکه دستگاه ها آغوش خود را به روی جریان انتقادی باز کرده و از طرفی دیگر اراده ای جهت اصلاح را در خود ایجاد و نمایان کنند و مبتنی بر آن متعهد به پاسخگویی سیاسی باشند. 🔹 این یک قاعده اساسی و حتمی است. نقد، اصلاح و پاسخگویی. قاعده ای که رهبر انقلاب به صراحت آن را بیان می کنند: «اصلاحات به معنای حقیقی کلمه، شامل همه‌ی دستگاه‌های کشور می‌شود. هیچ دستگاهی نباید خود را از انتقاد و نقد مصون و از عیب خالی بداند؛ همه‌ی دستگاه‌های کشور باید مورد نقد منصفانه قرار بگیرند و همه در جهت اهداف نظام و در چهارچوب آن، رفتار خود را اصلاح کنند. دولت، مجلس، قوه‌ی قضاییه و سایر دستگاه‌هایی که در کشور هستند و مسؤولیت‌های مهمی بر دوش آنهاست، همه مشمول این قاعده‌ی کلی هستند؛ نقد، اصلاح و پاسخگویی.» 🔸قطعا در این مسیر باید مبنای عمل را اولویت ها گذاشت. در دوره اصلاحات جریان تجدیدنظرطلب در پی آن بود که به غلط اصلاحات را به معنای تجدیدنظر کردن در آرمان‌ها و ارزش‌های دینی و انقلابی تعریف کند و اصلاحات آمریکایی را در کشور پیاده سازی کند. اما رهبر انقلاب در مقابل این جریان انحرافی در بیان های مختلف خویش سعی کردند مسیر مطالبه اصلاحات را به سمت مسائل اصلی و اساسی مردم و کشور سوق دهند. 🔹 ایشان اولویت اصلی اصلاحات در کشور را در سه حوزه اساسی معرفی می‌کنند. مبارزه با فقر، فساد و تبعیض. بخوانید: «آماج این مبارزه، سه چیز است: یکی فقر است، یکی فساد است و یکی تبعیض. اگر با فقر و فساد و تبعیض در کشور، مبارزه شود، اصلاحات به معنای حقیقی - اصلاحات انقلابی و اسلامی - تحقق پیدا خواهد کرد. مشکلات ما از این سه پایه‌ی شوم و از این سه عنصر مخرب است. ناامنی هم که داریم، به خاطر همین است. بسیاری از ناامنی، به خاطر فقر است و بسیاری به خاطر فساد است. باید هدف مبارزه، اینها باشد. اصلاحات حقیقی در کشور، اینهاست.» 🔸 امروز هر کسی در هر جایگاهی که قرار دارد باید نسبت خود را با مسیر اصلاحات در کشور مشخص کند و برای خود فارغ از اقدامات نمایشی و همایشی نقش تعریف کند. امروز همه باید خود را یک کنشگر فعال در صحنه اصلاحات کشور بدانند. در راس جریان اصلاح طلبی، دانشجویان قرار دارند. دانشجویان باید به میدان مطالبه اصلاحات که به تعبیر رهبری یک تکلیف و مجاهدت است بیایند و بدون لکنت زبان با حاکميت سخن بگویند: «اصلاح‌طلبی - با معنای درست این کلمه - جزو لاینفک انقلاب است و یک دانشجوی مسلمان نمی‌تواند اصلاح‌طلب نباشد. اصلاح‌طلبی یک پز سیاسی نیست؛ از این به عنوان یک پز سیاسی و وسیله‌ای برای جذب دل این و آن نباید استفاده کرد؛ از آن برای موجه کردن چهره نباید استفاده کرد. اصلاح‌طلبی، یک تکلیف و یک مجاهدت است. دولت و ملت موظفند اصلاح‌طلب باشند؛ البته اجازه ندهند که اصلاح‌طلبی را دیگران برای آنها تعریف کنند.» @marghoomat
