🔆 پندانه 🔸فاضلی به یکی از دوستان نامه‌ای می‌نوشت تا راز خود را با او در میان گذارد. شخصی پهلوی او نشسته بود و به گوشه چشم نامه او را می‌خواند. 🔹بر وی دشوار آمد. بنوشت: اگر در پهلوی من دزدی ننشسته بودی نوشته مرا نمی‌خواندی، همه اسرار خود بنوشتمی. 🔸آن شخص گفت: به خدا من نامه تو را نمی‌خواندم. 🔹 فاضل گفت: ای نادان پس از کجا دانستی که یاد تو در نامه است. 🔺همیشه امانتداری به نگه داشتن وسایل مردم نیست، امانتداری راز و حرف مردم، امانتداری از ناموس مردم هم نوعی از امانتداری است و باید سعی کنیم مبادا با زبان و چشم‌ها دزدی کنیم. ✅ @Masaf