🔅پندانه ✍ کعبه یک سنگ نشان است که ره گم نشود... 🔹عبدالله‌بن‌مبارک در سالی اراده رفتن به مکه داشت. 🔸روزی از کوچه‌ای عبور می‌کرد. ناگهان زنی را دید که مرغی مرده و گندیده از زمین برگرفت و در زیر چادر خود پنهان نمود! 🔹عبدالله گفت: ای زن، این مرغ را چرا برداشتی؟ 🔸زن گفت: نیازمندی و احتیاج مرا وادار کرد تا این کار را کنم! 🔹عبدالله چون این بشنید، زن را به منزل خود برد و ۵۰۰ دینار را که برای سفر حج تهیه کرده بود، به آن زن فقیر داد. 🔸آن سال به حج نرفت. هنگامی که حاجی‌ها برگشتند، او به استقبال آن‌ها رفت. 🔹آنان می‌گفتند: ما تو را در سفر حج در عرفات و منا و جاهای دیگر دیده‌ایم. 🔸عبدالله نزد امام علیه السلام شرفیاب شد و ماجرای خود را نقل کرد، امام علیه السلام فرمود: آری، خداوند به‌شکل تو ملکی را آفرید که زیارت خانه خدا کند. 🆔 @Masaf