⭕ عاقبت بخیری سیاسی! 🔹در طول تاریخ صدر اسلام و انقلاب اسلامی افراد متعددی را می بینیم که بعد از سالها مجاهدت و هزینه دادن پای آرمان‌های دینی و انقلابی، در آخر عاقبت بخیر نگشته و دچار التقاط و انحراف شدند. بزرگانی که روزگاری شکنجه ها دیده و زجر ها کشیدند. انقلابیون سابقی که امروز مایه عبرت انقلابیون جوان بوده و اسیر خودخواهی ها و هواهای نفسانی خویش هستند. در این شبهای عزیز برای عاقبت بخیری سیاسی خودمان دعا کنیم. دعا کنیم که الگویی برای نسل های بعدی باشیم و نه عبرت. دعا کنیم در این مسیر ثابت قدم مانده و عاقبت مان ختم به رستگاری و شهادت شود. 🔹 زبیر یکی از نمونه های مهم عاقبت به شری در تاریخ صدر اسلام است. آری به تعبیر رهبری حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است. «این زبیر کسی بود که در زمان پیامبر، جزو شخصیتها و برجسته‌ها و پسر عمّه پیامبر و نزدیک به آن حضرت بود. حتّی بعد از دوران پیامبر هم جزو کسانی بود که برای دفاع از امیرالمؤمنین، به سقیفه اعتراض کرد. بله؛ «حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است»! خدا عاقبت همه‌مان را به خیر کند. گاهی اوقات دنیا طلبی، اوضاع گوناگون و جلوه‌های دنیا، آن‌چنان اثرهایی میگذارد، آن چنان تغییرهایی در برخی از شخصیتها به‌وجود میآورد که انسان نسبت به خواص هم گاهی اوقات دچار اشکال میشود؛ چه برسد برای مردم عامی.» 🔹«شما باید بدانید طلحه و زبیر مردمان کوچکی نبودند. جناب زبیر سوابقی درخشان دارد که نظیر آن را کمتر کسی از اصحاب امیرالمؤمنین داشت. بعد از به خلافت رسیدن جناب ابیبکر، در همان روزهای اول، پای منبر ابیبکر چند نفر از صحابه بلند شدند، اظهار مخالفت کردند، گفتند: حق با شما نیست؛ حق با علی بن ‌ابی طالب است. اسم این اشخاص در تاریخ ثبت است. اینها چیزهائی نیست که شیعه نقل کرده باشد؛ نه، این در همه‌ی کتب تواریخ ذکر شده است. یکی از آن اشخاصی که پای منبر جناب ابیبکر بلند شد و از حق امیرالمؤمنین دفاع کرد، زبیر است. این سابقه‌ی زبیر است. مابین آن روز و روزی که زبیر روی امیرالمؤمنین شمشیر کشید، فاصله بیست و پنج سال است.» 🔹 عاقبت بسیاری از چهره ها مقابل چشمانمان است. از آن شیخ مغروق در استخر فرح و آن دیگری که حاصل عمر امام بود و امام از آنکه در قعر جهنم نسوزد انذارش می داد تا آن مرد بهاری که غرور و تکبر امانش نداد و به وادی انحراف افتاد؛ چه بسیار کسانی که تا پای پیاده شدن امام از هواپیما کنارش بودند اما روزها و سالها بعد مقابل امام و خط امام ایستادند( منتظری، سازگارا، بنی صدر، خاتمی، روحانی، قطب زاده، یزدی، موسوی خوئینی ها، غفاری، محتشمی پور و حسین خمینی) روایت رهبری را ببینید:«بعضیها با امام از پاریس تو هواپیما بودند و آمدند ایران؛ اما در زمان امام به خاطر خیانت اعدام شدند! بعضیها از دورانی که امام در نجف بود و بعد که به پاریس رفت، با ایشان ارتباط داشتند، در اول انقلاب هم مورد توجه امام قرار گرفتند؛ اما بعد رفتار اینها،موضعگیریهای اینها موجب شد که امام اینها را طرد کرد،از خودش دور کرد. میزان، وضعی است که امروز بنده دارم. اگر خدای نکرده نفس اماره و شیطان، راه را در مقابل من منحرف کردند، قضاوت چیز دیگری خواهد بود.» 