✍️ارزش
☁️هوا ابری بود. صدای باران سکوت شب را شکست. نادر از کنار سجادهاش بلند شد؛ از وقتی مادرش فوت کرده بود او بیشتر از قبل به خانه پدرش سر میزد. گاهی ماهها او را به خانه خودش میآورد تا کنار نوههایش به او خوش بگذرد.
🍂وقتی جواب آزمایش پدرش را به دکتر متخصص نشان داد؛ فهمید او بیمار است و نیاز به مراقبت بیشتر دارد. حیدر را دیگر تنها نگذاشت و به خانهی خودش آورد. مرضیه همسرش نیز از او مثل پدر خودش مراقبت میکرد؛ اما پدر به خاطر بیماری خاص فوت کرد.
🍃مرضیه چند روز بعد فوت پدر شوهرش، فرزندانش حسن و زینب را صدا زد و گفت: «با پدرتون میرم خرید، در خونه رو برای کسی باز نکنید.»
🍀مرضیه هنگام خرید در بازار، احساس درد کرد: «نادر پام درد گرفته، بریم یه گوشه بشینم.»
🔸نادر متوجه کافی شاپ خیابان روبروی بازار شد:«بریم کافی شاپ بشینیم تا کمی پات آروم بشه.»
🔹نادر دو فنجان نسکافه با کیک ساده سفارش داد. مرضیه وقتی چشمش به اخمهای درهم کشیده نادر افتاد:«چرا تو فکری؟ زندگی رو با امید ادامه بده.»
🍁_تمام امیدم از بین رفت، خیلی سعی کردم پدرم رو دوا و درمان کنم. چند ماه پیش برای درمانش تقاضای وام کردم تا جراحی و شیمی درمانی بشه، اما...
⚡️_نادرجان! تو در مراقبت و درمان پدرت کوتاهی نکردی، به نظرت ارزش تو چیه؟
🍃نادر دستی بر پیشانیاش کشید و گفت: «منظورت چیه؟»
☘️_مصیبت و از دست دادن عزیزان که دست ما نیست، ولی ناراحت موندن دست ماست! ارزش واقعی انسان با انجام كارهاى مهم شكل مىگیره كه تو هم پدر متعهد به خانواده بودی، هم فرزندی که در حد توانش، به وظیفهاش عمل کرد.
🌾امیرالمومنین علیهالسلام میفرماید: «قِيمَةُ كُلِّ امْرِئ مَا يُحْسِنُه.»۱
«قیمت و ارزش هر کس به اندازه کاری است که میتواند آن را به خوبی انجام دهد.»
۱. نهجالبلاغه، حکمت ۸۱
#داستانک
#ارتباط_با_والدین
#به_قلم_نرگس
🆔
@tanha_rahe_narafte