✍انتظار
🍃«پس چرا تموم نمیشه؟ امروز ششمین روزیه که به هوای دیدن یک آشنا اینجا میام و میشینم. »
☘دل تنگ بود حتی برای دیدن یک رفیق. آخرین بار که به دیدنش آمدند یک ماه قبل بود. بعد از آن هیچ رفیقی به او سر نزده بود.
🎋آهی کشید: «کجا هستن پس این رفقا؟ نمیخواد این انتظار تموم بشه؟! حتی بچه هامم نیومدند؛ چرا آخه؟ »
🌾صدای تق تق گوشش را پر کرد. نسیم بسم الله الرحمن الرحیم.. الحمدالله رب العالمین، قلبش را آرام و لبخند بر لبانش نشاند: «ممنون پسرم که بالاخره به من سرزدی. دل تنگ بودم برای همه تون.خدایا اینا رو به آرزوهاشون برسون. خدا خیرت بده بابا که برام فاتحه خوندی. »
#داستانک
#ارتباط_با_والدین
#به_قلم_ترنم
🆔
@tanha_rahe_narafte