🔹کنشگری و فعالیت سیاسی بدون تهذیب نفس و خودنگهداری ره به ترکستان خواهد برد. لحظه به لحظه، روز به روز باید مراقبه داشت. اگر این مهم نباشد بلاشک روزی در يک بزنگاه رفوزه خواهی شد و آن روز، روز شروع پایان توست. 🔹هشدار تاریخی رهبر انقلاب را بخوانید:«نکته‌‌‌‌‌ی دیگری که فعالان سیاسی، مسئولان، صاحبان قدرت، صاحبان مسئولیتهای گوناگون و متنفذین بشدت بایستی مراقب آن باشند، مسئله‌‌‌‌‌ی انحراف و فسادپذیری شخصی است؛ همه‌‌‌‌‌مان باید مراقبت کنیم. انسانها در معرض فسادند، در معرض انحرافند. گاهی لغزشهای کوچک، انسان را به لغزشهای بزرگ و بزرگتر و گاهی به پرتاپ شدن در اعماق دره‌‌‌‌‌هائی منتهی میکند؛ خیلی باید مراقب بود. لغزشها انسان را فاسد میکند. این فساد، به انحراف در عمل و گاهی به انحراف در عقیده منتهی میشود. این هم بمرور پیش می‌آید؛ دفعتاً پیش نمی‌آید که ما فکر کنیم یک نفری شب مؤمن میخوابد، صبح منافق از خواب بیدار میشود؛ نه، بتدریج و ذره ذره پیش می‌آید. این، علاجش هم مراقبت از خود است. مراقبت از خود هم یعنی همین تقوا. بنابراین علاجش تقواست. مراقب خودمان باشیم. از یکدیگر مراقبت کنیم، برای اینکه دچار نشویم. مردم مسئولین را موعظه کنند، نصیحت کنند، بنویسند برای آنها، بگویند برای آنها، پیغام بدهند تا مبادا دچار لغزش بشوند. خطرات لغزش مسئولین هم برای نظام، برای کشور و برای مردم بیشتر است. انسان گاهی در بعضی از حرفها، در بعضی از اقدامها نشانه‌‌‌‌‌های یک چنین انحرافی را انسان مشاهده میکند. به خدا باید پناه برد، از خدا باید کمک خواست.» @marghoomat
⭕ چرا این همه تاکید؟! بخش دوم 🔸بعد از سالها و در دورانی که برخی ادعا می کردند رهبر انقلاب از نظرات قبلی خویش در توصیه به دانشجویان انقلابی مبنی بر استفاده از ظرفیت فکری علامه مصباح عدول کرده‌اند ایشان مجددا در سال 1401 و در دیدار با تشکل های دانشجویی از ایشان یاد کردند و این استاد عزیز را استاد فکر نامیدند: «اگر چنانچه فکر را درست مدیریّت نکردید، ممکن است به راه خطا برود. حالا البتّه من کمتر اسم از افراد می‌آورم، [امّا] مرحوم آقای مصباح یک استادِ فکر بود؛ البتّه ایشان کارهای سیاسی و فکرهای سیاسی هم میکردند، درباره‌ی آنها [یعنی] مسائل سیاسی بحثی ندارم، [لکن] درباره‌ی مسائل فکری یک راهنما و مرشدی بود که میتوانست مرجع و ملجأ باشد. این ‌جور آدمها لازمند که استاد فکر باشند؛ همچنانی که علم استاد میخواهد، فکر هم استاد می‌خواهد.» 🔸 در دیدار دانشجویی سال 1402 رهبر انقلاب کما فی السابق دست روی تقویت مبانی فکری گذاشتند و توصیه به مطالعه کتابهای شهید مطهری، بهشتی و مرحوم استاد مصباح کردند:«روی این مبانی باید کار کنید؛ بخصوص شما تشکّلها روی این مبانی کار کنید. روی یک نقطه‌ی محدود هم متمرکز نشوید؛ وسیع نگاه کنید، همه‌ی مسائل را ببینید. به نظر من همین که اینجا اسم آوردند از مرحوم شهید مطهّری، شهید بهشتی، مرحوم آقای مصباح و امثال اینها، خوب است، [کتابهایشان] کتابهای خوبی است.» 🔸و اما در آخرین دیدار یعنی دیدار چند روز گذشته رهبر انقلاب با دانشجویان باز هم ایشان از مرحوم استاد مصباح یاد کردند و بیان داشتند که حقا و انصافا فکر این استاد کمک کننده جوانان خواهد بود:«هر چه میتوانید با قرآن مأنوس بشوید؛ همه چیز در قرآن هست، که با تدبّر در قرآن [به دست می‌آید]؛ البتّه این تدبّر با راهنمایی باید همراه باشد. اسم مرحوم آقای مصباح (رضوان الله‌ علیه) دو سه بار اینجا آورده شد که بجا است؛ از کتابهای ایشان استفاده بشود. حقّاً و انصافاً فکر این مرد بزرگ، فکر کمک‌کننده‌ی به حرکت درست فکری جوانها است» 🔸 برگردیم به سوال آغازین این وجیزه، چرا این همه تاکید؟ چرا رهبر انقلاب که رویه شان اسم نیاوردن از افراد در دیدار های مختلف است، از علامه مصباح چه در دوران حیات و چه در دوران ممات اسم می آورند و دیگران را توصیه به مطالعه آثار این عالم متفکر می کنند؟ چرا از باقی اندیشمندان انقلاب اسلامی اسم نمی آورند؟ چرا این همه تاکید را برای دیگر بزرگان فکری انقلاب خرج نمی کنند؟ پُر واضح است که جایگاه علامه مصباح در اندیشه و نگاه رهبر انقلاب جایگاهی منحصر به فرد، خاص و استثنایی است و به قاطعیت می توان گفت نمونه آن را نسبت به هیچ کدام از بزرگان فکری انقلاب اسلامی نداریم. 🔸 شخصیت و اندیشه استاد مصباح دارای ابعاد و جهات مختلفی می باشد اما از نگاه نگارنده این سطور یک ویژگی از باقی ویژگی های مهم ایشان مهم تر و متفاوت کننده تر است. اندیشه استاد مصباح حقیقتا منبع بی غل و غش معارف اسلامی و انقلابی است. در نظام اندیشه ای ایشان مغزای تفکر دینی و انقلابی را می توان فهم کرد. تفکری که در آن هم عقلانیت دینی می بینیم و هم غیرت دینی. در این نظام واره تفکری، مبتنی بر یک حکمت فلسفی، قرائتی از اسلام ارائه می شود که علاوه برآنکه خالی از التقاط و انحراف بوده، دائما در حال مرزبندی با التقاط و انحراف است، یعنی پیوند اندیشه با میدان عملی سیاست و اجتماع. عقلانیت انقلابی دال مرکزی گفتمان فکری استاد است. 🔸کنشگری به روایت اسلام انقلابی، محتاج دلیل است و دلیل از اندیشه برمی‌خیزد. انقلاب باید عقلانیت متمایز خویش را عرضه می‌کرد تا از استیلای تاریخ تجدد و تحجر بیرون آید و تبدیل به یک دیگری خطرناک برای تجدد و تحجر شود. این عقلانیت، از متن دین برمی‌خاست و بر بنیان‌هایی مستقل از تفکر غربی و تحجری تکیه داشت. در طول دهه‌های پس از انقلاب، کسی که بیش از دیگران کوشید که چنین عقلانیّتی را تولید کند، علامه مصباح بود. 🔸مطالعات و معارف او، حامل چنین جهت‌گیری‌ای هستند؛ او همواره تلاش می‌کرد که خویشتن معرفتی متناسب با عالم قدسی انقلاب را بپروراند و جامعۀ ایران را از لحاظ فکری و معرفتی، از سیطرۀ ایدئولوژی‌های تجددی و تحجری خارج کند. ازاین‌جهت، باید او را یک متفکر چالش‌گر و اندیشه‌ورز انتقادی قلمداد کرد که سر سازگاری با تجدد و تحجر را ندارد و می‌خواهد عقلانیت انقلابی را به عنوان یک جایگزین و بدیل تاریخی مطرح سازد. پس جنبۀ تضادی و کشمکشی وی از ماهیت انقلاب اسلامی برمی‌خیزد و چون انقلاب، حاصل اعراض از تجدد و تحجر بود و سخن تازه به میدان آورد، علامه مصباح نیز همواره در تفکّر خود، سویه چالش‌گری را در نظر داشت و انقلاب را یک انقلاب متمایز معرفی کرد که ریشه در دین دارد و می‌خواهد نظامات اجتماعی خویش را بر دین بنا کند و از توحید، روایت عینی و ساختاری بیافریند. @marghoomat
🔴 از فرزندان هنیه و خمینی و نصرالله تا آقازاده های آقایان! 🔸هر نهضت و انقلابی دو بال اساسی دارد. مردم و رهبران سیاسی. نه مردم بدون رهبران مبارز و مصمم به جایی می‌رسند و نه رهبران بدون حضور مردم پای کار و آماده جهت دادن هرگونه هزینه سیاسی و اقتصادی - اجتماعی. اگر اعتماد و همراهی حداکثری بین این دو رکن کلیدی نباشد یقینا آن نهضت و مبارزه به غایت نهایی و مطلوب خویش نخواهد رسید و یا در آغازین راه و یا در میانه راه از پای خواهد افتاد. وجود احساس تبعیض و دورویی سیاسی در مردم نسبت به سردمداران نهضت، آنان را خسته، ملول و پشیمان میکند. یک نهضت جمعی مقاومت جمعی هم می خواهد. حس وجود تبعیض مقاومت شکن است. 🔸اگر مردم احساس کنند شهادت، تهدید، تحریم و فشار اقتصادی، فقط برای آنان است و نه رهبران سیاسی، اگر مردم ببینند قول و عمل مسئولان یکی نیست و شعار مبارزه را از زیر لحاف سر می دهند و تمامی هزینه ها به دوش مردم بیچاره است، یقینا از طی کردن ادامه مسیر منصرف شده و حتی ممکن است به گذشته خود نیز لگد بزنند! مردم می گویند اگر تحریم است و فشار اقتصادی، سلمنا برای همه باشد، اگر جنگ است و شهادت عزیزانمان، سلمنا برای همه باشد، اگر بنا به قناعت و صرفه جویی و ساده زیستی است سلمنا برای همه باشد نه آنکه دیگران شعارش را نشخوار کنند و ما هم فشارش را قورت دهیم. 🔸مردم چرا در دوران مبارزاتی انقلاب تا روز آخر پای کار بودند و پا پس نکشیدند؟ چرا در آن ایام مبارزه و مقاومت سیاسی، اجتماعی شده بود و محدود به یک قشر و گروه خاص نبود؟ چرا مردم با اعتقاد و ایمانی راسخ جلوی گلوله های دژخیمان می‌ایستادند؟ چرا امام و اصحابش را از خود می دانستند و خود را مطیع امام؟ زیرا امام و یارانش دوزیست وارانه زندگی نکردند، آنچه گفتند بودند. مردم می‌دیدند اگر فرزندانشان دستگیر و شکنجه می شوند،امام و حواریونش هم دستگیر، تبعید و شکنجه می شوند، مردم می دیدند امامشان سالها از این کشور به آن کشور خانه به دوش بود و خودشان در خانه هایشان بودند، مردم می دیدند فرزندانشان شهید می شدند فرزند امامشان یعنی سید مصطفی خمینی هم شهید می شود، همان شهادتی که امام آن را از الطاف خفیه الهی دانست. آری اگر می‌خواهیم امر مبارزه اجتماعی شود باید مردم یکرنگی سیاسی ببینند. 🔸امروز چرا امر مبارزه و مقاومت سیاسی در جامعه ما خدشه دار گشته ولی در فلسطین روز به روز مستحکم تر می شود؟ قاعده ثابت است. صداقت سیاسی، پایداری سیاسی می آورد. وقتی مردم می بینند در همان دورانی که رهبران سیاسی آنان را تشویق به مقاومت و مبارزه می کنند، فرزندان آقایان در این کشور و آن کشور مشغول تحصیل و تجارت و تفریح هستند، وقتی می‌بینند سبک زندگی آقایان تغییر کرده و در خانه‌های آنچنانی بالاشهر سکنا گزیده اند، وقتی می ببینند فرزندان وزیر خارجه اسبق و روسای مجالس فعلی و سابق و اسبق را باید در ترکیه، آمریکا و کانادا ردیابی کرد دیگر چه نایی برای مقاومت می ماند؟ کمر مقاومت اجتماعی در ایران را نه آمریکا بلکه عمامه به سرها و چفیه به دوش های آمریکایی شکستند، همان مدعیان جهاد و شهادتی که مصداق«الدین لعق علی السنتهم» هستند و با عملکرد خود و خانواده هایشان مردم را دلسرد و آزرده کردند. 🔸حال امروز فلسطین حال دوران مبارزاتی انقلاب است. یکرنگی حداکثری مردم و رهبران سیاسی. مردم در اعتماد و ایمانی حداکثری به سر میبرند. مردم در کنار صدها هزار شهید خود، فرزندان و بستگان رهبران خویش را می بینند که در خون خود غلتیده اند. شهادت فرزندان و نوه های اسماعیل هنیه تنها نمونه ای کوچک از همراهی و صداقت سیاسی رهبران مقاومت با مردم است. مردمی که بیش از 32 هزار شهید داده اند و روزانه صدها بمب و موشک بر سرشان آوار می شود و تابحال احدی از آنان یک آخ هم نشنیده است. اما همگان شنیده اند که با صدای بلند می گویند: «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ». 🔸مثال دیگر حزب الله است. چرا حزب الله در میان اقشار مختلف مردم لبنان چه مسلمان و شیعه و چه مسیحی محبوب است. حداقل بخشی از اين اعتماد سیاسی بر می گردد به در کنار مردم هزینه دادن های رهبران حزب الله. وقتی مردم می بینند محمد هادی نصرالله فرزند سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله و جهاد مغنیه فرزند شهید عماد مغنیه یکی از مقامات عالی حزب الله مثل باقی فرزندان مردم در خط مقدم نبرد با رژیم صهیونیستی حاضر می شوند و شربت شهادت را سر می کشند، قطعا نگاه متفاوتی پیدا کرده و از عمق جان عاشق حزب الله می شوند. 🔸بعد از انتشار خبر شهادت فرزندان هنیه، اولین چیزی که به ذهن نگارنده خطور کرد، شهادت سید مصطفی خمینی بود. تقریبا می توان گفت تمامی تاریخ نگاران انقلاب متفق اند که شهادت سید مصطفی یکی از نقاط عطف و از عوامل جاری شدن سیل انقلاب بود. امید است شهادت فرزندان هنیه هم نقطه عطفی در مسیر نابودی رژیم صهیونیستی باشد. @marghoomat
⭕ روسیاهان انتخاباتی و ظهور نسل جدیدی از نیروهای آرمانخواه انقلاب اسلامی! 🔸انتخابات دوره دوازدهم مجلس شورای اسلامی در تهران با همه کم و زیادش بالاخره تمام شد. انتخاباتی که حاوی نکات، پیام ها و عبرت های فراوانی بود. جریان های سیاسی موجود اگر تحلیلی دقیق و واقعی از آنچه رخ داده نداشته باشند، روز به روز به نقطه مرگ خویش نزدیک تر گشته و باید جای خود را به افراد، گروه ها و جریانات جدید سیاسی بدهند. 🔸 این انتخابات نشان داد که شاهد رویش نسل جدیدی از نیروهای جوان، آرمانخواه، جسور، شجاع و دارای حریت در تحلیل و تصمیم هستیم که با رای سازی خود صحنه و معادلات سیاسی کارگردانان بازی گردان سیاسی را بهم می زند و آنچه برایش اصالت دارد پایداری بر اصول و گفتمان اصیل اسلام ناب خمینی و خامنه ای است. همان اسلامی که تبلور اندیشه ای و کارکردی آن را در مطهری و بهشتی و مصباح و دیالمه ها و آیت ها و آوینی ها و... یافته بود. همان اسلامی که حرف نو انقلاب اسلامی بود؛ مرزبندی همزمان با جریان تحجر و محافظه کاری و جریان تجدد و تجدید نظر طلبی. 🔸 نوعی شورش را شاهد هستیم. شورش سیاسی جوانان آرمانخواه علیه به اصطلاح پدران و اسلاف سیاسی نزدیک به خود که دیگر حنای این پدران رنگی برای فرزندان ندارد. این نسل تصمیم گرفت سیلی محکمی به صورت کسانی بزند که خود را در برج عاج دیده و مست از قدرت و ثروت شده بودند. این نسل را می توان مولود تلاش‌ها و مجاهدت های بخشی از اساتید و اندیشمندان انقلاب اسلامی دانست که روح تفکر اصیل توحیدی و سیاسی خمینی و خامنه ای را در کالبد اینان دمیدند. از همین رو آنان اشخاص را با شاخص ها سنجیده و با هیچ کس عهد اخوت نبسته اند و میزان برای آنان پایبندی به آرمان‌های انقلاب 57 است و نه هم پیالگی این و آن با آنان. 🔸این انتخابات بیش از پیش قدرت این نسل را به رخ کشید و شد آنچه شد. اما در این بین برخی جریانات سیاسی آزمون خوبی را پس ندادند و روسیاهی این انتخابات ماند برای آنان. همان کسانی که ایستادگی و پایداری بر اصول را قربانی رسیدن به صندلی های قدرت و ثروت کردند و حاضر شدند پُشت به شاخص ها و آرمان‌های انقلاب کرده و کسب قدرت بما هو قدرت را هدف خویش قرار دهند. بازنده اصلی انتخابات اینها بودند و نه کسانی که رای نیاوردند، هر چند که برخی اینان از گندم ری هم نخوردند و طرفی برنبستن. 🔸بازندگان و روسیاهان اصلی انتخابات کسانی بودند که گزینه های اصلح را به مسلخ کثیف ائتلاف های سقیفه مآبانه بردند و با منطق غیر توحیدی سهمیه بندی و انتخاب هر کس که به ما نزدیک تر است، آنان را ذبح کردند. قمار کردند. فکر می کردند که همچون انتخابات قبلی به اسم وحدت و جبهه انقلاب و اطاعت از رهبری و... می توانند حزب الله را تخدیر کرده و دچار نوعی خود تحمیقی مؤمنانه کنند. زهی حماقت. آنان غافل از نسلی بودند که کمر همت بسته بود که یکبار برای همیشه ابهت و خود بزرگ پنداری آقایان را بشکند که شکست. 🔸 جریان و نسل جدید کنشگران سیاسی جوان و آرمانخواه انقلاب اسلامی با گفتمان سازی مداوم و مستمر خویش خصوصا در یک دهه گذشته روز به روز در حال تربیت نیروهایی است که در پی کشف و خلق گفتار سیاسی جدید برای تغییر صحنه معادلات سیاسی حاکم بر کشور است. این جریان در بُعد سلبی حرکت خود را آغاز کرد و همگان دیدند که چگونه بازی بزرگان را بهم زد، بلاشک خواهید و خواهیم دید که در سال‌های پیش رو این جریان به واسطه حرف های ایجابی دقیق، عالمانه و آرمانخواهانه خویش، بیش از امروز مورد اقبال مردم قرار خواهد گرفت، هر چند در همین سال‌های اخیر هم شاهد رشحاتی از این مهم بودیم لکن این جریان به واسطه هژمونی قدرت جریان غیر انقلابی منتسب به انقلاب مجالی برای عرضه و نمایاندن خویش نمی دید. @marghoomat
🔺همانطور که هیچ وقت تلخی 8 شهریور 1360 از حافظه تاریخی سیاسی مردم ایران پاک نشد؛ تلخی و غم 30 اردیبهشت 1403 هم از دل و جان مردم این سرزمین رخت بر نخواهد بست... @marghoomat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕ رحمت الله به عشاق اباعبدالله.. 🔺قبل از آنکه رئیس جمهور باشد روضه خوان جد غریبش بود. ان شاء الله با اجداد مطهرش محشور باشد. @marghoomat